6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «غدیر یعنی...»
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 غدیر یعنی شیشه شدن، نور رو از خود عبور دادن حتی اگه به ضررت باشه...
🔅 باید از غدیر بگیم که بگیم مهدی در راه است.
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#گذری_بر_نهجالبلاغه🌻
🔻ارزش تداوم عمل
[كار اندكی كه ادامه يابد، از كار بسياری كه
از آن به ستوه آيی اميدواركننده تر است.]
#حکمت_278 🌿
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
●🧬☘●
✨استاد پناهیاݩ:
❌نباید منتظر شرایط خوب و مساعد باشیم
تا به اصلاح نفس بپردازیمــ..☘️
📝 و برنامه های زندگی خود را
در جهت تقربــــــ به خدا مرتبــــ ڪنیمــــ..📄
این یک فریبــــ استــــ ڪه انسان ،
برنامه ریزی و اقدامات منظم خود🖇
🦋برای تقربــــــ و اصلاح نفس را
به شرایط خوبے موڪول ڪند..🌿
🥀که هرگز پیش نمی آید.
زندگی حضور در همین"به هم ریختگی"هاستــــ...🌱
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
رفیقش گفت :
حسین!
تو که پاسدار نیستی نمیترسی بعد از شهادتت
فراموش بشی ؟!
گفت:
وصیت کردم روی قبرم بنویسند
کارگر شهید حسین بواس
🌷شهید حسین بواس🕊
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
کسی حق قهر کردن ندارد🖐🏼
😄حسین بسیار شوخ طبع بود و شوخی هایش مدل خاص خودش بود. به دوستانش که میرسید واویلا بود. گاهی تلفنی با آنها صحبت میکرد، من میترسیدم دوستانش ناراحت شوند. رابطه اش با مادرم هم خیلی خوب بود. مادرم آنقدر او را دوست داشت که اگر همان شوخیها را کسی دیگر انجام میداد ناراحت میشد، اما حسین آنقدر در دلها خودش را جا میکرد که همه شیفته اش میشدند. خیلی سر به سر مادرم میگذاشت. واقعا همدیگر را دوست داشتند.
با من که اوایل شوخی میکرد بهم بر میخورد. در دل خودش چیزی نمیماند، اما من میرفتم یک گوشه مینشستم. یک دقیقه هم نمیشد میآمد میگفت: منت کشی و تمام تلاشش را میکرد تا از دلم در بیاید. میگفت هر کاری میخواهی بکن، اما کسی حق قهر کردن در این خانه را ندارد ...
🎙(به روایت همسر شهید)
🌷شهید حسین بواس
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
❤️چند روز قبل از رفتنش بی مقدمه آهی کشید و گفت :
💢طاهره جان من در این دنیا کاری برایت نکردم، ولی قول میدهم شهید شدم دم در بهشت منتظرت میمانم تا با هم برویم بهشت. هنوز صدای آهی که کشید در گوشم هست. بعد هم جریان خوابش را تعریف کرد. گفت چند شب پیش بدون اینکه شهید کوچک زاده را بشناسم خوابش را دیدم. او در عالم خواب به من گفت: به زودی به شهادت میرسی، روزی که با شهادت یکی از بزرگان ایران مصادف است. میگفت از بعد از آن ارادت خاصی به شهید کوچک زاده پیدا کردم ...
🌷 شهید حسین بواس
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
طاهره این کار را با من نکن ...❗️
⚫️چون ماموریت هایش زیاد بود بدرقه کردنش برایم عادی شده بود. اما دفعه آخر حساس شده بودم، گریه کردم، دست کشید روی چشمانم و گفت: طاهره این کار را با من نکن. گفتم آخه اگر تو بروی من تنهایی چکار کنم؟ گفت: محمد جواد هست. گفتم: او جای خودش، اما من خودت را میخواهم. گفت: خدا حواسش به شما هست. ازش خواهش کردم وقتی رفتی سوریه برو حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) و بگو همسر و فرزندانم را فقط به خودت میسپارم نه کسی دیگر. گفت: باشه قول میدم ...
خداحافظی کردیم و رفت . . .💔
🌷 شهید حسین بواس
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⚫️رفاقت من و حسین از سری اول سوریه داغ شد خیلی با روحیه کارهارو پیگیر بود.
خیلی خوشحال بود و دائم در تکاپو بود ، باورکردنی نبود واقعا جیره غذایی تو ماموریت کم بود.
تو ماموریت نقطه وصل من با حسین بود,,با پسرش آقا محمد جواد مردونه صحبت میکرد,مثل دو تا آدم بزرگ، همش میگفت محمد جواد پسر جان هوای مادرتو وقتی که نیستم داشته باشیا،
سری دوم دم پرواز به حسین گفتم,,حسین شهید بشی محمد جواد چی!؟گفت:خدا بزرگه,محمد جواد هم بزرگ میشه نگران نباشید.
💔شهادت ۲۱فروردین۹۵
🌷 شهید حسین بواس
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR