💞پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
💞هديه شوهر به همسر خود، از عوامل افزايش پاكدامنی زن است.
📚من لايحضر الفقيه،ج 4،ص 281
✔️قابل توجه آقایون☺️
#روز_زن پیشاپیش مبارک👰🎁
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #زندگی_کَلَمی
💠 شخصی گرسنه بود برایش کلم آوردند اولین بار بود که کلم میدید. با خود گفت: حتما میوهای درون این برگها است اولین برگش را کند تا به میوه برسد اما زیرش به برگ دیگری رسید. و زیر آن برگ یک برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما میوهی ارزشمندی است که اینگونه در لفافهاش نهادند. گرسنگیاش بیشتر شد و با ولع بیشتر برگها را میکند و دور میریخت. وقتی برگها تمام شدند متوجه شد میوهای در کار نبود! آن زمان بود که دانست کلم مجموعهی همین برگهاست.
💠 ما روزهای زندگی را تند تند ورق میزنیم و فکر میکنیم چیزی اونور روزها پنهان شده که باید هرچه زودتر به آن برسیم درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم! زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم بنابراین قدر فرصتها را ثانیه به ثانیه و ذره به ذره بدانیم.
🍃❤️@SabkeZendegi6
✅ نشانه شیعه واقعی
مردی به همسرش گفت:
پيش فاطمه زهرا عليها السلام برو و بپرس: آيا من از شيعيان اهل بيت هستم؟
ـ زن آمد و پرسيد.
🌼 حضرت زهرا عليها السلام در پاسخ گفت:
به همسرت بگو: اگر به آنچه تو را فرمان داده ايم عمل مى كنى و از آنچه نهى كرده ايم پرهيز نموده اى از شيعيان خواهى بود و در غير اين صورت از شيعيان نيستى.
📗بحار الأنوار ،ج۶۸، ص۱۵۵ / تفسیر منتسب به امام حسن عسکری علیه السلام
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 محبت کسی که به شما اظهار محبت میکند قبول کنید!
🔴 #رهبر_انقلاب
🍃❤️@SabkeZendegi6
28.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مادر_دریا
با نوای #حاج_محمود_کریمی
شاعر #حاج_محمد_صمیمی
ویژه سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
تنظیم : علی افسری
تهیه شده در موسسه فرهنگی #عقیق و مرکز رسانه سازمان تبلیغات اسلامی
#ميلاد_حضرت_فاطمه_زهرا
#پیشنهاد_دانلود
#روز_مادر
#مادر
#حضرت_زهرا
🍃❤️@SabkeZendegi6
🌺 #دستبوس_مادر
🔘 رهبر معظم انقلاب:
💠 زن اگر چنانچه در محیط خانواده، #محترم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد. باید کاری بکنیم که بچّهها #دست_مادر را حتماً #ببوسند؛ اسلام دنبال این است.
🍃❤️@SabkeZendegi6
🌷 خاطره ای از همسر شهید چمران:
🔷 یک هفته بود که مادرم را در بیمارستان بستری کردیم. مصطفی به من سفارش کرد که “شما بالای سر مادرتان بمانید و حتی شبها رهایش نکنید.”
من هم این کار را کردم. وقتی حال مادر بهتر شد و از بیمارستان ترخیص شد، به خانه آمدیم و من، دو روز دیگر هم پیش او ماندم.
🌹 یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند، دست مرا گرفت و بوسید. میبوسید و همانطور با گریه از من تشکر میکرد!
من با تعجب گفتم: “برای چی مصطفی؟!”😳
🌺 گفت: “این دستی که این همه روز، به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.”
گفتم: “از من تشکر میکنید؟! خب این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود که این کارها را میکنی!!”
❤️ گفت “دستی که به مادرش خدمت میکند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد. من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.”
هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم..
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 زنان و همسرداری
#رهبر_معظم_انقلاب:
💠 طبیعت مرد، طبیعت خامتری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده تر است و مرهم زخم او فقط و فقط نوازش همسر است (حتی نه نوازش مادر) برای یک مرد بزرگ این همسر کاری را میکند که مادر برای یک بچهی کوچک آن کار را میکند و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند.
🍃❤️@SabkeZendegi6
@dars_akhlaq .mp3
2.12M
🎙 اخلاق خوب
🔴 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
🍃❤️@SabkeZendegi6
📌 #نکات_آموزنده
⭕️ صمیمیت و احترام
🔹 مهم نیست که چند وقت از ازدواج شما میگذرد، صمیمیت و احترام گذاشتن به یکدیگر هرگز ضد هم نیستند.
