💚 #قسمت_بیست_و_هشتم #رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
بچه ها همچنان محو دیدن کارتون مهارتهای زندگی بودند و انگار یکی در فاصله دو متری تلویزیون اونها رو روی زمین چسبونده بود و اصلا حرکتی نمیکردند. سعید صاف تر نشست و جا رو بازتر کرد که مریم راحت تر بشینه کنارش و بعد دستش رو گذاشت روی موهای مریم و به آرامی و چاشنی مهربونی کش موی او رو باز کرد و شروع کرد به بازی کردن با موهای مریم. مریم از این نوع نوازش های سعید خیلی آرامش میگیره و این کار رو خیلی دوست داره؛ درست مثل خانمهای دیگه. بعد هم یواش در گوش مریم گفت:
چی شده بود؟ کی زنگ زده بود که اینقدر طول کشید و رنگ و روت پریده بود؟ اما مریم تمایلی نداشت که سعید از موضوع عارفه مطلع بشه و خیلی آرام گفت: چیز خاصی نبود. یکی از دوستام نیاز به مشورت داشت؛ بهش گفتم بهانه خوبیه که همدیگر رو ببینیم. قرار شد اگه بتونه فردا صبح بیاد اینجا صحبت کنیم. سعید که کنجکاویش گل کرده بود گفت: مشکلش چی بود؟! مریم که میدونست اگه بخواد موضوع رو باز کنه سعید تا ته موضوع رو در نیاره ول کن نیست، لبخندی زد و گفت: مشکلش شخصی بود شاید راضی نباشه که به کسی بگم؛ بعد هم برای اینکه سعید دیگه ادامه نده بلافاصله گفت: خب چه خبر از خمس؟ چه کردی؟ حساب کردی خمسمون رو؟
_ من حساب و کتاب های خودم رو انجام دادم منتظر شمام که بگی تو خونه چی داریم که حساب کنیم. مریم بلند شد و یک کاغذ و قلم برداشت و ایندفعه که نشست، بازوهاش رو بیشتر فشار داد به بازوی سعید و شروع کرد به نوشتن چیزهایی که در منزل داشتند و همینطور که مینوشت بلند بلند هم میخوند...
حدود ٢ کیلو برنج داریم
۴ تا کره ۵٠ گرمی
یک شیشه مربای بالنگ
گوشت و مرغ که نداریم
مقداری هم حبوبات داریم
٣ تا کتاب هم خریدم که هنوز فرصت نکردم شروع کنم به خوندنشون.
کتاب من زنده ام، آب هرگز نمیمیرد و مربع های قرمز...
سعید گفت حالا هزینه اینا چقدر میشه؟ ۵٠٠ هزار تومان میشه؟
خوراکی ها و کتابها رو اگه دست بالا بخوایم بگیریم و خرد و ریزای دیگه ای هم که ممکنه یادمون رفته باشه رو لحاظ کنیم، فکر کنم حدود یک میلیون تومن بشه که خمس اون میشه ٢٠٠ هزار تومن.
سعید گفت باشه، یه مقدار هم پول تو حساب داریم؛ راستی از نظر آقا، به یارانه هم خمس تعلق میگیره؟ مریم که از سعید به رساله توضیح المسائل مسلط تر هست گفت: نه عزیزم؛ آقای خامنه ای یارانه رو جزو اموالی که بهش خمس تعلق میگیره نمیدونن. ولی برای اطمینان بیشتر الان از سایت خامنه ای دات آی آر یا سایت لیدر دات آی آر مجددا میبینم. بعد هم گوشی رو برداشت و در گوگل کلمه سایت مقام معظم رهبری رو جستجو کرد وارد سایت شد و روی قسمت استفتائات کلیک کرد و شروع کرد به مرور استفتائات مربوط به خمس.
سعید که چاییش رو نوشیده بود، یواش پهلوی مریم رو قلقلک داد و گفت چاییت دیگه فکر کنم یخ شد حالا اول چاییت رو بخور بعدا دنبالش بگرد. بعد هم بلندتر به بچه ها گفت: بچه ها چاییتون داره یخ میشه ها... پاشید تا یخ نشده بخورید.
