eitaa logo
❤سَـبک زنـدگی❤
8.1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
13 فایل
لطفا کانال را به عزیزانتان معرفی کنید. نظرات و پیشنهادات👈 @RedFish6 تبلیغ بصورت محدود و قیمت مناسب هم داریم 👇 @RedFish6 ادمین تبادل: @SSbb_rr کانال دیگر ما👇 🇮🇷 @tarigh_alhagh
مشاهده در ایتا
دانلود
❤سَـبک زنـدگی❤
💚 #قسمت_سی_و_سوم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ مریم در کلاس "هنر زن بودن در تعامل با شوهر" از کار
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ سلام آقااااا خوبی عزیزم؟ رسیدی الحمدلله؟ شبت بخیر... خوابهای رنگی ببینی پایین متنش هم دوتا استیکر بوس فرستاد. هنوز دو دقیقه از پیامک مریم نگذشته بود که سعید جواب داد و تو پیامکش نوشت : سلام خوشگل خانوم؛ آره الحمدالله رسیدم و الان دارم میرم حرم امام رضا برای زیارت، کاش اینجا کنارم بودی و با هم میرفتیم زیارت. ان شاءالله دعاگو هستم. شما برو بخواب که خیلی خسته شدی امروز. پایین پیامکش هم دوتا بوس و دو تا گل فرستاد. مریم نفس عمیقی کشید و این ادبیات آرامش بخش سعید انگار خستگی روز مریم رو رفع کرده بود. فردا صبح قراره عارفه بیاد خونه و درباره مشکل شوهرش و حاشیه هاش میخواد از مریم مشورت بگیره. مریم خودش رو آماده کرده که فردا و در صحبت با عارفه خیلی باید انرژی صرف کنه. چون عارفه یک خصلتی که داره اینه که در جلسه مشاوره خوب گوش میکنه و قبول میکنه که حرفهای مشاور رو انجام بده ولی بعد از شنیدن صحبت‌های مشاور، دوباره کار خودش رو میکنه و اراده ای نداره که طبق راهکارها پیش بره. از چند سال پیش تا الان مریم به عارفه چندین مرتبه گفته بود بخاطر مشکلاتی که با شوهرش داره باید "کلاس هنر زن بودن در تعامل با شوهر" رو گوش کنه... هر دفعه هم عارفه پذیرفته که این کار رو انجام بده اما در عمل حتی جلسه اول کلاس هنر زن بودن رو هم کامل گوش نداده! از وقتی که عارفه باردار بود و هنوز بچه اش به دنیا نیامده بود بهش گفته بود که کلاس تربیت کودک (از تولد تا ٩ سالگی) رو گوش کن یا اگه نمیتونی گوش کنی حتما کتابهای "منِ دیگرِ ما" نوشته ی "استاد محسن عباسی ولدی" رو بخون اما دریغ از یک صفحه خواندن کتاب! همین روحیه عارفه هست که مریم رو رنج میده و ناراحتش میکنه چون عارفه تلاش نمیکنه که این اخلاق و روحیه اش رو تغییر بده و انگار نمیخواد قبول کنه که انسان هرچقدر علم و تلاش و مهارت و توکلش بیشتر بشه طبعا شرایط رو بهتر مدیریت میکنه و حال دل او بهتر خواهد بود. آخر شبه و سعید از باب الجواد (ع) وارد صحن پیامبر اعظم (ص) شده و داره اذن دخول میخونه. اولین باری هست که سعید بعد از ازدواج با مریم تنهایی اومده مشهد. قبل از ازدواج اما خیلی با دوستان مسجد و محل به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شده اما از وقتی ازدواج کرد همه تلاشش این بوده که مجردی به مسافرت نره البته به غیر از ماموریت های کاری که گاها پیش میاد و مجبوره که بره... صبح شده و بچه ها یکی یکی بیدار شدن و دست و صورت نشسته مشغول بازی شدن. ساعت حدود ٨.