واقعا کتاب خریدن خرج داره ..
این کتابا باید قدر منو بدونند که دارم براشون خرج میکنم و اونارو از دست کتابفروشی نجات میدم 🙏🏼
چیزی نیست بچهها فقط یکی از همکلاسهام برام لینک یه گروه رو فرستاد و بعد از عضو شدن توش فهمیدم
توی اون لینک منو مسخره میکردن .
جدی گرفتی ' گفتم دیگه زنگ نزن ' ؟
باور کن منظورم این بود که امروز بیشتر از همیشه زنگ بزن ، امروز بیشتر حالم رو بپرس ، امروز بیشتر پیشم باش ..
ای مِهر تو در دلها ، وی مُهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها ، وی سرّ تو در جانها
' سعدیآ
میشه هروقت غم داری نیای پیشم ؟
باور کن الان ' پُرغمم ' بعداً بیا عزیزم ، بعدا .
هدایت شده از خیآلِخوش.
تو ازخیلی چیزها بیخبری ؛
مثلا نمیدانی هر روز در خیآلاتم از تو میپرسم :
هنوز از چایی خوشت نمیآد یا برایت بریزم ؟و بعد از آن کیکهایدوستداشتنی که مادرم آنهارا قایم کردهبود را برایت میآورم، چایی را کمرنگ درست میکنم تا بتوانم تو را از پشتِ فنجان ببینم، همان لحظهای که چشم هایت را بستهای و تمامِ حواست به طعمِچایِ شهرزاده ، دامنِآبیام را میپوشم و موهایم را پشت گوشم میدهم، دستهایت را باز میکنم و خودم را در آغوشِ گرمت میاندازم، هنوز هم عطرت مطلوب است، دستهایِ سردت در موهایم میچرخندُ میچرخندُ میچرخند، هنوز هم میدانی از نوازش کردنِ موهایم خوشم میآد، کجا بودیم ؟ آها بله یادم اومد، تو از خیلی چیزها بیخبری عزیزم ، مثلا یکیش " من " .