💖 رابطه پدر و دختری، یه پیوند خاص و قشنگه که با چهار کلید طلایی محکمتر میشه:
1️⃣ ارتباط هدفدار: پدر و دختر باید بتونن با هم راحت حرف بزنن و همدیگه رو درک کنن، نه اینکه فقط نصیحت کنن یا گوش ندن. یه گفتوگوی خوب یعنی یه دل آروم! 🎤💬
2️⃣ درک متقابل: بابا باید بفهمه که دخترش دنیا رو یه جور دیگه میبینه و دختر هم باید درک کنه که بابا همیشه نگرانشه، حتی اگه سختگیر باشه. 🤗💡
3️⃣ قضاوت عجولانه ممنوع! بعضی وقتا باباها سریع واکنش نشون میدن یا دخترا فکر میکنن بابا درکشون نمیکنه، ولی اگه یه لحظه صبر کنن و اول دلیل کارای همدیگه رو بفهمن، خیلی چیزا حل میشه. ⏳🚦
4️⃣ مسئولیتپذیری: یه رابطه خوب دوطرفهست! هم بابا باید وقت بذاره و هم دختر باید درکش کنه. صبوری و محبت کلیدای طلایی این رابطهن. 🔑💞
اگه این چهار تا نکته رو رعایت کنیم، رابطه پدر و دختری همیشه پر از عشق و آرامش میمونه! 🥰💫
🌐 کانال مثبت خانواده
دولت ضامنه، نمیتونه شونه خالی کنه!
دولت ضامنه، یعنی مسئول حفظ ارزش پول مردمه. نمیشه وقتی اوضاع خرابه، بگه تقصیر من نیست! همین سیاستهای اشتباه، همین سوءمدیریت، همین تصمیمات غلط باعث شده مردم روز به روز فقیرتر بشن. اگه خراب شده، باید جبران کنه! نمیشه همیشه تاوان اشتباهات دولتیها رو مردم بدن.
وقتی وقت گرفتن مالیات، کنترل بازار، و اجرای سیاستهای اقتصادی میشه، دولت خودش رو صاحباختیار میدونه. پس حالا هم که این وضعیت پیش اومده، باید خسارت مردم رو جبران کنه. اقتصاد رو نمیشه رها کرد، پول ملی رو نمیشه نابود کرد و بعد هم سکوت کرد. یا اوضاع رو درست کنید، یا اگر نمیتونید استعفا بدید.
رابطهی پدر و دختر، پیوندی عاطفی و ارزشمند است که با گفتوگوی مناسب عمیقتر و مستحکمتر میشود. این ۱۰ مهارت به شما کمک میکند تا این ارتباط را گرمتر و صمیمیتر کنید:
1️⃣ رفتاری صمیمانه داشته باشید 😊
دخترتان باید احساس کند که شما فقط یک پدر سختگیر نیستید، بلکه دوستی واقعی هستید که همیشه در کنارش میمانید.
2️⃣ پیش از صحبت کردن تأمل کنید 🤔
گاهی پدرها تمایل دارند سریع نصیحت کنند، اما گاهی تنها چیزی که دخترتان نیاز دارد، شنیده شدن است. پیش از بیان هر سخنی، لحظهای مکث کنید.
3️⃣ واضح و روشن صحبت کنید 🗣
اگر نکتهای برای گفتن دارید، آن را شفاف و مستقیم بیان کنید. از کنایه و اشاره پرهیز کنید، چراکه ممکن است موجب سوءتفاهم شود.
4️⃣ از زیادهگویی بپرهیزید 🙃
گاهی دخترتان تنها به یک جملهی کوتاه نیاز دارد، نه یک سخنرانی طولانی! مختصر و مفید صحبت کنید تا تأثیر بیشتری بگذارید.
5️⃣ خودِ واقعیتان باشید ❤️
نقش فردی بیاحساس و سختگیر را ایفا نکنید. احساسات خود را نشان دهید تا دخترتان بتواند ارتباطی نزدیکتر با شما برقرار کند.
6️⃣ فروتنی را فراموش نکنید 🤲
دخترتان باید بداند که حتی پدرش هم ممکن است اشتباه کند و نیازی نیست همیشه حق با او باشد. با تواضع سخن بگویید تا اعتماد و احترام او را جلب کنید.
7️⃣ با اعتماد به نفس صحبت کنید 💪
وقتی با آرامش و قاطعیت سخن میگویید، دخترتان نیز یاد میگیرد که در زندگی خود با اعتماد به نفس رفتار کند.
8️⃣ به زبان بدن خود توجه کنید 👀
یک لبخند صمیمانه، نگاهی مهربان یا گذاشتن دست روی شانهی دخترتان، گاهی بیش از هزاران کلمه ارزش دارد.
9️⃣ گفتوگو را مختصر و مفید نگه دارید 🎯
دخترتان نمیخواهد در میان جملات طولانی سردرگم شود. اصل مطلب را بگویید و همزمان به احساسات او احترام بگذارید.
🔟 مهارت گوش دادن را بیاموزید 👂
گاهی کافی است با دقت گوش دهید، نه اینکه صرفاً به دنبال پاسخ دادن باشید. همین که دخترتان احساس کند واقعاً به او گوش میدهید، برایش بسیار ارزشمند است.
