📃نگاهی به برخی کاستی های فقهِ موجود (بخش اول)
🔻فقه ما بریده از مباحث معرفتی و تربیتی و اخلاقی دارد گفتگو می کند و این یک خلا است، درحالی که صحبت از پشتوانه های معرفتی مباحث فقهی بحثی ضروری است؛ ضروری هم به لحظ شرایطی که ما در آن به سر می بریم و هم به لحاظ نوع نگاهی که پشت این قصه است یعنی اولیای خدا وقتی این مباحث را مطرح می کردند مثل ما نبودند اینطوری بریده مطرح کنند. قرآن وقتی یک حکمی را مطرح می کند مثل ما مطرح نمی کند از یک زمینه ای شروع می کند و به یک غایتی می رساند. این را کم کم باید بهش پرداخت چاره ای هم ازش نیست.
🔺بعضی، مباحث را کلا فقهی می بینند، گویا تمام دین فقهِ احکام است. یک وقت یکی از آقایان اهل هنر که طلبه هم بود می گفت دین آمده فقه را مطرح کند و فقه هم دست و پا را می بندد، می گفت دین همان فقه است ازش عبور کنید. بعد دیدم نگاه بعضی از علما هم همانطور است! آن وقت نتیجه اش همین است که زدگی از دین می آید. می گویی اقتصاد را فقه باید حلش کند،می گویی سیاست باید در فقه حل شود.
🔻فقه ما در نگاه به کلام معصوم به جنبه تحلیلی توجه ندارد. مثلاً در کتاب های آیات الاحکام که نگاه می کنید حتی جایی که آیه تحلیل دارد هیچ به تحلیل توجه نمی شود.
🔺از حیث روشی، فقه ما در بخش هایی که روایات زیاد داریم بیشتر استقرایی است -یعنی از مجموعه روایات جزئی به کل رسیدن را دنبال می کند- در حالی که علی القاعده [علینا القاء الاصول و علیکم التفریع] ما باید برویم در روایات کلیات را کشف کنیم و جزئیات را ذیل آنها توضیح دهیم. ممکن است در نگاه اول بگویید [کلیات را] نداریم ولی اگر ما نگاه رجالی و ارزیابی روایی مان را کمی درست کنیم انقدر سختگیرانه اش نکنیم -که فقط آن روایت که سندش فلان و فلان باشد- روایاتی که اصول را می گویند را به دست می آوریم و بعد بر اساس آن اصول می توانید جزئیاتتان را هم تحلیل کنید.
#فقه
#تحول_فقه
#استادهادیزاده
@Safaeiyeh
📃نگاهی به برخی کاستی های فقهِ موجود (بخش دوم)
🔻یک نکته دیگر هم این است که ما استفاده های فقهی مان دلالی است یعنی بیشتر به دلالت یک روایت کار داریم به ربط این دلالت ها با همدیگر توجه نمی کنیم. مثلا مشکل در جامعه مشکل فقر است حالا در فقه ما یک سری چیزهایی مثل صدقات، خمس، زکات، کفاره ها و ... در این رابطه تعبیه شده است. اما ما به این توجه نمی کنیم که اینها به هم چه ارتباطی پیدا می کنند؟ چه سازمانی پیدا می کنند؟ خوب اینها را ما نمی بینیم و هرکدام از این مباحث را جداگانه بحث می کنیم.
در حالی که حتی قانون گذاری عرفی می آیند می گویند مثلا پلیس با مرزبانی با نهادهای امنیتی و... ارتباط و تعاملشان چیست. اما وقتی در فقه وارد می شویم همینطور از اول شروع می کنیم می رویم جلو. نمی گوییم ربط حج با مثلا روزه با صلاه چیست؟ حالا اینجا مقداری ابهامش بیشتر است ولی مثلا در بحث های مالی، ربط زکات و خمس و وقف و صدقات و... با هم چیست و چکار می خواهند بکنند؟یا مثلا در بحث خانواده بحث نکاح را داریم، طلاق را داریم؛ در خود نکاح، دائم و متعه را داریم، ارث را داریم. این مجموعه ها با همدیگر چکار دارند می کنند؟ چه نسبت هایی با هم دارند؟ خوب این هم نمی بینیم بریده می بینیم، این چیزی است که باید در فقه ما بهش توجه شود. در حوزه معاملات هم که باز خودش داستانی دارد معاملات به معنای خاص که بیع و اجاره است اینها چطوری شکل می گیرند ولو عمدتا بستر عقلایی دارند ولی اینکه اینها چرا اینطوری شکل می گیرند و هر کدام چه کاری می خواهند انجام دهند چطوری می خواهند این چرخش مال -اصل قرآنی چرخش مال- در جامعه را مدیریت کنند؟ اگر ما آن بحث مال و چرخش مال را توجه کنیم و بعد اصناف مردم در اینکه سرمایه دارند ندارند حالا آن که دارند چکار باید کند مشکلش چیست آن که ندارد مشکلش چیست اینها را درنظر بگیریم آن وقت معلوم می شود بیع چکار می کند اجاره چکار و مضاربه چکار می کند و این حدودی که بر اینها تعیین می کنند ذیل چه اصولی می گنجد؟ مثلا در معاملات یک اصل عامی کلی فراگیری داریم که مثلا زایش مال در روند غیر ریسک و تجارت را نمی پذیرد که می گوییم ربا اینکه مال بخواهد سودی داشته باشد بدون اینکه وارد میدان تجارت شود و خودش خطر سود بردن یا نبردن را به دوش بکشد این را کلا منعش می کنند. خوب این در کل بحث قوانین و احکام مربوط به چرخش مال این باید دیده شود چه مقصدی است که اینطوری چیده می شود؟ اینها بحث های نگاه جامع است که حالا این هایی که می گویم همینطور دارم با یک نگاه ذهنی و ابتدایی می گویم اگر بخواهد کار شود طبیعتا باید رویش مطالعه، تامل و جمع بندی شود، بعد گفتگو شود.
🔺این فقه ما که الان چیده شده، قرن ها زحمت کشیده شده به اینجا رسیده اگر قرار باشد تحولی پیدا کند، به جامعیتی برسد، چه چیزهایی را باید درش نگاه کنیم؟ و این هم بدانید این فقه تکان نمی خورد مگر این که مسائل اجتماعی بهش فشار بیاورد یعنی یک چیزی که جا می افتد در فضای علمی معمول تکان دادنش مشکل است مگر اینکه نیازها و مسائل اجتماعی بهش فشار بیاورد که در 4 دهه انقلاب این را داریم. مسائل جدیدی که پیش می آید هی فشار می آورد که یک تغییری را متحمل شود.
#فقه
#تحول_فقه
#استادهادیزاده
@Safaeiyeh