من یه زن سر پرست خانوار هستم که دنبال راه انداختن کارگاه تولید پوشاک بودم. شش ماه رفتم و اومدم نتونستم مجوز بگیریم تا باهاش وام بگیرم و کارگاهمو راه بندازم. بعد از اینکه قانون عوض شد، تونستم تو کم تر از دو هفته مجوز بگیرم و کارگاهمو راه بندازم. خداروشکر الان هم خرج خودمو در میارم هم چند تا زن سرپرست خانوار دیگه. این تغییری بود که توی سفره زندگی خودم حس کردم و بخاطر همین امسالم رأی میدم.
#روایت_پیشرفت
#تسهیل_صدور_مجوز_کسبوکار
توی شهرک شکوهیه قم یه کارگر ساده بودم و خبر 4 قلو بودن بچههام، نابودم کرد! صاحبخونه اگر میفهمید اجارهخونه رو حداقل 2 برابر میکرد. فقط هزینه پوشک شون نصف حقوقم میشد. ولی الان بعد از 27 بار ثبتنام ناموفق توی قرعه کشی های ایران خودرو، یه دناپلاس به نام خانومم در اومد که با وام 120 میلیونی فرزندآوری و قرض و قوله تونستم بخرمش از فروشش 250 میلیون سود کردم. یه زمین رایگان هم توی پرنیان قم بهمون دادن. قسطهای وام هم 4 ماه دیگه شروع میشه. اگر 15 سال هم کار میکردم به همچین جایی نمیرسیدم. شاید هیچکس به اندازه من ندونه صندوق رأی، چه تغییرات بزرگی میتونه توی زندگیها ایجاد کنه.
#روایت_پیشرفت
#قانون_جوانی_جمعیت
من رأی میدم چون چندسال بود برای دختر 22 سالهم هرچی از آشنا و فامیل زنگ میزدن بیان برای خواستگاری هر دفعه به یه بهونه رد میکردم. چون جهزیهای براش آماده نکرده بودیم و پدرش هم تو شهرک شکوهیه کارخونه کار میکنه و با این حقوق فقط خرج ماهمون در میاد. تا اینکه سر نهار تو اخبار گفت برا سال آینده وام ازدواج 350 میلیون میشه! و از اون روز دیگه خواستگار رد نکردم. اتفاقا اولین خواستگار به نتیجه رسید و نیمه شعبان عقدشون هست.
#روایت_پیشرفت
#وام_ازدواج
من امسال حق رأی ندارم ولی یادمه پنج سال پیش برادرم وقتی تیزهوشان قبول شد چون بابام نمی تونست شهریه شو بده نرفت و الان توی خیابون استخر شاگرد تراشکاره. امسال هم من تیزهوشان قبول شدم و گفتن که از پارسال دهک های یک تا چهار رو بورسیه میکنن و الان یه سمپادیام. تغییر مسئولین، توی زندگی ما این تغییر رو ایجاد کرد. راه تغییر، همون صندوق رأی هست!
#روایت_پیشرفت
#بورسیه_سمپاد
3 سال از ازدواجمون می گذشت امّا موفق به بچه دار شدن نمی شدیم. مشکل هم از طرف شوهرم نبود. کنایه ها از فامیل شوهرم زیاد شده بود؛ هرکسی غیر حامد بود شاید سراغ طلاق می رفت. اما من و حامد واقعاً همدیگر رو دوست داشتیم. رفتیم دنبال درمان، اما هزینه هربار آیویاف حدود 30 میلیون بود چند بار در سال باید انجام میشد، بعلاوه داروها و... دکتر هم گفت60درصد احتمال درمان مون هست. دیگه بی خیال شده بودیم تا اینکه یه روز داشتیم نهار می خوردیم که اخبار گفت: طبق قانون جدید 90 درصد هزینه درمان رو بیمه پرداخت میکنه ماهم دوباره اقدام کردیم و الان یه دو قلو زهرا و احمد داریم. کی گفته رأی دادن اثر نداره؟
#روایت_پیشرفت
#قانون_جوانی_جمعیت
6 ماه بود نامزدم نتونسته بود از سپاه سلمان سیستان به ما سر بزنه چون حقوق سربازی خیلی پایین بود و هیچ کاری نمیتونست بکنه. بابام تصمیم قطعی گرفته بود طلاقمو بگیره! تنها چیزی که نجات مون داد، افزایش ناگهانی و 12 برابری حقوق سربازها بود! الان 3 ماهه که عروسی کردیم. من نماینده های مجلس رو نمیشناسم ولی شخصاً اینو با همه وجودم لمس کردم که رأی دادن اثر داره!
