#نهج_البلاغه ۴۱
ادامه خطبه ۳
#خطبه_شقشقيّه
ثُمَّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ اَلْأَعْشَى شَتَّانَ مَا يَوْمِي عَلَى كُورِهَا وَ يَوْمُ حَيَّانَ أَخِي جَابِرِ
سپس امام مثلى را با شعرى از أعشى عنوان كرد: مرا با برادر جابر، «حيّان» چه شباهتى است؟ (من همۀ روز را در گرماى سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود.! )
فَيَا عَجَباً بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ
شگفتا! ابا بكر كه در حيات خود از مردم مىخواست عذرش را بپذيرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد ديگرى در آورد؟.
لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَا
هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهرهمند گرديدند.
فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا وَ يَكْثُرُ اَلْعِثَارُ فِيهَا وَ اَلاِعْتِذَارُ مِنْهَا
سرانجام اوّلى حكومت را به راهى در آورد، و به دست كسى (عمر) سپرد كه مجموعهاى از خشونت، سختگيرى، اشتباه و پوزش طلبى بود
فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ اَلصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ
زمامدار مانند كسى كه بر شترى سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پردههاى بينى حيوان پاره مىشود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط مىكند.
فَمُنِيَ اَلنَّاسُ لَعَمْرُ اَللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اِعْتِرَاضٍ
سوگند به خدا! مردم در حكومت دومى، در ناراحتى و رنج مهمّى گرفتار آمده بودند، و دچار دو رويىها و اعتراضها شدند،
فَصَبَرْتُ عَلَى طُولِ اَلْمُدَّةِ وَ شِدَّةِ اَلْمِحْنَةِ
و من در اين مدت طولانى محنتزا، و عذاب آور، چارهاى جز شكيبايى نداشتم، تا آن كه روزگار عمر هم سپرى شد.
ادامه دارد....
.
🏴🇮🇷همسفرتابهشت
#نهج_البلاغه ۴۱ ادامه خطبه ۳ #خطبه_شقشقيّه ثُمَّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ اَلْأَعْشَى شَتَّانَ مَا يَوْ
#نهج_البلاغه ۴۲
ادامه خطبه ۳ (خطبه شقشقيّه)
حَتَّى إِذَا مَضَى لِسَبِيلِهِ جَعَلَهَا فِي جَمَاعَةٍ زَعَمَ أَنِّي أَحَدُهُمْ
سپس عمر خلافت را در گروهى از قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان مىباشم
فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اِعْتَرَضَ اَلرَّيْبُ فِيَّ مَعَ اَلْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ اَلنَّظَائِرِ
پناه بر خدا از اين شورا! در كدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد ترديد بودم، تا امروز با اعضاى شورا برابر شوم؟ كه هم اكنون مرا همانند آنها پندارند؟ و در صف آنها قرارم دهند؟
لَكِنِّي أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا
ناچار باز هم كوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گرديدم.
فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ وَ مَالَ اَلْآخَرُ لِصِهْرِهِ مَعَ هَنٍ وَ هَنٍ
يكى از آنها با كينهاى كه از من داشت روى بر تافت، و ديگرى دامادش را بر حقيقت برترى داد و آن دو نفر ديگر كه زشت است آوردن نامشان.
إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ اَلْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ
تا آن كه سومى به خلافت رسيد، دو پهلويش از پرخورى باد كرده، همواره بين آشپزخانه و دستشويى سرگردان بود،
ادامه دارد....
.
#نهج_البلاغه ۴۴
ادامه ی خطبه ۳ خطبه شقشقيّه
كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا اَللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ تِلْكَ اَلدّٰارُ اَلْآخِرَةُ نَجْعَلُهٰا لِلَّذِينَ لاٰ يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي اَلْأَرْضِ وَ لاٰ فَسٰاداً وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
گويا نشنيده بودند سخن خداى سبحان را كه مىفرمايد: «سراى آخرت را براى كسانى برگزيديم كه خواهان سركشى و فساد در زمين نباشند و آينده از آن پرهيزكاران است»
بَلَى وَ اَللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا وَ لَكِنَّهُمْ حَلِيَتِ اَلدُّنْيَا فِي أَعْيُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا
آرى! به خدا آن را خوب شنيده و حفظ كرده بودند، امّا دنيا در ديدۀ آنها زيبا نمود، و زيور آن چشمهايشان را خيره كرد.
أَمَا وَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ لَوْ لاَ حُضُورُ اَلْحَاضِرِ وَ قِيَامُ اَلْحُجَّةِ بِوُجُودِ اَلنَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اَللَّهُ عَلَى اَلْعُلَمَاءِ أَلاَّ يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ
سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود، و ياران حجّت را بر من تمام نمىكردند،
و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگى ستمگران، و گرسنگى مظلومان، سكوت نكنند،
🔺مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش مىساختم، و آخر خلافت را به كاسۀ اوّل آن سيراب مىكردم،
🔴👈🏻 آنگاه مىديديد كه دنياى شما نزد من از آب بينى بزغالهاى بى ارزشتر است.
