آها مومنت (Aha Moment) به لحظهای اشاره داره که در اون فرد به طور خیلی ناگهانی درک عمیقتری از یک موضوع یا مسئله پیدا میکنه. این لحظه معمولاً با احساس شادی و رضایت همراهه و میتونه در هر زمینهای، از یادگیری یک مهارت جدید تا حل یک مشکل پیچیده، اتفاق بیفته.
این لحظات میتونن به ما کمک کنن تا به ایدههای جدید برسیم یا راهحلهای خلاقانهای برای چالشهای خودمون پیدا کنیم. به عنوان مثال، ممکنه موقع مطالعه یک کتاب یا کار روی یک پروژه، یهو به یک ایده جدید برسیم که همه چیز رو روشن کنه.
بخوام از تجربه خودم در این مورد بگم میتونم اشاره کنم به زمانی که المپیاد کامپیوتر کار میکردم و کد میزدم. بار ها پیش اومده بود که سر دیباگ کردن سه چهار ساعت یه کد رو بالا و پایین کردم ولی نتونستم باگشو پیدا کنم و این در حالی بود که روز بعدش خیلی رندوم یه نکته ای یادم میاومد و با گفتن «اوووو» (من آها نمیگفتم) و تجربه لحظه «اوه مومنت!» مشکلمو حل میکردم. وقتی مشکلم حل میشد ایده های خلاقانه و جدید به سراغم میآمد که به یادگیری مطالب سرعت میبخشید پس بنظرم از لحظات «آها مومنت» میشه برای بهبود عملکرد یادگیری استفاده کرد.
یه مورد دیگه هم که یادم اومد و به نظرم یه لحظه آها مومنت محسوب میشه داستانیه که تو کتاب «بنویس تا اتفاق بیفتد» خوانده بودم. داستان معروف ارشمیدس و کشف چگالی. گرچه که تو کتاب میخواسته به تاثیر آب روی باز شدن مغز و فعال شدن فکر اشاره کنه ولی در واقع لحظه آها مومنت هم اتفاق افتاده.
داستانشم اینجوری بوده که ارشمیدس، ریاضیدان مشهور که از کلنجار رفتن با یه مسئله سخت کلافه شده بوده، به خزینه عمومی میره، تو آب گرم فرو میره تا احساس آرامش پیدا کنه و یهو متوجه میشه که وقتی تو آب فرو میره، سطح آب اطرافش یکم بالا میره و اینجوری جواب مسئله اش رو پیدا میکنه. میفهمه که چجوری چگالی اجسام رو اندازه بگیره و با همین کار راهی برای تعیین حجم طلای موجود در تاج شاه هیرو پیدا کرد.
ارشمیدس از این کشفش اونقدر هیجان زده شد که نقل شده بلافاصله از حوض بیرون میپره، تو خیابون های آتن برهنه میدویده و فریاد میزده «اوریگا» یعنی «یافتم!»
تو این کتاب در مورد یه سری موارد دیگه هم صحبت شده که اونا هم اتفاقا یه جورایی به لحظه آها مومنت اشاره داره مثل صحبت جولیان جینز، محقق دانشگاه پرینسون که میگه: بزرگترین اکتشاف های علمی و ریاضی در سه جا رخ داده... در رختخواب، حمام و اتوبوس... یعنی عملا این سه تا مکان از پر تکرار ترین مکان هایی بودن که توشون لحظات آها مومنت اتفاق افتاده.
رفتن به کنار آب به هر علتی هم که باشد کار مفید و موثری است. یکی از دوستانم در دفترش اتاق کوچکی را برای دوش گرفتن فراهم کرده بود. اوایل می گفت این اتاق را برای زمان هایی که تا دیروقت برای کار در دفتر می ماند و بعد مجبور است از آن جا به مهمانی برود ساخته، اما بعدها با خجالت، دلیل ساخت آن را برایمان آشکار کرد. آن اتاقک و دوش گرفتن برایش مثل مخزنی برای فکر کردن بود جایی که می توانست حتی وسط روز داخل آن برود و تأمل کرده و مسائل را حل کند.
بودن در مجاورت آب خصوصا آب روان و جاری، باعث فعال شدن فکر می شود. تاثیر خاص آب روان بر تولید افکار خلاق را زمانی به خوبی درک کردم که در یکی از کارگاه های آموزشی در مرکز درمانی غیر دارویی بوستون برای حضار در آن جا این موضوع را توضیح می دادم که چگونه دوش گرفتن برای بسیاری از افراد مایه الهام است. با لحنی نیمه شوخی و جدی به آنها گفتم از آنجایی که ممکن است زیر دوش به روشن بینی برسید کار عاقلانه این است که از قبل قلم و کاغذ ضد آب یا مداد شمعی قابل شست وشو بر روی دیوار با خود به همراه داشته باشید. در حین توضیح در مورد این موضوع بودم که زنی با موهای فرفری و مشکی از ردیف جلو با اشتیاق سرش را تکان داد و با خوشحالی اضافه کرد این امر به خاطر یون های منفی درون آب است.
این حرف را قبل نشنیده بودم بنابراین در موردش تحقیق کردم. تحقیقاتم به نتایج جالبی رسید. مطالعاتم نشان می داد که اگر هوا به خاطر وجود عاملی مثل دستگاه های تهویه مدرن، فرستنده های تلویزیونی و بادهای سمی معلق در هوا از مقادیر زیادی یون مثبت اشباع شود افراد ممکن است دچار خستگی و سردرد شوند. برای مقابله با چنین امری، دستگاهی به اصطلاح ضدعفونی کننده های هوای منفی(Negative air ionizers) مقادیر زیادی الکترون وارد هوا کرده و باعث افزایش انرژی و خلاقیت می شود.
راستش من حتی خودم از افرادی هستم که کاملا به «قدرت آب!» و این تکنیک دوش گرفتن و بارش ایده ها باور دارم. یه زمانی که خیلی اهل شعر و ادب بودم :) تو حموم بیت های جذابی به ذهنم میرسید ولی بعد از اینکه از حموم بیرون میومدم فراموششون میکردم برای همین یه بار که دوباره خلاقیتم اوج گرفته بود یه صابون برداشتم و شروع کردم به نوشتن بیت های شعر رو کاشی های حموم و بعد از اینکه از حموم بیرون اومدم با کاغذ و خوردکار رفتم و به زحمت یادداشتشون کردم...:)))
سبزتر از سبز 🌱
راستش من حتی خودم از افرادی هستم که کاملا به «قدرت آب!» و این تکنیک دوش گرفتن و بارش ایده ها باور دا
بماند که بعدش دو ساعت داشتم در و دیوار حموم رو میشستم چون مادر گرامی از خلاقیت پرانی ما کمال لذت را برده بود🤡🌝😂
سبزتر از سبز 🌱
بودن در مجاورت آب خصوصا آب روان و جاری، باعث فعال شدن فکر می شود. تاثیر خاص آب روان بر تولید افکار خ
حقیقتا انگشتام شکست ملت...
میخونیدشون دیگه؟😭🤌🏼