ناخواسته ذهن مریم درگیر مشکل عارفه شده و خیلی نگران حالش هست. این نگرانی اینقدر در چهره اش مشهوده که سعید هم به روش آورد. مریم همینطور که داشت چای مینوشید یاد اون روزی افتاد که عارفه داشت تعریف میکرد از رفتارهاش با شوهرش و میگفت تا شوهرش نگه برام چای یا شربت بیار خودش هیچوقت پیش قدم نمیشه. با اینکه مریم بهش گفته بود که موقعی که شوهرت وارد خونه میشه سعی کن دقایق اولیه رو مثل مهمون تحویلش بگیری و ازش پذیرایی کنی اما عارفه قائل به این حرفا نبود و این کارها رو لوس بازی تلقی میکرد. عارفه اعتقاد داشت که مردها رو نباید زیاد تحویل گرفت و حتی خیلی وقتها که شوهرش بهش نیاز غریزی داشت بهانه های مختلفی میآورد که با شوهرش همراه نشه...
مریم دوست داشت زودتر با عارفه صحبت کنه و عارفه آروم بشه و با کمک خدا و تلاشش بتونه مشکلش رو حل کنه.
وقت یکساعته بچه ها تموم شد. فاطمه کنترل رو برداشت. یه کمی هم میخواست لج داداش هاش رو دربیاره و سریع تلویزیون رو خاموش کرد... محمد و میثم صداشون بلند شد و گفتند مامان ما میخوایم کارتون ببینیم و فاطمه تلویزیون رو خاموش کرد! مامان هم گفت خب مامان جان یکساعت تون رو دیدید حالا پاشید با هم بازی کنیم. امروز بابا خونست بیایید یه بازی دسته جمعی کنیم... کی میگه چی بازی کنیم؟ محمد که از همه بچه ها جنب و جوشش بیشتره پرید تو بغل مامان و گفت والیبال بادکنکی بازی کنیم. مامان با لبخند و نشاط مادرانه ش گفت: نوبت کیه که بگه چی بازی کنیم؟ فاطمه گفت نوبت کسی نیست و باید تک بیاریم. سعید و مامان گفتند باشه عادلانه اینه که قرعه کشی کنیم ببینیم کی باید بگه چی بازی کنیم...
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #کوک_کردن_زندگی
💠 یک اسباب بازی کوکی زمانی #تحرّک دارد که او را کوک کنند. به هر اندازه که کوک شود حرکت میکند. و جالب این است تا وقتی این اسباب بازی #کوک نیست کسی به او توجه و اعتنایی ندارد چون راکد و بیتحرّک است اما وقتی کوک میشود، خودِ کوککننده به آن خیره شده و از حرکت آن لذّت میبرد.
💠 زن و مرد برای تحرّک و #نشاط در خانه باید ساز یکدیگر را کوک کنند. وقتی سازتان کوک باشد مورد توجه و #محبّت بیشتر همسر قرار میگیرید. در واقع عامل لذّت بردن از زندگی و همسرتان به دست خودتان است.
💠 راه خوب کوک کردنِ همسر، #محبّت ویژه و احترام خاص به همسر با در نظر گرفتن قلقها، نیازها و توقّعات منطقی اوست.
💠 نگذارید همسرتان #سرد و بیتحرّک شود دوباره او را کوک کنید تا زندگی واقعی جریان داشته باشد و به زندگی شما ریتم #زیبا دهد.
🍃❤️@SabkeZendegi6
🏴 فرا رسیدن سالگرد ارتحال جانسوز و ملکوتی امامخمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و سالروز قیام خونین ۱۵ خرداد بر عموم آزادگان جهان تسلیت و تعزیت باد.
#امام_خمینی
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #قدر_یکدیگر_را_دانستن
💠 آیت الله احمدی میانجی ميفرمودند در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی میکرد. آدم فوقالعادهای بود. آیت الله محل بود خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت میکرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد. سابق معمولاً از چاه آب میکشیدند. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب میبیند نه از آفتابهی آب خبری است نه از دلو و ریسمان. اطراف را میگردد و دلو ریسمان را پیدا میکند. دلو را در چاه مياندازد و میبیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. بهسختی دلو آب را از چاه بالا میکشد ولی از دستش ميافتد. زار زار شروع میکند گریه کردن. خانم دلش به حالش ميسوزد میگوید اینکه گریه ندارد من برایت آب میکشم. میگوید من برای آب گریه نمیکنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نميدانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم.
📙محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبر اکرم، حجتالاسلام فرحزاد،ص ۹۲
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشاره رهبرانقلاب به سرود سلام فرمانده
رهبر انقلاب: ببینید اقشار مختلف مردم چه همراهی با سرود مربوط به حضرت ولیعصر (عج) کردند، این نشانه روگردانی مردم از دین است؟
🍃❤️@SabkeZendegi6
🍀 #امام_خمینی(ره):
تربیت فرزند از همهی شغلها بالاتر است.
اگر شما بانوان یک فرزند خوب به جامعه تحویل دهید، برای شما بهتر است از همه عالم. 👌🌸
تأثیر مادر در تربیت بچهها، بالاتر از پدر، معلم، استاد و جامعه است.
زیرا علاقهای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد.
از این جهت بچههایتان را در دامنتان تربیت اسلامی، تربیت انسانی بکنید.
📚 صحیفه امام، ج۸، ص۹۰
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ | #استاد_شجاعی
💠 با این اوضاع داغون، با این همه فقــر، با این همه فساد چجوری شماها روتون میشه حرف از "تمدن الهی جهانی" میزنید؟
⭕️ حتماً با این وضع، ماجرای ظهور به تأخیر میفته❗️
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #گوشت_و_مرغِ_لحظهها
💠 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ! ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ! ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ!
💠 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ. ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ! ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ. ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽدهیم به ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ #ﻫﻤﯿﻦ_ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ، ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ!
💠 همین الان، از بودن در کنار همسر و فرزندان لذت ببر! فردایی که بدون مشکلات باشد در کار نیست..
🍃❤️@SabkeZendegi6
AUD-20220605-WA0002.mp3
2.13M
🎙 خانه محل تربیت است!
💠 خانه محل خودشناسی است!
⭕️ #استاد_عالی
🍃❤️@SabkeZendegi6
#استاد_پناهیان
✅ اولین تکلیف مادر...
⚠️اولین خواستۀ غریزی و طبیعی انسان راحتطلبی است. اگر کسی بتواند تکلیف خودش را-بهویژه در نوجوانی- با راحتی و راحتطلبی مشخص کند، تکلیف او با انواع شهوات هم مشخص خواهد شد.
📌مادر باید بداند که اولین تکلیفش، مدیریت راحتطلبیِ کودک است. گاهی مادران محترم، از سرِ مهربانی و دلسوزی، به راحتطلبی بچهها میدان میدهند و وقتی بچه، راحتطلب بار بیاید دیگر نمیتوانند او را جمع کنند.
⚠️بسیاری از گنهکارها مشکل اعتقادی ندارند؛ مشکلشان راحتطلبی است! اگر راحتطلبی خودت را مدیریت کنی، شهوترانیِ تو هم مدیریت خواهد شد. کسی که اسیر شهوت میشود، قبلاً در برابر راحتطلبی خود تسلیم شده یا موضعِ درستی نسبت به آن نگرفته است.
#تربیت_فرزند
#فرزندپروری
🍃❤️@SabkeZendegi6
داد نزن!
یه سری لحظات هستن
که یا فرزندمون و یا خود ما در شرایط مطلوبی نیستیم. عصبانیایم، خستهایم، کلافهایم و...
و این باعث میشه بیشتر عصبانی بشیم و بیشتر داد و فریاد کنیم. در نتیجه به رابطهی والد فرزندیمون آسیب زیادی بزنیم.
معمولا توی این زمانها که دعوا پیش میاد، بعدش بهش فکر میکنیم و خیلی پشیمون میشیم؛ چون درک میکنیم که شاید اونقدر عصبانیت هم لازم نبود! و اون حجم از ناراحتی و عصبانیت تحت تاثیر چیزهای دیگه مثل خستگی و... هم بوده...
«برای آرامش همدیگه تلاش کنیم.»
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نکاتی زیبا دربارهی رفتار امام خمینی (ره) با خانواده
🍃❤️@SabkeZendegi6
اصرار بر كنترل کودک براي اينكه دقیقاً
“همانی بشود كه ما می خواهيم”
دو نتيجه در پی خواهد داشت:
🔸يا يك رُبات حرف گوش کن و همیشه تسلیم خواهیم داشت
🔸و یا یک آشوبگر و یاغی که هر مرزی را در می شکند.
نتیجه وسواسها و اصرارهای بی مورد والدین بر آنچه الگوی از پیش ساخته تربیتی خود ساخته اند، این دو مورد است و حد وسطی هم ندارد!
پس اولاً هیچگاه لباس از پیش بریده ای را برای تربیت کودکمان قواره نکنیم...