🔹 در گفتگوهای خود از کلماتی مانند:
لطفاً، متشکرم، متأسفم، ببخشید و ... استفاده کنید.
🔹 طرز گفتار و رفتار شما نشان میدهد چقدر برای همسرتان ارزش قائل هستید و چقدر به او احترام میگذارید.
🍃❤️@SabkeZendegi6
🌺 #ازدواج_بهنگام و تکثیر نسل از نیازهای حیاتی امروز و فردای کشور است
✅ رهبر معظم انقلاب : ازدواج بهنگام و بدون تأخیر یکی از کارهای لازم و واجب است؛ فرزندآوری و تکثیر نسل یکی از آن وظایف مهم و اساسی است که بایستی انجام بگیرد که هر دوی اینها ــ هم ازدواج زودهنگام و بهنگام، و هم تکثیر نسل ــ جزو نیازهای حیاتی امروز کشور و فردای کشور است. ۹۹/۱۱/۱۵
#کلام_ولایت
🍃❤️@SabkeZendegi6
#آیا_خوش_بینی_مرد_را_جذب_زن_میکند؟
یک زن جذاب با وجود تمام صفات فوق العاده، حتی جذابیت ظاهری، اگر نسبت به مسائل بدبین و با نگاهی منفی بنگرد، تمام ارزشهای خود را نزد دیگران به تدریج از دست خواهد داد
یک زن خوشبین، با اطمینان به مرد خود، تکیه گاهی محکم برای وی محسوب می شود
.🍃❤️@SabkeZendegi6
#آیت_الله_حائری_شیرازی
گاهی بعضی ها به آدم حرفی می زنند که خدا آن را #حواله کرده. من تا سی و چهار سالگی ازدواج نکرده بودم. معمولاً از وجوه شرعی کم مصرف می کردم. کار زراعت و این ها داشتم. خب آن هم کفاف نمی داد.
یک شاگرد داشتم که پیش من درس می خواند. سنّش هم شاید از من کوچک تر بود اما او ازدواج کرده بود.
یک دفعه به من گفت: آقای حائری! پیر شدی! باید زودتر ازدواج کنی. گفتم: من واقعاً آمادگی ندارم. چیزی هم اندوخته نکرده ام.
گفت: «تو نشسته ای خدا غنی ات کند، بعد ازدواج کنی؛ خدا هم گفته ازدواج کن تا احتیاجت را رفع کنم».
تو به او #تعارف می کنی و او هم به تو #تعارف می کند! مگر خدا نگفته که «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؟ (اگر فقیر باشند، خدا غنی شان می کند).
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 زن هم باید نگاهش را کنترل کند!
🔴 #استاد_عباسی
🍃❤️@SabkeZendegi6
May 11
یکی از خطاهای شایع فرزند پروری این هست که والدین در مورد یک موضوع بیشتر از حد نیاز با فرزند خود صحبت و حرف را طولانی می کنند
بعنوان مثال
مادری می خواهد به فرزندش بگوید بیا و صبحانه بخور و برای اینکه کودک او از خوردن صبحانه ممانعت نکند، مادر شروع به توضیح دادن های طولانی و خسته کننده راجع به فواید صبحانه می کند..
در صورتی که کودک شما توانایی درک این توضیحات ندارد و نه تنها برایش لذتبخش نیست بلکه خسته و کسل کننده خواهد بود.
💕🍃 #تربیت_فرزند 🍃💕
🍃❤️@SabkeZendegi6
❤سَـبک زنـدگی❤
💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣ قسمت سیزدهم دیگه حدودای ١١ بود که سعید و مریم و بچه ها از پارک بر
💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣
قسمت چهاردهم
بچه ها بعد از چند ماه توی پارک حسابی بازی کردند. دیگه نای قدم برداشتنم نداشتند. اون قدری خسته که سمت مسواکم نرفتند. مامان رو کرد به بچه ها و با یه اخم ساختگی و شیرین گفت:
_مسواک فراموش نشه. دیشبم یادتون رفتا.
فاطمه جواب داد:
_مامان من حال ندارم. خیلی خسته ام.
اما علی تندی پاشد و مسواک و پودر مسواکش رو برداشت و رفت سمت روشویی.
مریم جواب فاطمه رو داد که:
_باشه مامان جان اگه حال نداری فردا صبح بزن.
فاطمه هم با بی حالی تمام و لحن کشداری گفت:
_باشه من صبح مسواک می زنم.
