سبک شهدا
#بخش_چهارم4⃣ جا خوردم احساس کردم لپ هایم گل انداخت یاد سلام علیک یا علی تو انجمن افتادم از اینکه ع
#بخش_پنجم5⃣
من نمیخوام توی زندگی مشترک نقش عروسک را داشته باشم دلم میخواد به کارها فعالیتها ادامه بدم هنوز دو سه جمله نگفته بودم که رسیدیم به میدان شاه عبدالعظیم و علی دور زد به دلم دعا می کردم هیچ آشنایی من را درماشینش نبیند شروع کردم به توضیح دادن منظورم.... علی ساکت گوش می داد توضیحات مکه تمام شد بدون اینکه نگاه کند با آرامش خاص خودش حرف مرا تایید کرد و گفت اصلا برای همین شما را انتخاب کرده ام که پا به پام فعالیت داشته باشی ده دقیقه هم نشد که رسیدیم همان جایی که سوار کرده بود!...خداحافظی کردم و سریع پیاده شدم👟
علی همان مردی بود که می خواستم♡•••
میدونستم طرز لباس پوشیدن ساده و ظاهرش خانوادهام را راضی نمیکند به خصوص که شب خواستگاری علی در جمع اعلام کرد که ایران بمان نیست و می خواهد برای تبلیغ انقلاب ایران و شیعه به خارج از کشور برود😞
تا پایش را از خانه گذاشت بیرون سرز نش های خانوادهها شروع شد😯
ولی من تصمیم خودم را گرفته بودم👍 محکم مقابل همه ایستادم که یا علی یا هیچکس➖➖ پدرم به خاطر حرفی که علی در خواستگاری زد برایم شرط ضمن عقد گذاشت حق انتخاب محل سکونت را به من داد و گفت《 اگر اخلاق خوب باشه دخترم تا اون سر دنیا هم همراهت میاد اگر که نه این شرط باعث میشه نتونی مجبورش کنی》
یادم نمی آید هیچ کدام از تدارکات پیش از ازدواج با شادی انجام شده باشد سر هر قضیه یک جنگ حسابی در خانه راه می افتاد👁🗨...
#ادامه_دارد....
#پایان_فصل_اول:
آشنایی و فعالیت های من و علی در دوران انقلاب♦️
فصل بعدی:ازدواج💍
@SABKESHOHADA
@SABKESHOHADA
کپی بدون منبع جایز نیست👌🏻