۴۵ هست و تقریبا نیم ساعتی میشه که عارفه رسیده خونه و یک گوشه کز کرده و زل زده به گوشیش؛ معلومه که این چند روز از بس گریه کرده چشماش کاسه خون شده و خیلی مضطربه اما سعی داره وقتی با بچه ها صحبت میکنه انرژی بیشتری صرف کنه و با حالت شادی و نشاط باهاشون حرف بزنه. بچه ها هم از موقعی که کوچیک بودن رابطه خوبی با عارفه داشتن و از همون موقع او رو خاله عارفه صداش میکردن. مریم داشت تند تند وسایل صبحانه رو آماده می‌کرد که بچه ها صبحانه شون رو بخورن و زود بشینه و صحبت‌های عارفه رو بشنوه و خوب میدونست اگه عارفه حرفاش رو بزنه خیلی حالش بهتر میشه و از این وضعیت در میاد. - بچه ها بیایید سر سفره... هر کی دست و صورتش رو شسته بیاد سر سفره. نان و چای و ارده شیره و مقداری هم پنیر سر سفره بود و بچه ها یکی یکی نشستند سر سفره. مریم به عارفه تعارف کرد که عزیرم بیا صبحانه بخور اما عارفه آنقدر حالش بد بود که اصلا اشتهای خوردن چیزی رو نداشت و گفت اصلا نمیتونم بخورم... مریم خواست اولین لقمه رو داخل دهانش بذاره که یهو یادش اومد امروز سر رسید سال خمسی شون بوده و قرار بود سعید خمسشون رو دیشب محاسبه کنه و پرداخت کنه و سعید هم دیشب بخاطر حال بد مادربزرگش رفت مشهد و یادش رفت خمسشون رو پرداخت کنه... لقمه رو گذاشت توی سفره و سریع به بچه ها گفت: مامان جان یه لحظه کسی چیزی نخوره... امروز سال خمسی مون هست و فکر کنم بابا یادش رفته خمس مون رو بده، صبر کنید به بابا زنگ بزنم اول خمس رو پرداخت کنه بعدش بخوریم. فاطمه گفت: مامان اگه لقمه بگیریم هم اشکال داره؟ مريم لبخندی زد و همینطور که داشت شماره سعید رو می‌گرفت گفت نه مامان جان شما لقمه بگیر اما لقمه ت رو نخور تا بابا خمسمون رو پرداخت کنه بعدش بخور نوش جونت... سعید گوشی رو برنمی‌داشت و گویا خوابه اما بچه ها گشنه بودن و مریم مجبور بود که زنگ بزنه تا سعید بیدار بشه و تکلیف خمس رو روشن کنه. عارفه همه حواسش متوجه مریم شده و تعجب کرده که چرا مریم نه خودش لقمه ش رو میخوره و نه اجازه میده بچه ها صبحانه شون رو بخورن... ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی 🍃❤️@SabkeZendegi6
📌نگاه شما به پدر و مادر بودن چگونه است؟ 🔰ما درباره هر آنچه که با آن ارتباط داریم و با آن زندگی می کنیم، لازم است که تعریف و تلقی صحیحی داشته باشیم تا ارتباط ما با آن پدیده ها راحت تر شود. 🔰مثلا خانم، تعریفش از مادری چیست؟ مادری به نوعی جلوۀ مقام ربوبیت خداست! خدا بعضی از خصلت‌های خودش را به او داده که تو بیا بنده‌پروری کن، رب باش، در همان اندازه‌هایی که هستی. به یکی از بندگان من برس، من این مأموریت را به تو دادم! 🔰یا مثلا آقا، تعریفش از پدر بودن چیست؟ پدر رازق است، از این ‌جهت خیلی شباهت به این اسم باعظمت پروردگار پیدا می‌کند. 🔰این تلقی‌ها خیلی مهم و تعیین‌کننده است! گاهی اصلاً نمی‌خواهد زیاد توصیه‌هایی برای اینکه آدم مراقب رفتار خودش باشد، مطرح شود، تلقی که درست باشد، رفتار هم درست خواهد شد. 