🔴رشد شتابنده ی علمی و فتح قله های دانش که با همت و عزم جوانان مومن و غیور و توانایی چون مصطفای شهید رونق یافته امروز قائم به هیچ فردی نیست. این یک جنبش تاریخی و برخاسته از یک عزم خلل ناپذیر است. ✔️(امام خامنه ای مدظله العالی)
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
(ظهور چقدر نزدیک است؟)❗️
همسر شهید : یک بار پیش آیتالله خوشوقت رفته بودند و از آیتالله خوشوقت پرسیده بودند که "ظهور چقدر نزدیک است؟" آقای خوشوقت فرموده بودند "این بستگی به این دارد که شما در نطنز چه کار میکنید".»
همسر شهید گفت: « یک بار که خیلی گلایه کردم، مصطفی فرمایشهاي آقای خوشوقت را گفت، من دیگر گلایه هم نکردم چون احساس میکردم اگر بخواهم جلویش را بگیرم گویی که جلوی امام زمان(علیه السلام ) ایستادم. نمیگویم این حرف قطعی است اما به نظرم مملکت باید اصلاح بشود تا مصلح بیاید.»
(شهید مصطفی احمدی روشن)❤️'
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✅(بخشی از وصیتنامه شهید احمدی روشن)
حال میفهمیم چرا امام زمان (عج) ظهور نمیکنند. چون واقعاً که دین چیزی جز بر روی زبانها نیست و یقیناً در قلوب و دلها نیست. حال اگر مهدی(عج الله ) ظهور کند مردم باز هم یادشان میرود و حال بیا و بگو مردم این مهدی است که ۱۴۰۰ سال ضجه زدید که بیا بیا…
خدایا ما را در امتحانی سختتر از این قرار مده، بسیار دعا کردهام که ای کاش جزءآن ۳ تن بودم [که] با علیعلیهالسلام ماندند ولی کمتر دعا کردهام که ایکاش در آن زمانه میزیستم چون با خواندن تاریخ [و] کمی تعقل دریافتم که ما مرد امتحان نیستیم...
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🖐🏼ما به کوری چشم سران اردوگاه استکبار و نظام سلطه، این راه را با قوت و اراده راسخ دنبال خواهیم کرد و پیشرفت رشک آور ملت بزرگ خود را به رخ دشمنان عنود و حسود خواهیم کشید ...
🎙(حضرت آیت الله خامنه ای)
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبھ ها بہ یــاد سردارشھیــدحاجقاسمسلیمانے♥️
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📌توسل روزانه حاج قاسم سلیمانی چه بود؟
✍جواد تاجیک، از روایان دفاع مقدس : «من یک بار به صورت اتفاقی ایشان را در فرودگاه مهرآباد دیدم و ایشان در طی صحبتشان گفتند، من روزی نیست که به شهدا توسل نکنم و روزی نیست که یاد شهدا در دل من زنده نشود! گفتم بیشتر با کدام شهید مأنوس هستید؟ گفت: شهید حاج قاسم میرحسینی… هر جا گره به کارم میافتد به حاج قاسم میرحسینی توسل میکنم.»
این راوی دفاع مقدس ادامه داد: دوستان ما در طلائیه و در تفحص شهدا، کنارِ پیکر یکی از شهدا، یک قمقمه پر از آب پیدا کردند. آب این قمقمه بعد از سی سال، نه گندیده بود، نه بو گرفته بود، نه لجن بسته بود. مدیر وقت حوزههای علمیه آیت الله مقتدایی به معراج شهدای اهواز آمده بودند. این قمقمه را که به ایشان نشان دادیم گفتند: این یک نشانه است. که هر چیزی که کنار شهدا باشد هیچ وقت نمیگندد. آدمی که با شهید باشد بوی تعفن نمیگیرد و حاج قاسم اینطور بود. همواره یاد شهدا بود، به یادشهدا اشک میریخت و یاد شهدا را در همه جا زنده میکرد.