قَالُوا وَ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلسَّوَادِ عِنْدَ بُلُوغِهِ إِلَى هَذَا اَلْمَوْضِعِ مِنْ خُطْبَتِهِ فَنَاوَلَهُ كِتَاباً قِيلَ إِنَّ فِيهِ مَسَائِلَ كَانَ يُرِيدُ اَلْإِجَابَةَ عَنْهَا فَأَقْبَلَ يَنْظُرُ فِيهِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ قِرَاءَتِهِ قَالَ لَهُ اِبْنُ عَبَّاسٍ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ لَوِ اِطَّرَدَتْ خُطْبَتُكَ مِنْ حَيْثُ أَفْضَيْتَ فَقَالَ هَيْهَاتَ يَا اِبْنَ عَبَّاسٍ تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ
گفتند: در اينجا مردى از أهالى عراق بلند شد و نامهاى به دست امام عليه السّلام داد و امام عليه السّلام آن را مطالعه مىفرمود، گفته شد، مسايلى در آن بود كه مىبايست جواب مىداد. وقتى خواندن نامه به پايان رسيد، ابن عباس گفت يا امير المؤمنين! چه خوب بود سخن را از همان جا كه قطع شد آغاز مىكرديد؟ امام عليه السّلام فرمود: هرگز! اى پسر عباس، شعلهاى از آتش دل بود، زبانه كشيد و فرو نشست،
قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ فَوَاللَّهِ مَا أَسَفْتُ عَلَى كَلاَمٍ قَطُّ كَأَسَفِي عَلَى هَذَا اَلْكَلاَمِ أَلاَّ يَكُونَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عليهالسلام بَلَغَ مِنْهُ حَيْثُ أَرَادَ
ابن عباس مىگويد، به خدا سوگند! بر هيچ گفتارى مانند قطع شدن سخن امام عليه السّلام اين گونه اندوهناك نشدم، كه امام نتوانست تا آنجا كه دوست دارد به سخن ادامه دهد.
ادامه دارد....
⬛️⬛️🥀
#نهج_البلاغه
▫️إنّ أكرَمَ المَوتِ القَتلُ ، و الذي نَفسُ ابنِ أبي طالبٍ بِيَدِهِ، لَألفُ ضَربَةٍ بالسَّيفِ أهوَنُ عَلَيَّ مِن مِيتَةٍ عَلَى الفِراشِ في غَيرِ طاعَةِ اللّه
🟩همانا گرامى ترين مرگها كشته شدن در راه خداست. سوگند به آن كس كه جان پسر ابو طالب در دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است از مرگ در بستر استراحت، در مخالفت با خداست.
✍اين تعبير حکايت از عظمت مقام شهيدان و امر شهادت مى کند تا آن جا که امام (عليه السلام) حاضر است هزار ضربه شمشير را به جان بخرد ولى در بستر، به مرگ طبيعى نميرد و اين زبان قال يا حال همه مؤمنان مخلص و شجاع و پاک باختگان راه حق است.
📘#خطبه_123
@safartakhoda
#نهج_البلاغه ۵۳
خطبه ۱٠- ضرورت دشمن شناسی
و من خطبة له عليهالسلام يريد الشيطان أو يكني به عن قوم أَلاَ وَ إِنَّ اَلشَّيْطَانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ
آگاه باشيد كه شيطان حزب خود را جمع كرده،
وَ اِسْتَجْلَبَ خَيْلَهُ وَ رَجِلَهُ
و سواره و پيادههاى لشكر خود را فراخوانده است!
وَ إِنَّ مَعِي لَبَصِيرَتِي
امّا من آگاهى لازم به امور را دارم،
مَا لَبَّسْتُ عَلَى نَفْسِي وَ لاَ لُبِّسَ عَلَيَّ
نه حق را پوشيده داشتم، و نه حق بر من پوشيده ماند
وَ اَيْمُ اَللَّهِ لَأُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضاً أَنَا مَاتِحُهُ
سوگند به خدا، گردابى براى آنان به وجود آورم كه جز من كسى نتواند آن را چاره سازد،
لاَ يَصْدُرُونَ عَنْهُ وَ لاَ يَعُودُونَ إِلَيْهِ
آنها كه در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بيرون آيند، و آنان كه بگريزند، خيال بازگشت نكنند.
.