🔰به این سادگی نمی‌توان به تلقی درست رسید، مهم‌ترین مانعش هم خودخواهی انسان است. اگر خانمی خودخواه باشد، نمی‌تواند همسری را درک کند و تلقی درستی از نقش همسری پیدا کند! اگر یک آقایی هم خودخواه باشد نمی‌تواند همسری را درک کند! اگر کسی غرق خودش و غرق منافع و دوست‌داشتنی‌ها و لذت‌های خودش باشد دیگر نمی‌تواند درک صحیحی از دیگران پیدا کند. 🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 💠 مردی از خانه‌اش راضی نبود، نزد دوستش در بنگاه املاک رفت و از او خواست کمکش کند تا خانه را بفروشد. دوستش برای بازدید به خانه‌اش آمد و بر اساس مشاهداتش، یک آگهی فروش نوشت و آنرا برای صاحبخانه خواند. متن آگهی این بود: 👇 💠 خانه‌ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار دارد، تراس بزرگ مشرف به کوهستان دارد، دارای اتاق‌های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع، کاملاً دلخواه برای خانواده‌های پرجمعیت، دارای نور کافی، نزدیک به بازار و ... 💠 صاحب‌خانه به دوستش گفت: دوباره بخوان! دوستش متن آگهی را دوباره خواند. صاحب‌خانه گفت: آقا این خانه دیگر‌ فروشی نیست!!! دوستش علت را پرسید، آن مرد گفت: در تمام مدت عمرم می‌خواستم جایی مثل این خانه که تعریف کردی داشته باشم، ولی تا وقتی که تو آگهی را نخوانده بودی نمی‌دانستم که چنین جایی دارم. 💠 خیلی وقت‌ها نعمت‌هایی را که در اختیار داریم نمی‌بینیم چون به بودن با آنها عادت کرده‌ایم، مثل سلامتی، مثل نفس کشیدن، مثل محبّت دیدن، مثل پدر، مادر، خواهر و برادر، فرزند، دوستان و همسر خوب و خیلی چیزهای دیگر که به آنها عادت کرده‌ایم و چشمانمان برای دیدنشان توقّف نمی‌کند. قدر داشته‌های خود را بدانیم. 🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلایی‌نریمان_پناهی_می‌ریزه_رو_صورتت_اشک_چشام_.mp3
10.43M
🎙 می‌ریزه رو صورتت اشک چشام... 👤 کربلایی‌نریمان ◼️ ویژهٔ 🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| زن نگر دست خدا در آستین 🔺رهبرانقلاب‌اسلامی: حضرت زینب کبریٰ (سلام ‌الله علیها) یک بانوی برجسته‌ی در تاریخ بشریّت است، نه فقط تاریخ اسلام؛ واقعاً این جور است. آن شخصیّت مستحکم و قوی، آن انسان بزرگ، آن انسانی که «زن نگر دست خدا در آستین»؛ آنچنان که او عمل میکند کمتر انسانی -چه مرد، چه زن- میتواند با این قدرت، با این استحکام وارد میدانهای دشوار بشود. 🗓 ۱۳۹۸/۱۰/۱۱ 🌱 🍃❤️@SabkeZendegi6
کربلا دشتِ بلا خوانده و نامیده شده دلم از داغِ علی(ع) خون شده! رنجیده شده قامتِ تازه جوانم شده با خاک؛ یکی جای جایِ بدنش رفته و ساییده شده آجرک_الله_یا_بقیة_الله 🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به بچه های دهه نودی میگن همین الان گرونترین و بهترین چیزی که میخوای رو برات میخریم عوضش امام حسین رو دوست نداشته باش واکنش های خاص و جالب بچه ها رو ببینید... فقط اون بچه ای که گفت حاضرم ps4 خودمو هم بدم ولی امام حسین رو دوست داشته باشم... 🍃❤️@SabkeZendegi6
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[172].mp3
5.19M
🔳 "شب نهم" (دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد) 🎤حاج محمود کریمی 🚩 هیئت مجازی 🍃❤️@SabkeZendegi6
مداحی_آنلاین_روضه_جانسوز_حضرت_عباس_دارستانی_کریمی.mp3
5.88M
🏴 ♨️روضه جانسوز حضرت ابولفضل العباس(ع) 🎤حجت الاسلام 🎤حاج 🍃❤️@SabkeZendegi6
4_5933996725336279430.mp3
4.61M