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان حاج قاسم سلیمانی در خصوص نقش همراه خوب و بد در مسیر راه حق
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📸 تصویر قدیمی از شهید حاج قاسم سلیمانی با لباس احرام در سرزمین منا
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
همیشہ
ماندن
دلیلبرعاشقبودننیست
بعضی هامیروند
تاثابتکنندکہعاشقند . . .(:🌿
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📌خاطره خواهر شهید ابراهیم هادی از ملاقات با سردار سلیمانی
✍زهره هادی، خواهر شهید ابراهیم هادی: به مشهد برای زیارت رفته بودم که سردار سلیمانی شهید شد و من واقعا شوکه شدم فکر میکردم که ابراهیم را از دست دادهام و زمان تشییعش است. به صحن رضوی رفتم، از صبح تا شب آنجا بودم اما چیزی قسمتم نشد یک نفر به من گفت که اگر می گویید شهدا کمک میکنند و آقا ابراهیم دستگیر است پس چرا نتوانستی سردار را ببینی و من هم گفتم که هر چه صلاح باشد همان اتفاق میافتد.
از بین جمعیت گذشتم به یکی از دوستان تماس گرفتم و به منزل آمدم و تصور کردم دیگر راهی برای دیدار با سردار ندارم. ناامید بودم که او را ندیده ام مثل ابراهیمم که سال ها او را ندیدم حتی یک استخوانش را هم ندیدم و لمس نکردم. حال، سردار در یک قدمیام بود و با او خداحافظی نکرده بودم دوست داشتم با او صحبت کنم تا سلام مرا به ابراهیم برساند. نزدیک خانه که شدم یکی از دوستان با من تماس گرفت و گفت اگر دوست داری سردار را ببینی به فرودگاه بیا. سریع به فرودگاه رفتم، وارد که شدم مرا صدا کردند و من هم کلی وسیله همراهم بود، با این حال مرا سوار کردند و اصلا عجیب بود که گیت بازرسی هم رد نشدم، دم هواپیما با ماشین ما را بردند و جلوی پلکان ایستادم سرداران و نیروهای حفاظتی آنجا بودند، قرار بود پیکر را بالا بیاورند و من هم بالا رفتم.
یکی از دوستان آقا ابراهیم مرا دید و شناخت. مسئول برنامهها بود، او گفت شما اینجا چه میکنی؟ من هم گفتم نمیدانم. او گفت کار آقا ابراهیم است، او هم گفت ما به تهران می رویم همراه ما اگر می خواهی بیا اما من بچه ها و وسایل ها همراهم بودند، دلم شکسته بود می خواستم با سردار خداحافظی کنم و سلام مرا به ابراهیم برساند. پیکر سردار را آوردند من هم جلو رفتم، عجب شبی بود با هم نجوا کردیم، حال عجیبی داشتم شهد شیرینی در وجودم نشست که همان آرامم کرد و به او گفتم خوشا به سعادتتان که پیکرتان قطعه قطعه آمد سلام مرا به ابراهیم برسانید فقط خواستم همین را بگویم.
بعد فهمیدم وقتی شهدا جایی دعوتت میکنند، همینطور کارها درست میشود من هم با همان وضع آنجا بودم و بعد دیگر نمیتوانستم بمانم از پلکان پایین آمدم بچهها را برداشتم و بیرون رفتم، الان اگر این را من تعریف کنم میگویند خواهر شهید است اما از دوستان ایشان بپرسید کسانی که هر شب جمعه سر خاک او میآیند من هم از دور با روبنده تماشا میکنم اصلا جلو نمی روم که بگویند خودنمایی می کند، دختر و پسرهایی که سر مزار شهید می نشینند، اینها کنار ما هستند مثل ابراهیم که همیشه کنار من است همه جا با من نفس می کشد و کارهایم را تأیید یا رد می کند بالاخره برادر بزرگم است./فارس.
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR