هدایت شده از دهکده آرامبخش
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۹ روز تا برترین عید.
#عید_غدیر
#غدیر
✋🏻نشر دهیم
بهعشقعلی
بهنیتفرج
#یاعالیبحقعلیعجللولیکالفرج
به دهکده آرامبخش بپیوندید👇🏻
https://eitaa.com/dehkadehrelax313
🔸حاج مهدی منصوری مداح اهل بیت علیهم السلام:
در کشور عربستان و در شهر جده پزشکی بود که بنده برای درمان به او مراجعه کردم. ایشان ۵ تخصص طبی و ۲ تخصص علم روز (الهیات ومعارف)، داشت وهفتهای دوبار در دانشگاه الازهر مصر تدریس میکرد. در هنگام مراجعه به او گفتم که: حنجره و ریههای من مقداری مشکل پیدا کرده است. ( حدود ۲سال است که الحمدا...با دعای مردم بهبود یافتهام) ایشان گفت:
«شما قرآن میخوانید؟» گفتم: قرآن هم میخوانم ولی بیشتر دعا و مرثیه میخوانم؛ پرسید: «شماشیعه هستید؟»
گفتم: بله. این بندهی خدا، سه مرتبه (نعوذبالله) شیعههای امیرالمؤمنین(ع) را لعن کرد. فکر کردم، جواب این مرد را که ،این همه مطالعه دارد و کارشناس درمعارف و الهیات است چگونه بدهم. به او گفتم:
آقای دکتر اگریک فرد عامی این حرفها را به من میزد ناراحت نمیشدم ولی از شما بااین همه سواد بعیداست. بیایید باهم بحث کنیم، اگر مرا قانع کردید خدا را گواه میگیرم که از اینجا بیرون نمیروم مگر این که مثل شما اهل تسنن بشوم و اگر من توانستم شمارا قانع کنم، چه در تسنن خود باقی بمانید وچه شیعه بشوید در هر صورت مذهب ما، مذهب تقلیدی و تحمیلی نیست.
به فرمودهی امام رضا(ع):
... فَاِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعونا؛
؛ اگر مردم ظرافت، حلاوت و شیرینی جملات و زیبایی، قشنگی و تلاوت قرآن و کلام ما را بشنوند خودشان هدایت میشوند.» دیگر زور، تحمیل و تقلید لازم نیست. گفت:
شمادروغ میگویید این کار را نمیکنید. گفتم: خدا را شاهد میگیرم. خلاصه با او بحث کردم، گفتم:،
آقای دکتر شما چند تخصص دارید؟
گفت: پنجتا (ریه،حنجره وسه تخصص دیگر).
گفتم: میخواهید من چند خط از دعای عرفه امام حسین(ع)را برایتان بخوانم، که ما اگر جز قرآن هیچ چیز جز این دعا نداشتیم، همهی مسائل دنیا و آخرتمان حل میشد. از حرف من خندهاش گرفت وگفت: مثلأ این چه دعایی است؟ گفتم: سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و...، همه چیزاست و در پایان هم گفتم طبی است چون میخواستم با زبان خودش صحبت کنم. دکتر باز هم خندید و گفت: این همان غلوهایی است که شما شیعهها میکنید،
گفتم:نه غلو نیست، میخواهید برایتان بخوانم؟ گفت:بخوان. (شمامیدانیدکه امام حسین(ع) در گرمترین منطقهی دنیا؛ یعنی، حجاز در قالب دعا وراز و نیاز با خدای متعال و فی البداهه از ظهر تا غروب آفتاب با چشمانی پر از اشک، که امام سجاد (ع) میفرماید: «مثل مشک ازچشمانش آب می ریخت و بدنش میلرزید.» دعایی بسیار زیبا و پر محتوا خواند که دایرة المعارف همهی دعاهاست و واقعأ یک قسمت آن بسیار کارشناسی وطبی است.) من برایش این قسمت از دعای اباعبدا...را خواندم: «اللهم من الضر والضرا اکثر مما ظهرلی من العافیه والسراء و...» حضرت در ادامهی این بخش از دعا، تمام اعضاء و جوارح بدن انسان و سلولهایی را که در بدن کاربرد دارد، بیان میکند. متوجه شدم سرش را به دیوار میزند و میگوید:
«وای به حال ما، وای به حال ما» دستش را گرفتم، گفتم: آقای دکتر نه به اول که (نعوذاًبالله) لعن و سبّ کردی نه به حالا! گفت: ماخیلی بدبخت هستیم که این جملات رانشنیدهایم؛ چهقدر زیبا و عالی بود. من به خاطر اینکه وقتش گرفته نشود، از او خداحافظی کردم و رفتم، هرچه گفت:
بمان، گفتم: نه، چون میخواستم او راتشنه نگه دارم. خدا توفیق داد و حدود ده، پانزده روز بعد که برگشتم یک صحیفهی سجادیه ،مفاتیح، صحیفهی فاطمیه و نهج البلاغه برایش بردم و این دکتر درحال حاضر تبدیل به یکی از بهترین شیعههای عربستان شده است. خودش قسم میخورد و میگوید: من با دعای عرفه بسیاری ازمسایل و مشکلاتی که دردانشگاه آمریکا در زمینهی جنین شناسی داشتیم را برطرف کردهام به گونهای که رئیس دانشگاه جنین شناسی آمریکا گفته است:
به این حسین بگویید بیایند و تزشان را خودشان ارائه دهندتا ما این تز رابه نام اوثبت کنیم. بعد دکتر به او گفته است که:امام حسین (ع) 1400سال پیش درکربلا شهیدشده است و رئیس دانشگاه گفته است که:1400سال! چه قدر اینها طب و علمشان قوی است!
میخواهم این مسئله را خصوصاً به مداحان بگویم که این دکتر با گریه میگفت:
به شیعیان وعاشقان امام حسین (ع) سلام ما را برسانید و بگویید با اهل بیت «علیهم السلام» فقط احساسی و عاطفی برخورد نکنید از علمشان استفاده کنید؛ اگر مردم دنیا کلام زیبای ائمهی اطهار «علیه السلام» را بشنوند شیفته و عاشق آنها میشوند. من از مداحان عزیز استدعا دارم که اولأ سپاسگزار خدا باشند که به آنها لیاقت قدم دراین راه راعطانموده است و [دوماً] هرچه میتوانند بیشتر مطالعه کنند و از قرآن و عترت جدا نشوند که اگر این دو باهم باشند میتوان دنیا را گلستان کرد.
روزی امیرالمومنین علی (ع) همراه حضرت فاطمه (س) به صحرا رفتند و در آنجا در حال تناول خرما بودند که امیرالمومنین علی (ع) به شوخی فرمودند: یا فاطمه! به درستی که پیامبر اکرم (ص) مرا از تو بیشتر دوست دارد!
حضرت فاطمه(س) فرمودند: یا علی از تو تعجب می کنم! تو را از من بیشتر دوست دارد؟! و حال آنکه من میوه قلب رسول الله و عضوی از اعضای او و تکه ای از بدن آن حضرتم و من تنها فرزند پیامبر اکرم (ص) هستم.
امیرالمومنین علی(ع) به حضرت فاطمه (س) فرمودند: ای فاطمه اگر از من قبول نمی کنی برویم خدمت پدرت رسول اکرم (ص).
امیرالمومنین (ع) می فرمایند ما به نزد پیامبر اکرم (ص) رفتیم و فاطمه (س) خود را مقدم نمود و فرمود: ای رسول خدا (ص) آیا من در نزد شما محبوب ترم یا علی؟
پیامبر اکرم فرمودند: تو پیش من محبوب تری و امیرالمومنین علی (ع) در نزد من عزیزتر است.
در این هنگام سید و مولای متقیان امیرالمومنین (ع) به حضرت زهرا (س) فرمودند: آیا نمی دانی که من فرزند فاطمه ای هستم که وجودش تقوای محض بود.
خانم فاطمه زهرا (س) فرمودند: و من نیز فرزند خدیجه کبری هستم…
علی علیه السلام به فاطمه سلام الله گفت: پیغمبر صلی الله علیه وآله مرا بیشتر از تو دوست دارد. زهرا سلام الله گفت: واعجبا! من دختر اویم. من نور دیده پیغمبرم. من پاره جگر او هستم. یگانه دختر باقی مانده او هستم. علی علیه السلام به او فرمود: اگر باور نمی کنی برویم خدمت پیغمبر صلی الله علیه وآله بپرسیم. فاطمه سلام الله و علی رفتند به نزد پیغمبر صلی الله علیه وآله.
فاطمه سلام الله عرض کرد: پدر جان! کدام یک از ما را بیشتر دوست داری؟ فرمود: انت احب و علی اعز منک.
علی علیه السلام گفت من نگفتم پیغمبر مرا بیشتر از تو دوست دارد من آنم که در خانه خدا متولد شدم!
فاطمه سلام الله: من دختر خدیجه کبرا هستم
علی علیه السلام: من پسر کسی هستم که صفا را بنا گذاشت.
فاطمه سلام الله: من دختر کسی هستم که او را سدره المنتهی بردند.
علی علیه السلام: من آنم که بلندی پرچم اسلام به دست من بوده.
فاطمه سلام الله: من دختر کسی هستم که تا مقام دنی فتدلی رفت و به مقام قرب قاب قوسین او ادنی رسید.
علی علیه السلام: من پسر محصنات زنان هستم.
فاطمه سلام الله: من دختر صالحات زنان هستم.
علی علیه السلام: من کسی هستم که جبرئیل خدمت من کرده است.
فاطمه سلام الله: من کسی هستم فرشته راحیل با من سخن گفت و ملائکه بر خدمت من برخاستند.
علی علیه السلام: من آنم که همیشه پرچم فتح و پیروزی به دست من بوده.