#نهج_البلاغه
▫️وَ اعْلَمْ يَقِيناً أَنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَكَ وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ وَ أَنَّكَ فِي سَبِيلِ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ؛ فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ
🟢بدان به يقين هرگز به همه آرزوهايت دست نخواهى يافت و (نيز بدان) هرگز از اجلت تجاوز نخواهى کرد (و بيش از آنچه مقرر شده عمر نمى کنى)
🟢 و تو در همان مسيرى هستى که پيشينيان تو بودند (آنها رفتند و تو هم خواهى رفت)«حال که چنين است در به دست آوردن دنيا زياده روى مکن و در کسب و کار ميانه رو باش
✍بيان واقعيّتى روشن است که هيچ انسانى در اين جهان به تمام آرزوهاى خود نخواهد رسيد، بنابراين چرا در طلب روزى حريص باشد؟
نامه_۳۱
.
#نهج_البلاغه ۶۱
ادامه خطبه ۱۶
ادامه خطبه ۱۶- روزگار فتنه و آزمایش و نقش تقوی در آن
و من هذه الخطبة و فيها يقسم الناس إلى ثلاثة أصناف شُغِلَ مَنِ اَلْجَنَّةُ وَ اَلنَّارُ أَمَامَهُ
آن كس كه بهشت و دوزخ را پيش روى خود دارد، در تلاش است.
سَاعٍ سَرِيعٌ نَجَا
برخى از مردم به سرعت به سوى حق پيش مىروند، كه اهل نجاتند،
وَ طَالِبٌ بَطِيءٌ رَجَا
و بعضى به كندى مىروند و اميدوارند،
وَ مُقَصِّرٌ فِي اَلنَّارِ هَوَى
و ديگرى كوتاهى مىكند و در آتش جهنّم گرفتار است.
اَلْيَمِينُ وَ اَلشِّمَالُ مَضَلَّةٌ
چپ و راست گمراهى،
وَ اَلطَّرِيقُ اَلْوُسْطَى هِيَ اَلْجَادَّةُ
و راه ميانه، جادّۀ مستقيم الهى است
عَلَيْهَا بَاقِي اَلْكِتَابِ وَ آثَارُ اَلنُّبُوَّةِ
كه قرآن و آثار نبوّت، آن را سفارش مىكند،
وَ مِنْهَا مَنْفَذُ اَلسُّنَّةِ
و گذرگاه سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است
وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ اَلْعَاقِبَةِ
و سرانجام، بازگشت همه بدان سو مىباشد.
هَلَكَ مَنِ اِدَّعَى
ادّعا كنندۀ باطل نابود شد،
وَ خٰابَ مَنِ اِفْتَرىٰ
و دروغگو زيان كرد،
مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ
هر كس با حق در افتاد هلاك گرديد.
وَ كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلاَّ يَعْرِفَ قَدْرَهُ
نادانى انسان همين بس كه قدر خويش نشناسد.
لاَ يَهْلِكُ عَلَى اَلتَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ
آن چه بر أساس تقوا پايهگذارى شود، نابود نگردد.
وَ لاَ يَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ
كشتزارى كه با تقوا آبيارى شود، تشنگى ندارد.
فَاسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِكُمْ
مردم! به خانههاى خود روى آوريد،
وَ أَصْلِحُوا ذٰاتَ بَيْنِكُمْ
مسائل ميان خود را اصلاح كنيد،
وَ اَلتَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِكُمْ
توبه و بازگشت پس از زشتىها ميسّر است.
وَ لاَ يَحْمَدْ حَامِدٌ إِلاَّ رَبَّهُ
جز پروردگار خود، ديگرى را ستايش نكنيد
وَ لاَ يَلُمْ لاَئِمٌ إِلاَّ نَفْسَهُ
و جز خويشتن خويش ديگرى را سرزنش ننماييد.
🟢ان شاءالله بخوانیم وعمل کنیم.
🌱خدایا مارا از شیعیان و پیروان واقعی حضرت امیرالمومنین علی علیه قرار بده.
❤️❤️هدیه به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام وحضرت فاطمه سلام الله علیها
🌸سه صلوات
.
#نهج_البلاغه ۶۳
ادامه خطبه ۱۷- شناخت مدعیان قضاوت
قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ اَلنَّاسِ عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ
آدم نماها او را عالم ناميدند كه نيست،
بَكَّرَ فَاسْتَكْثَرَ مِنْ جَمْعٍ مَا قَلَّ مِنْهُ خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ
چيزى را بسيار جمع آورى مىكند كه اندك آن به از بسيار است،
حَتَّى إِذَا اِرْتَوَى مِنْ مَاءٍ آجِنٍ وَ اِكْتَثَرَ مِنْ غَيْرِ طَائِلٍ
تا آن كه از آب گنديده سيراب شود، و دانش و اطّلاعات بيهوده فراهم آورد.