و ثانیاً روی نسخه های تربیتی خود و دیگران اصرار بیش از اندازه نداشته باشیم...شاید این نسخه متناسب با کودک ما نباشد!
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #آقایان_بدانند!
💠 آقایان محترم این نکته را فراموش نکنید هیچ وقت نگید من دارم کار میکنم و خانمم داره اینو میبینه و باید بفهمه این یعنی دوست داشتنش!
💠 خانم شما به شنیدن واژههای دوست داشتن و #ابراز علاقه و محبت کلامی نیز نیاز دارد و این مساله همچون نیاز به آب خوردن نیازی همیشگی است.
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قهر زن و شوهر ممنوع ⛔️
♻️ #استاد_پناهیان
🍃❤️@SabkeZendegi6
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
✅ چقدر زیباست...
امام رضا فرمودند: " کودک را امر کن تا با دست خود صدقه بدهد، اگر چه مقدار آن کم باشد."
انجام اعمال نیک را به صورت گفتاری به فرزندان خود آموزش داده و او را به انجام آن عمل عادت دهید. بگذار صدقه را او به شخص مستمند بدهد. تو داری صدقه می دهی؛ اما به دست فرزندت صدقه بده. چقدر زیبا است! اثر تربیتی این نوع برخورد بسیار عمیق تر است. اگر این دو مطلب با هم تلفیق شوند اثر گذاری بیشتری خواهند داشت. معصوم (ع) نیز در روایت مورد بحث به ضرورت توام بودن گفتار و رفتار والدین در امر تربیت فرزندان اشاره فرمودند.
#تربیت_فرزند
🍃❤️@SabkeZendegi6
💚 #قسمت_بیست_و_نهم #رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
اتفاقا قرعه به نام محمد افتاد و قرار شد بچه ها با مامان و بابا والیبال بادکنکی بازی کنند. خانه مریم و سعید حدود ٩٠ متره و دو تا اتاق خواب داره. یکی از اتاقها برای بچه ها و یکیش هم اتاق مامان و باباست. در پذیرایی دوتا فرش ٩ متری قرار میگیره و هروقت بچه ها میخوان والیبال بادکنکی بازی کنند، پشتی ها رو از کنار دیوار میارن و بین این دو تا فررش ٩ متری میذارن و این پشتی ها میشه تور والیبال شون. بچه ها خیلی به این بازی علاقه نشون میدن چون از همون اول هم مامان و بابا در طول بازی خیلی هیجان بهشون تزریق میکنن. قوانین این بازی مثل بازی والیبال هست. تفاوتش اینه که بجای توپ از بادکنک استفاده میشه و اگر بادکنک به دیوار بخوره یا بیرون از زمین (فرش ٩ متری) بخوره یک امتیاز به تیم حریف اضافه میشه. ضمن اینکه مثل بازی والیبال در این بازی هم هر تیم فقط ٣ ضربه میتونه به بادکنک بزنه تا بتونه اون رو به زمین حریف بندازه و اگر کسی دو ضرب پشت سر هم بزنه، خطای دو ضرب میشه.
نوبت تیم کشی شده و بچه ها خودشون دارن میگن که ترکیب تیمها چطوری باشه. محمد معمولا اصرار داره که یار بابا باشه اما سعید نمیخواد این اتفاق همیشگی باشه چون دوست داره محمد تجریه بازی با بچه های دیگه رو هم داشته باشه و طعم برد و باخت رو با هم تجربه کنه اما محمد دائم دوست داره برنده بشه. سعید و مریم از همان ابتدا وقتی با بچه ها بازی میکردند اجازه نمیدادند که تو بازی ها همیشه برنده بشن. بعضی وقتها بازنده میشدند و در عین حال بعضی اوقات برنده. سعید هر وقت با بچه ها کشتی میگیره هم اونا رو زمین میزنه و هم ازشون زمین میخوره و اصلا اجازه نمیده که همیشه بچه ها برنده بشن چون این کار رو باعث کمال گرا شدن بچه ها میدونه و اعتقاد داره در آینده ظرفیت و تحمل شکست رو نخواهند داشت.
یکی از دغدغه های جدید مریم و سعید این روزا تبدیل شده به خریدن هدیه جشن تکلیف علی و فاطمه. آخه میخوان براشون جشن تکلیف بگیرن.
