*ماجراي #انار خوردن #حاجهمت
يك روز #حاجهمت به همراه آقاي شيباني از منطقه پيش ما آمدند تا به محمد عباديان سر بزنند و به قول معروف از پشتيباني لشگر بازديدي داشته باشند😊. حالا نميدانم كه #حاجهمت در كجا انار خورده بود🙊. وقتي #حاجهمت وارد سنگر فرماندهي تداركات شد و با حاج آقا عباديان حال و احوال و روبوسي كرد. حاج محمد شروع كرد سر به سر گذاشتن با #حاج همت😂. به #حاجهمت گفت: #حاجي كجا بودي؟ حاجهمت گفت: خط مقدم بوديم. حاج محمد گفت: خط بودي😐؟ بعد به بچهها اشاره كرد كه ميخواهم سر به سر #حاجهمت بگذارم.
#حاجهمت گفت: بله، خط بوديم😒. لباسهايمان خاكي است، معلومه كه خط بوديم. حاج عباديان گفت: بهت نميآيد خط بوده باشي😐. #حاجهمت كه كم كم داشت از كوره در ميرفت؛ گفت: بابا جان، اين لباسهاي خاكي نشان نميدهد كه ما كجا بوديم😞. حاج آقا عباديان گفت: #حاجي به لبهايت نميخورد كه در خط مقدم بوده باشي. لبهايت سرخ است😑. #حاجهمت گفت: محمد جان انار خورديم.☺️😂
راوے:همرزمانشهید
#محمدابراهیمهمت
کانال سَبکِ شُهَدا♡
@sabkeShohada
@sabkeShohada
*ماجراي #انار خوردن #حاجهمت
يك روز #حاجهمت به همراه آقاي شيباني از منطقه پيش ما آمدند تا به محمد عباديان سر بزنند و به قول معروف از پشتيباني لشگر بازديدي داشته باشند😊. حالا نميدانم كه #حاجهمت در كجا انار خورده بود🙊. وقتي #حاجهمت وارد سنگر فرماندهي تداركات شد و با حاج آقا عباديان حال و احوال و روبوسي كرد. حاج محمد شروع كرد سر به سر گذاشتن با #حاج همت😂. به #حاجهمت گفت: #حاجي كجا بودي؟ حاجهمت گفت: خط مقدم بوديم. حاج محمد گفت: خط بودي😐؟ بعد به بچهها اشاره كرد كه ميخواهم سر به سر #حاجهمت بگذارم.
#حاجهمت گفت: بله، خط بوديم😒. لباسهايمان خاكي است، معلومه كه خط بوديم. حاج عباديان گفت: بهت نميآيد خط بوده باشي😐. #حاجهمت كه كم كم داشت از كوره در ميرفت؛ گفت: بابا جان، اين لباسهاي خاكي نشان نميدهد كه ما كجا بوديم😞. حاج آقا عباديان گفت: #حاجي به لبهايت نميخورد كه در خط مقدم بوده باشي. لبهايت سرخ است😑. #حاجهمت گفت: محمد جان انار خورديم.☺️😂
راوے:همرزمانشهید
#محمدابراهیمهمت
کانال سَبکِ شُهَدا♡
@sabkeShohada
@sabkeShohada
میخواستم سفره بیندازم که #حاجی دستم را گرفت گفت «وقتی من میآیم، تو باید استراحت کنی من دوست دارم شما را بیشتر در آسایش و راحتی ببینم » گفتم «من که بالاخره نفهمیدم باید چه جور آدمی باشم یک روز میگفتی میخواهی زنت شریک باشد، حالا میگویی از جایم تکان نخورم » شروع کرد به انداختن و مرتب کردن سفره سرش پایین بود با صدایی که انگار دوست ندارد، کسی غیر از خودش بشنود، گفت «تو بعد از من سختیهای زیادی میکشی پس بگذار لااقل این یکی دو روزی که در کنارت هستم، کمی کمکت کنم »
راوے: همسرشهید
#محمدابراهیمهمت
@sabkeshohada @sabkeshohada
#سربازحاجقاسم
#عکس_منتشر_نشده #شهید_احمد_مروت رزمنده دلاور لشکر۱۷ علی بن ابیطالب این شهید عزیز
خواهر زاده شهیدحاجمحمدابراهیمهمت هستند و مزارشون پایین پای حاج_همت قرار دارد و درست یکسال بعد از شهادت #حاجی به جمع شهدای سرافراز اسلام پیوستند و پای در بساط عندربهم یرزقون نهادند
#شهید_احمد_مروت
@sabkeshohada @sabkeshohada #سربازحاجقاسم
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#از_شهدا_بیاموزیم
#زیارت_عاشورا
#شهید_والامقام
#حاج_یدالله_کلهر
سفارشش #نمازاول_وقت بود . بعد از نماز هم کار همیشگی اش خوندن #زیارت_عاشورا
حتی اگه #مهمونی بود یا کار داشت یا موقع #غذا بود تا #زیارت_عاشورا نمی خوند ، نمی اومد .
شب #عاشورا یا توی #مراسم دعا گریه هاش دیدنی بود . طوری #گریه می کرد که همه بدنش می لرزید .
تو عزای #امام_حسین_ع سیاه می پوشید و صف اول سینه می زد .
خیلیا عاشق #عزاداریش بودند ، وقت نوحه خوانی و عزاداری کارشون نشستن کنار#حاجی بود تا بلکه از حالت های معنویش تاثیر بگیرند..
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
@sabkeshohada
@sabkeshohada