💠ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از #آمریکا بر طرف خواهیم ساخت. و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد.
@sabkeshohada @sabkeshohada
#سربازحاجقاسم
🔺تزریق واکسن ایرانی کرونا به ۲۱ داوطلب تاکنون، بدون عوارض جدی
🔸مجری کارآزمایی بالینی واکسن ایرانی کرونا: مرحله اول مطالعه بالینی واکسن ایرانی کرونا تا پایان بهمن یا هفته اول اسفند تکمیل میشود.
🔸دکتر صالحی: دوز دوم واکسن ایرانی در صورت کسب مجوز و تأییدیه کمیته ملی واکسن به ۵۶ داوطلب تزریق میشود .
🔸در صورت تأیید ایمنی واکسن ایرانی بعد از اتمام فاز اول بالینی، فاز دوم مطالعه بالینی در اسفند آغاز میشود .
@sabkeshohada @sabkeshohada
#سربازحاجقاسم
#طنز_جبهه😂
خيلے از شبها آدم تو منطقه
خوابش نمےبرد
وقتے هم خودمون خوابمون نمےبرد دلمون نمےاومد ديگران بخوابن
یه شب یکــے از بچه ها سردرد عجيبے داشت و خوابيده بود.
تو همين اوضاع یکـــے از بچه ها رفت بالا سرشو گفت: رسووول! رسووول! رسووول!
رسول با ترس بلند شد و گفت: چيه؟؟؟چے شده؟؟
گفت: هيچے...محمد مےخواست بيدارت کـــنه من نذاشتم!😂
@sabkeshohada @sabkeshohada
#سربازحاجقاسم
🕊برای با #شهدا بودن
بهانه زیاد است؛
بهای این بهانهها،
هم نفس شدن با شهداییست که
روزگاری در این خاک زیستهاند...
@sabkeshohada @sabkeshohada
#سربازحاجقاسم
گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .
گفت: مثل حالا رقابت بود؟
گفتم : آری.
گفت : در چی؟
گفتم :در خواندن نماز شب.
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چی؟
گفتم: در توفیق شهادت.
گفت: جرزنی بود؟
گفتم: آری.
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات .
گفت: بخور بخور بود؟
گفتم: آری .
گفت: چی میخوردید؟
گفتم: تیر و ترکش
گفت: پنهان کاری بود ؟
گفتم: آری .
گفت: در چی ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری .
گفت: چه پستی؟؟
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .
گفت: آوازم می خوندید؟
گفتم: آری .
گفت: چه آوازی؟
گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟
گفتم: آری .
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب
گفت: استخر هم می رفتید؟
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آری .
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمی داشت؟
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟
گفتم: آری
خندید و گفت: با چی؟
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان
سکوت کرد و چیزی نگفت...
@sabkeshohada @sabkeshohada
#سربازحاجقاسم