🔳 "شب دهم" (امشبی را شه دین در حرمش مهمان است) 🎤حاج میثم مطیعی 🚩 هیئت مجازی 🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️امام حسین(ع): «إِنّی لا أرَیَ الْمَوْت إلّا سَعادةً وَ الحیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرَما» همانا من مرگ را جز سعادت و زندگی با ظالمان و ستمگران را غیراز ننگ و خواری نمیدانم… 🚩🏴 عاشورای حسینی بر همه انسان های آزاده جهان تسلیت باد 🍃❤️@SabkeZendegi6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ظهر عاشورا پای روضه خوانی سردار 🔻کلیپی از روضه‌‌خوانی شهید عصر عاشورا در مهدیه لشکر ثارالله سال ١٣۶٧ 🍃❤️@SabkeZendegi6
4_5936115514307774178.mp3
1.52M
◾️روضه شب یازدهم 🌷 تو که دست و پا میزدی... وقتی زیر و رو میشدی... صیحه زد تمام فلک... وای حسین... 🌷 ای شاه قمرت کو... کنارت پسرت کو... ردا و سپرت کو... سرت کو...؟ ای شاه کفنت کو... عقیق یمنت کو... بگو پیرهنت کو... تنت کو... 🎙حاج محمود کریمی 🚩 هیئت مجازی 🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 💠 وقتی به صحبت‌ها و گلایه‌های همسرتان می‌دهید به منظور آنکه نشان دهید به حرف‌های او گوش می‌دهید گاهی بگویید: چه‌جالب، آها، خوب، اِ و ... 💠 ارتباط کلامی با این و نیز ارتباط با همسرتان در حین گوش دادن، بسیار در همسرتان موثر است و شما را پناهگاه و سنگ صبور خوبی تلقی خواهد کرد. 💠 اگر خوب و با توجه به صحبت‌های همسرتان گوش ندهید برداشت او این خواهد بود که او را نکرده‌اید و همین خود عامل گلایه و جدید خواهد شد. 🍃❤️@SabkeZendegi6
یعقوب کربلا! چه قدر گریه می کنی از صبح زود تا به سحر گریه می کنی یعقوب را که غصه ی یوسف شکست و تو داری برای چند نفر گریه می کنی (ع)🥀 🏴🥀 🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 💠 آهای مردها! وقتی همسرتان از دست‌هایش زیاد کار کشیده است به او بگویید کنارتان بنشیند و دست‌هایش را دهید. 💠 و گاهی بین ماساژ دادن، دستش را ببوسید تا هم و قدردانی شما را با تمام وجود حس کند و نیز فرزندان شما، احترام و تواضع و محبّت را یاد بگیرند. 💠 برخی کارها برای همیشه در همسرتان می‌ماند و با همان ، با سختیهای زندگی کنار می‌آید و باعث می‌شود. 🍃❤️@SabkeZendegi6
🔴 💠 آقایون بدانید! برخی کارها در منزل، هم شما رو محبوب همسرتان می‌کند و هم برای مناسب است. 💠 مثلا گاهی یا لباس همسرتان را بشویید. گاهی سرویس دستشویی منزل را نظافت کنید، منزل را جارو بزنید، گردگیری کنید، سیب‌زمینی‌ پوست بگیرید و .... 💠 ظاهر برخی کارها، کوچک است اما بسیاری از کینه‌ها و دلخوری‌های بزرگ را از بین می‌برد و اثرات خوبی دارد. 💠 خانمها با کمک کردن مرد در خانه، شاداب می‌شوند.👌 🍃❤️@SabkeZendegi6
🏡‍ قانون گذاشتن در خانه: منزل شما نیاز به قوانین و مقررات مشخصی دارد. چنانچه این قوانین وجود نداشته باشد کودک شما نمی‌داند که وظیفه‌اش چیست. در ضمن، شما هم نمی‌توانید کودک را تنبیه کنید یا پاداش دهید. اگر در خانه ساعت رفتن به خواب مشخص نباشد، شما نمی‌توانید به کودک خود بگویید "چرا دیر میخوابی؟". اگر برای استفاده از کامپیوتر و تلوزیون قانونی نداشته باشید، نمی‌توانید به کودک خود بگویید که چون "از کامپیوتر زیاد استفاده کرده"، پس به این علت او را از کامپیوتر محروم می‌کنید. مفهوم "دیر"، "زیاد" و نظایر آن زمانی معنا پیدا می‌کند که شما از قبل آن‌ها را مشخص کرده باشید. پس اگر در منزل شما قوانین مشخصی وجود ندارد، باید در انتظار بی‌نظمی کودک نیز باشید. 🍃❤️@SabkeZendegi6