سعید همینطور که با هیجانِ بالا داشت با بچه ها والیبال بادکنکی بازی میکرد، صدای زنگ تلفن همراهش نگاهش رو سوق داد به صفحه گوشی و تا دید مامانش پشت خطه بدون تامل به بچه ها گفت بچه ها مامانی زنگ زده... شما بازی رو ادامه بدید تا من جواب مامانی رو بدم. گوشی رو برداشت و مثل همیشه با کمال احترام به مادر سلام کرد اما بر خلاف انتظار مثل همیشه جواب نشنید یعنی صدای گریه مامان رو شنید. با شنیدن صدای گریه مامان، سعید رو همانجا که بود میخکوب کرد. اولین چیزی که به ذهنش رسید این بود که شاید برای عزيز اتفاقی افتاده. احساس کرد ضربان قلبش آنقدر تند شده که قفسه های سینه ش گنجایش و تحملش رو نداره و میخواد از قفسه سینه بزنه بیرون. سریع بلند شد و رفت داخل اتاق خواب تا بقیه نگران نشن اما مریم که کاملا متوجه نگرانی سعید شده بود فهمید که یک اتفاقی افتاده که سعید اینطوری شوکه شده. مریم هم گفت بچه ها منم میخوام یه کم استراحت کنم شما بازی رو ادامه بدید تا چند دقیقه دیگه منم بیام. بعد هم پا شد و دنبال سعید اومد تو اتاق خواب. دید سعید بغض کرده و چشماش قرمز شده حالا دیگه مریم موضوع عارفه رو کلا فراموش کرده و همه نگرانیش شده سعید و خانوادش. اینکه نمیدونه موضوع چیه داره کلافش میکنه و با همان بهت و تعجب میره کنار سعید و همینطور که دست سعید رو میگیره که بهش آرامش بده یواش میگه چی شده؟!! اما سعید همه حواسش به صحبتهای غم انگیزه مادره که داره با گریه میگه:
_مامان جان، عزیز حالش بد شده و آوردیم بیمارستان امام رضا [ع] اصلا به هوش نیست... خیلی دعا کنید به مریم هم بگو خیلی دعا کنه.
سعید حالا سعی میکنه خودش رو کنترل کنه و به مادر دلداری بده...
_ ان شاءالله بهتر میشه حالا بستری شده فردا بهتر میشه میاد خونه. منم الان راه میفتم میام مشهد. نگران نباش مامان جان. ان شاءالله بهتر میشه. منم میام که اگر کاری چیزی بود اونجا باشم و انجام بدم. اما سعید تو دلش خیلی نگران بود و حالا یاد روز حرکت مامان و بابا و عزیز و آقابزرگ به سمت مشهد افتاد که عزیز به مامانِ سعید گفته بود: این کفنِ من رو هم با خودتون بیارید مشهد و مادر سعید هم به عزیز گفته بود مامان جان این چه حرفیه که میزنی و ان شاءالله صحیح و سالم میری مشهد و برمیگردی.
_ نه مامان جان اومدن شما الان فایده ای نداره چون عزیز تو بخش مراقبتهای ویژه هست و اصلا اجازه نمیدن کسی بره کنارش. اصلا عزیز به هوش نیست که بخواد متوجه بشه بعد دوباره با گریه گفت فقط برای مامان جانم دعا کنید و و با همون حال بدش خداحافظی کرد...
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 #محبّت_خرسی_ممنوع
💠 پروانه به خرس گفت: دوستت دارم...
خرس گفت: الان ميخوام بخوابم،باشه بيدار شم حرف ميزنيم. خرس به خواب زمستاني رفت و هيچوقت نفهميد که عمر پروانه فقط ۳ روز است.
💠"همديگر را دوست داشته باشيم؛ شايد فردايي نباشد" آدماي زنده به گل و محبت نياز دارن و مرده ها به فاتحه! ولي ما گاهي برعکس عمل ميکنيم! به مرده ها سر ميزنيم و گل ميبريم براشون، ولي راحت فاتحه زندگي بعضيارو ميخونيم! گاهي فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست!
بيائيم ساده ترين چيز را از هم دريغ نکنيم:👇
#محبت
🍃❤️@SabkeZendegi6
✅ باغبانی یا نجاری؟!
اگر بتونید #حداقل پنجاه صفحه اول کتاب «باغبان و نجار» نوشته آلیسون گوپنیک رو بخونید لطف خیلی بزرگی به خودتون کردید.