فاطمه سلام الله: من دختر کسی هستم که به آسمان عروج کرد.
علی علیه السلام: من مجری تاویل قرآن هستم.
فاطمه سلام الله: من سپر حفظ کننده تاویل قرآنم
علی علیه السلام: من آنم که ازدها برمن اقرار به ولایت کرد.
فاطمه سلام الله: من آنم که دختر پیغمبر بخشنده خدا هستم
علی: من نباء عظیم روز قیامت هستم.
فاطمه سلام الله: من دختر راستگوترین و امین ترین خلق خدایم
علی علیه السلام: من ریسمان محکم وسیله الهی هستم.
فاطمه سلام الله: من دختر کسی هستم که بخاطر او گناهان آمرزیده
علی علیه السلام: من آنکس هستم که انگشتر در نماز صدقه دادم
فاطمه سلام الله: من دختر بزرگترین مردان عالمم.
علی علیه السلام: من بزرگ بنی هاشم هستم
فاطمه سلام الله: من دختر محمد مصطفی (ص) هستم.
علی علیه السلام: من سید اوصیا و قهرمان مکه هستم
فاطمه سلام الله: من دختر پیغمبر عربی هستم.
علی علیه السلام: من تقسیم کننده بهشت و دوزخم
فاطمه سلام الله: من دختر محمد مختارم.
علی علیه السلام: من کشنده بد اندیشان هستم
فاطمه سلام الله: من دختر آن پیغمبر رحمه للعالمینم.
علی علیه السلام: من آنم که با اصحاب کهف و رقیم سخن گفت
فاطمه سلام الله: من دختر شفیع جزا هستم.
علی علیه السلام: من آنم که محمد(ص) مرا چون جان خود شمرد
فاطمه سلام الله: من آنم که پدرم مرا از بهترین اولاد خود شمرد و با ما مباهله کرد.
علی علیه السلام: من آنم که شیعیان از دانش من بهره مند میشوند.
فاطمه سلام الله: من آن دریای عصمتم که از علم من نصیب می برند.
علی علیه السلام: من آنم که نامم از نام خدا علی اعلی مشتق شده.
فاطمه سلام الله: من آنم که نامم فاطمه از فاطر مشتق گشته.
علی: علیه السلام من سرچشمه علوم و معارف دینم.
فاطمه سلام الله: من محور گردش چرخ نجات راغبین هستم
علی علیه السلام: من حوامیم (جمع حم) قرآن هستم.
فاطمه سلام الله: من دختر طواسین (طس) هستم
علی علیه السلام: من گنج بی نیازی و کشتی نجات امتم.
فاطمه سلام الله: من کلمه الحسنای الهی و کشتی بانم
علی علیه السلام: من آنم که بنام من آدم توبه کرد.
فاطمه سلام الله: من آنم که توبه او بواسطه من قبول شد.
علی علیه السلام: من طوفان دریای علمم . علم من علم پیغمبران است
فاطمه سلام الله: مقام من مقام دختر سیدالمرسلین است و من آن نهرهای شیرین و گوارای بهشتم.
علی علیه السلام: من آن راننده کشتی متزلزل مقصودم.
فاطمه سلام الله: من مسمار مرکز ثقل کشتی نجاتم
علی علیه السلام: من آن بئر و قصر مشید (قرآن) هستم.
فاطمه سلام الله: من مادر شبر و شبیر هستم
علی علیه السلام: منم که پیغمبر (ص) فرمود علی صاحب برهان است
فاطمه سلام الله: من دختر کسی هستم که صاحب قرآن است.
علی: علیه السلام من امین اصلعم ( پیشانی بزرگ صاحب علم)
فاطمه سلام الله: من ستاره یلمعم که لوای شفاعت بدست من است. من بزرگترین خاتون محشرم.
آنگاه فاطمه سلام الله به پدر عرض کرد: یا رسول الله! مرا حمایت نمی کنی بر پسرعمت؟ مرا تنها میگذاری؟
علی علیه السلام فرمود: یا فاطمه! من از محمد بمنزله نفس او هستم.
فاطمه سلام الله گفت من گوشت و پوست و خون او هستم.
علی علیه السلام فرمود: و انا الصحف.
فاطمه سلام الله: و اناالشرف.
علی علیه السلام: انا ولی الزلفی.
فاطمه سلام الله: من پنجمین اهل کسا.
علی علیه السلام: و انا نورالوری.
فاطمه سلام الله: و انا فاطمه الزهرا.
در این موقع حضرت رسول ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله فرمودند: فاطمه
دخترم! برخیز سر پسر عمت را ببوس که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل با چهار هزار ملک برای حمایت پسر عمت آمده اند. فاطمه سلام الله برخاست همسر خود را بوسید و گفت: یا ابوالحسن! بحق رسول الله معذره الی الله عزوجل و الیک و الی ابن عمک..منبع روایت کتاب ال فضائل چاپ دوم صفحه 80الی82