در نهایت، اگر شیوهی گفتوگوی خود را با روحیات دخترتان هماهنگ کنید، رابطهتان گرمتر و عمیقتر خواهد شد. پس صحبت کنید، گوش دهید و دوستی را در رابطهی خود پررنگ کنید! ❤️
🌐 کانال مثبت خانواده
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تبلیغ متفاوت مدرسه
علمیه فیضیه مازندران
📽 از غذا و باشگاه و خانه تا جذب در دستگاه های اجرایی!
سبک زندگی
تبلیغی متفاوت از حوزه علمیه قزوین
حوزههای علمیه، که روزگاری پایگاههای اصلی تبلیغ دین و هدایت جامعه بودند، امروز به نقطهای رسیدهاند که برای جذب طلاب، از امتیازاتی همچون اشتغال و معیشت سخن میگویند. زمانی، ورود به حوزه با نیت خالصانهی خدمت به دین و مردم همراه بود، اما با گذر زمان، این انگیزههای معنوی تحتالشعاع ملاحظات مادی قرار گرفته است.
در گذشته، روحانیت در بطن جامعه حضور داشت، مساجد پر از علما و مبلغان بودند، و طلاب برای ادای رسالت خود تلاش میکردند. اما امروز، به نظر میرسد که حوزه علمیه به تدریج از هویت و کارایی اصیل خود فاصله گرفته است. بسیاری از طلاب به جای تمرکز بر رسالت تبلیغی، به دنبال جایگاههای شغلی و درآمدی هستند. از سوی دیگر، مساجد یکی پس از دیگری از حضور روحانیان خالی میشوند، و این خلأ، پیامدهای جبرانناپذیری برای دینداری جامعه خواهد داشت.
این وضعیت، زنگ خطری برای حوزههای علمیه است. آیا بازگشت به رسالت اصلی ممکن است؟ یا باید نظارهگر افول تدریجی نهادی باشیم که روزی محور هدایت دینی و معنوی جامعه بود؟
سبک زندگی
چرا اینجوری شد؟
۱. مشکلات مالی و معیشتی
قبلاً روحانیت تکیهاش به کمکهای مردمی بود؛ خمس، زکات، نذورات… مردم خودشون هوای طلبهها رو داشتن. اما حالا اوضاع اقتصادی سخت شده، کمکهای مردمی کمتر شده، و حوزه بیشتر به منابع رسمی و دولتی وابسته شده. خب این یعنی چی؟ یعنی نگاه به طلبگی از یه راه معنوی، کمکم داره تبدیل میشه به یه مسیر برای تأمین زندگی.
۲. تغییر سیستم حوزه
حوزههای قدیم یه روش خاص داشتن؛ استاد و شاگرد، مباحثه، زهد و تهذیب نفس… اما الان حوزه بیشتر شبیه دانشگاه شده، مدرک و...، وقتی افراد فقط برای گرفتن مدرک میان بعدش هم میرن دنبال یه شغل. دیگه اون حال و هوای قدیم، اون عشق به تبلیغ و مردم، کمتر دیده میشه.
۳. کمرنگ شدن جایگاه روحانیت تو جامعه
یه زمانی روحانیون مرکز فکری و اجتماعی مردم بودن، اما حالا چی؟ اینترنت، شبکههای اجتماعی و تغییر سبک زندگی باعث شده مردم کمتر سراغ روحانیت برن. طلبهای که ببینه مردم دیگه براش اون احترامی که قبلاً بوده رو قائل نیستن، خب معلومه که انگیزهشو از دست میده.
۴. دوری از زهد و سادگی
طلبگی همیشه یعنی سادهزیستی، یعنی درویشوار زندگی کردن. اما الان بعضی از روحانیها رفتن سمت رفاه، تجمل، حتی تجارت! وقتی یه طلبه ببینه بعضیا با همین لباس طلبگی دنبال دنیا هستن، شاید اونم کمکم دیدش عوض بشه و به جای مسجد، دنبال یه شغل دولتی یا درآمد ثابت بره.
۵. کیفیت فدای کمیت
حوزه به جای این که روی کیفیت طلبهها کار کنه، دنبال اینه که ورودیهای بیشتری جذب کنه. خب وقتی هدف زیاد کردن تعداد باشه، نتیجهش این میشه که خیلیا میان حوزه، ولی نه با نیت تبلیغ دین، بلکه به امید پیدا کردن یه شغل راحت و یه آیندهی تضمینشده. از اون طرف، برای این طلبهها هم برنامهای وجود نداره که چطور وارد جامعه بشن و جایگاهشون رو حفظ کنن.
سبک زندگی
آخرش چی میشه؟
اگه این روند ادامه پیدا کنه، حوزه دیگه اون مرکز هدایت دینی و فکری جامعه نخواهد بود. تبدیل میشه به یه سیستم آموزشی که خروجیهاش بیشتر دنبال شغل و درآمدن تا تبلیغ و ارشاد. مساجد همینطور خالیتر میشن، مردم کمتر به روحانیت مراجعه میکنن، و کمکم اون تأثیر قدیمی از بین میره. تنها راه نجات اینه که حوزه دوباره برگرده به اون روحیهی قدیمی؛ تقویت انگیزههای معنوی، کم کردن وابستگی مالی، و بازتعریف نقش طلبهها تو جامعه.
سبک زندگی
اگه این روند ادامه پیدا کنه، حوزه دیگه اون مرکز هدایت دینی و فکری جامعه نخواهد بود. تبدیل میشه به ی
نقش خانوادهها در این مسیر؟