این چند گزاره رو بخونیم؛
👈 در دنیای کار، تخصص به موفقیت ختم میشود. وعدهی #تربیت هم این است که یک سری روشها و تخصصهای مشخصی وجود دارند که والدین با کسب آنها میتوانند #زندگی فرزندشان را سر و سامان دهند.
👈 مراقبت از بچهها مانند نگهداری از یک باغ است، و والد بودن مانند #باغبان بودن است. ... اما [متأسفانه] در الگوهای تربیتی [رایج] والد بودن مانند #نجار بودن است.
👈 [وقتی نجار هستید] وظیفهی شما این است که آن مادهی اولیه را به شکل محصول نهایی در آورید که در آغاز کار در ذهنتان بوده است.
👈 بینظمی و از این شاخه به آن شاخه پریدن دشمنان کار یک نجار هستند، دقت و کنترل دوستان اساسی او هستند. دو بار اندازه بگیر، یک بار بِبُر.
👈 وظیفهی ما به عنوان والدین ساختن یک #بچه_خاص نیست، بلکه وظیفهی ما این است که مکانی سرشار از عشق، امنیت و ثبات فراهم کنیم، به طوری که هر بچهای یا شخصیت غیر قابل پیشبینی بتواند در آن محیط شکوفا شود.
👈 ما نمیتوانیم بچهها را مجبور به یاد گرفتن کنیم ولی میتوانیم به آنها اجازه بدهیم که یاد بگیرند. [ایجاد محیط امن برای کشف و تجربه]
👈 برای والدین ... تلاش برای تبدیل کردن فرزندان به افرادی مهم و با ارزش، منشأ اصلی نگرانی و احساس گناهِ توأم با یأس است و برای بچههایشان، تربیت به معنای ابری از انتظارات بیپایان است که همیشه روی سرشان سنگینی میکند.
👈 کودکی زمان کاویدن است ...
روی این جملات فکر کنیم ... اکثر ما در پس ذهنمون یک نجار هستیم و میخوایم به بچههامون فرم بدیم ... درست و غلطش هم خیلی مهم نیست!!! و در این فضا هر کسی به ما فرم میفروشه، ما دوستش داریم
زیاده عرضی نیست ...
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش حجتالاسلام حسینی قمی خطاب به توهین کنندگان به ساحت امام رضا«ع»: بازگردید، توبه کنید و به ملت ایران زحمت ندهید/ امام رئوف، علی ابن موسی الرضا«ع» مظهر وحدت ملی است.
🍃❤️@SabkeZendegi6
🔺در باغ ولایت گل خوشبوست رضا
🔺سروچمن گلشن مینوست رضا
🔺نومید مشو زدرگه احسانش
🔺زیرا به جهان ضامن اهوست رضا
🔺میلاد هشتمن نور ولایت، تبریک و تهنیت باد.
🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مهمترین مشکل خانواده در ایران
💠 مواظب دین سکولار در خانواده باشیم!
🔴 #استاد_پناهیان
🍃❤️@SabkeZendegi6
بیکاری فرزندان .mp3
2.84M
#استاد_تراشیون
📌عواقب بیکاری فرزندان...
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
👌بسیار کاربردی
🍃❤️@SabkeZendegi6
#استاد_قرائتی
✅ پدر خوب....
🔻پدر خوب کسی است که بتواند بچهاش را امیدوار کند. جوان میخواهد داماد شود؛ میخواهی داماد شوی؟ دهانت بوی شیر میدهد، برو گمشو! حیا کن، بچهها چه پررو شدند! نان از کجا میآوری؟ چه شغلی داری؟ چقدر پس انداز داری؟
🔻چنان این بچه را میکوبد که این بچه میرود دیگر پشت گوشش را نبیند. بابا امیدوارش کن، بگو: آقا میخواهی داماد شوی؟... انشاءالله اقدام میکنم. تو هم انشاءالله برو یک کار پیدا کن. از کار عارت نشود. لازم هم نیست کار میز باشد. هرکاری شد، شد.
🔻خدا هم که رزق تو را میدهد، رزق بچه تو هم میدهد. اصلاً تو زن بگیری، جای خانم عوض شده است. دختر خانه پدرش بوده، خانه شوهرش میرود. عروس جایش عوض میشود، رزقش که قطع نمیشود.
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
#رزاقیت_خداوند
🍃❤️@SabkeZendegi6