#روایت_پیشرفت
#افزایش_حقوق_سربازان
سه سال پیش من و مرضیه جاریم جذب کارمندی بانک شدیم. مرضیه بخاطر اینکه زایمان کرده بود 6ماه مرخصی کاری گرفت و بعد هم با تعدیل نیرو کلاً کارش رو از دست داد. منم وقتی این ماجرا پیش اومد تصمیم گرفتم بچه دار نشم. تا اینکه عید امسال بود که همسرم سعید اصرار کرد بیا بچه دار شیم و من هم بخاطر اون قبول کردم اما همش استرس شغل ام رو داشتم. تا اینکه توی ماشین بودم و رادیو گفت طبق قانون جدید 9 ماه مرخصی کاری به مادران تازه وضع حمل کرده داده میشه و کارفرماها توی تعدیل نیرو مادران باردار و شیرده رو نمیتونن تعدیل نیرو کنن. الان محمد من 6 ماهشه و سه ماه دیگه هنوز مرخصی دارم. چرا رأی ندم؟
#روایت_پیشرفت
#قانون_جوانی_جمعیت
دوسال پیش تابستون تو ساختمون داییم بخاطر برق رفتن های مکرر دو تا لپتاپ و سه تا یخچال تو بین همسایه ها سوخت...
منم امسال که تازه عروسی کردم همش استرس اینو داشتم که جهیزیه ام بسوزه که خداروشکر تابستون امسال هیچی برق نرفت و وسایلم چیزیش نشد. همسایهها میگفتن بخاطر تاسیس نیروگاه برق و افزایش تولید برق بوده.
#روایت_پیشرفت
#افزایش_تولید_برق
سال اول ارشد بودم وقتی جواب سونوگرافیم اومد خیلی ناراحت شدم. حالا با یه بچه چجوری دانشگاه هم بخونم. خصوصاً که خواهرم هم بعد از حاملگیش برای همیشه از درس و تحصیل افتاد. وقتی با استادمون حرف زدم، خیلی خوشحال شد و گفت نگران نباش؛ طبق قانون حمایت از خانواده که جدیداً تغییراتی داشته شما میتونی یک ترم مرخصی تحصیلی بگیری و در ادامه آموزش مجازی داشته باشی. خلاصه خیالم راحت شد و الان هم با زینب کوچولو در حال گذروندن مرخصی تحصیلی بعد از زایمانم. خواهرم رأی نمیده. شاید منم جای اون بودم رأی نمیدادم ولی من رأی میدم!
#روایت_پیشرفت
#قانون_جوانی_جمعیت
روزهای سه شنبه و پنج شبنه بیمارستان کوثر ایلام ویزیت می کنم. بارها شده بیمار اومده و هزینه درمان نداشته و من از جیب خودم داروها رو براش میگرفتم. شغل اش کارگر بوده یا پیرزن و زن روستایی. تا وقتی که این مصوبه بیمه رایگان 5 دهک اول قانون شد و خیلی از این بنده خداها رایگان ویزیت می شن و داروها رو با تأمین بیمه تهیه می کنند. واقعاً انتخاب ما مؤثره.
#روایت_پیشرفت
#بیمه_دهکهای_پایین