محمد و میثم اما طبق معمول خستگی رو خسته کرده بودند. با اینکه به خاطر بازی های بسیار توی پارک دیگه رمقی براشون نمونده بود اما بازم به روی خودشون نمی آوردند و توی اتاق در حال جست و خیز و ماشین بازی بودند. صدای خنده شونم رو به آسمون.
سعید لباساشو عوض کرد. اومد پیش بچه ها. با صدایی رسا گفت:
_خب بچه ها کی دوست داره من امشب براش قصه بگم؟
این پیشنهاد بابا گویی انرژی دوباره ای بود که در کالبد بچه ها دمیده شد. جیغ همه شون رفت هوا:
_من...... من........ من........
حرص مریم حسابی در اومده بود.گفت:
_یه کم یواش تر. همسایه ها خوابند. آقا سعید پاشو برو تو اتاق بچه ها تا بقیه هم زودتر بیان بخوابن.
شیطنت سعید اما گل کرده بود. با اینکه می دونست مریم از اذیت شدن همسایه ها ناراحت میشه ولی باز رو کرد به بچه ها و گفت:
_خب چه قصه ای بگم براتون؟
دوباره فریاد بچه ها بلند شد. هرکی شروع کرد بلند بلند پیشنهاد دادن.
فاطمه گفت:
_بابا قصه جنگل گلستان رو بگو.
علی گفت:
_بابا خاطره بگو.
محمد هم گفت:
_بابا قصه شنگول و منگول رو بگو.
مریم حسابی ناراحت بود. هم خیلی خسته بود هم این شیطنت های سعید کلافه ش کرده بود. ولی این رفتار سعید رو ندید گرفت. این طور مواقعی تغافل می کنه. برای اینکه ماجرا ادامه پیدا نکنه و سعید باز صدای بچه ها رو در نیاره، پاشد رفت تو آشپزخونه و مشغول مرتب کردن ظرف ها شد.
بچه ها به قصه گویی بابا خیلی علاقه دارند. چون سعید خیلی با هیجان و شور و نشاط تعریف می کنه. از همه مهم تر اینکه حدود چهار ماهی میشد که بابا قصه نگفته بود. بچه ها حسابی دلشون برای قصه گفتنای شبانه بابا تنگ شده بود.
علی انتهای اتاق می خوابه و محمد وسط اتاق. ابتدای اتاقم جای خواب فاطمه ست. بین رخت خواب بچه ها بین نیم تا یک متر فاصله ست. تشک و پتوی هرکدوم هم جداگانه و مختص خودشه.
سعید رو به بچه ها گفت:
_خب بیاید یواش با همدیگه تک بیاریم ببینیم که کی بگه چه قصه ای بگم؟
همه با هم با هیجانی زیاد دستاشونو بلند کردند و با هم خوندند:
_هرکی تک بیاره اون میگه بابا چه قصه ای بگه.
قرعه به نام علی افتاد. قرار شد سعید یه خاطره از دوران کودکی خودش تعریف کنه تا بچه ها کم کم خوابشون ببره.
تا همین چند ماه گذشته که سعید برای بچه ها بیشتر وقت میذاشت و براشون قصه میگفت و باهاشون بازی میکرد، بعضا خاطرات کودکی و نوجوانی اش رو برای بچه ها تعریف میکرد و با نشاط و هیجان یکسری الگوهای صحیح رفتاری رو از همین طریق به بچه ها منتقل میکرد. الگوهایی مثل دوست شدن با بچه های خوب و مودب و دور شدن از بچه هایی که حرفهای بدی میزنن و کارهای زشت میکنن. یا کمک کردن به مامان و بابا یا به موقع خوابیدن و خیلی کارهای دیگه.
اما مریم در شرایط روحی و جسمی مناسبی نیست و موعد تغییرات هورمونی ماهانه اش رسیده. درد دل و کمرش از یک طرف، شیطنت ها و اذیت های اینچنینی سعید هم از طرف دیگه قوز بالای قوز شده و حسابی مریم رو عصبی کرده... اما سعید هنوز از شروع این شرایط ماهانه مریم اطلاعی نداره.
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
ویراستار: ح. علی پور
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 لجاجت بین زن و شوهر
🔴 #استاد_عباسی
🍃❤️@SabkeZendegi6
@dars_akhlaq......mp3
489.9K
🎙 ماجرای جوانی که در حرم امام رضا علیهالسلام به #نامحرم نگاه آلوده کرد...
🔴 #آیتالله_مظاهری
🍃❤️@SabkeZendegi6