جَلَسَ بَيْنَ اَلنَّاسِ قَاضِياً ضَامِناً لِتَخْلِيصِ مَا اِلْتَبَسَ عَلَى غَيْرِهِ
در ميان مردم، با نام قاضى به داورى مىنشيند، و حلّ مشكلات ديگرى را به عهده مىگيرد،
فَإِنْ نَزَلَتْ بِهِ إِحْدَى اَلْمُبْهَمَاتِ هَيَّأَ لَهَا حَشْواً رَثًّا مِنْ رَأْيِهِ ثُمَّ قَطَعَ بِهِ
پس اگر مشكلى پيش آيد، با حرفهاى پوچ و تو خالى و رأى و نظر دروغين، آمادۀ رفع آن مىشود. سپس اظهارات پوچ خود را باور مىكند،
فَهُوَ مِنْ لَبْسِ اَلشُّبُهَاتِ فِي مِثْلِ نَسْجِ اَلْعَنْكَبُوتِ
عنكبوتى را مىماند كه در شبهات و بافتههاى تار خود چسبيده،
لاَ يَدْرِي أَصَابَ أَمْ أَخْطَأَ
نمىداند كه درست حكم كرده يا بر خطاست؟
فَإِنْ أَصَابَ خَافَ أَنْ يَكُونَ قَدْ أَخْطَأَ
اگر بر صواب باشد مىترسد كه خطا كرده،
وَ إِنْ أَخْطَأَ رَجَا أَنْ يَكُونَ قَدْ أَصَابَ
و اگر بر خطاست، اميد دارد كه رأى او درست باشد!.
جَاهِلٌ خَبَّاطُ جَهَالاَتٍ
نادانى است، كه راه جهالت مىپويد،
ادامه دارد...
❤️❤️هدیه به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام وحضرت فاطمه سلام الله علیها
🌸سه صلوات
@safartakhoda
🏴🇮🇷همسفرتابهشت
#نهج_البلاغه ۶۳ ادامه خطبه ۱۷- شناخت مدعیان قضاوت قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ اَلنَّاسِ عَالِماً وَ ل
#نهج_البلاغه ۶۴
ادامه خطبه ۱۷ شناخت مدعیان قضاوت
عَاشٍ رَكَّابُ عَشَوَاتٍ
كورى است كه در تاريكى گمشدۀ خود را مىجويد،
لَمْ يَعَضَّ عَلَى اَلْعِلْمِ بِضِرْسٍ قَاطِعٍ
از روى علم و يقين سخن نمىگويد،
يَذْرُو اَلرِّوَايَاتِ ذَرْوَ اَلرِّيحِ اَلْهَشِيمَ
روايات را بدون آگاهى نقل مىكند، چون تند بادى كه گياهان خشك را بر باد دهد، روايات را زير و رو مىكند، كه بى حاصل است.
لاَ مَلِيٌّ وَ اَللَّهِ بِإِصْدَارِ مَا وَرَدَ عَلَيْهِ
به خدا سوگند، نه راه صدور حكم مشكلات را مىداند،
وَ لاَ أَهْلٌ لِمَا قُرِّظَ بِهِ
و نه براى منصب قضاوت أهليّت دارد!
لاَ يَحْسَبُ اَلْعِلْمَ فِي شَيْءٍ مِمَّا أَنْكَرَهُ
آنچه را كه نپذيرد علم به حساب نمىآورد،
وَ لاَ يَرَى أَنَّ مِنْ وَرَاءِ مَا بَلَغَ مَذْهَباً لِغَيْرِهِ
و جز راه و رسم خويش، مذهبى را حق نمىداند،
وَ إِنْ أَظْلَمَ عَلَيْهِ أَمْرٌ اِكْتَتَمَ بِهِ لِمَا يَعْلَمُ مِنْ جَهْلِ نَفْسِهِ
اگر حكمى را نداند آن را مىپوشاند تا نادانى او آشكار نشود،
تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضَائِهِ اَلدِّمَاءُ
خون بى گناهان از حكم ظالمانه او در جوشش
وَ تَعَجُّ مِنْهُ اَلْمَوَارِيثُ
و فرياد ميراث بر باد رفتگان بلند است.
إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو مِنْ مَعْشَرٍ يَعِيشُونَ جُهَّالاً وَ يَمُوتُونَ ضُلاَّلاً
🛑 به خدا شكايت مىكنم از مردمى كه در جهالت زندگى مىكنند و با گمراهى مىميرند،😢
لَيْسَ فِيهِمْ سِلْعَةٌ أَبْوَرُ مِنَ اَلْكِتَابِ إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ
در ميان آنها، كالايى خوارتر از قرآن نيست اگر آن را آنگونه كه بايد بخوانند،
وَ لاَ سِلْعَةٌ أَنْفَقُ بَيْعاً وَ لاَ أَغْلَى ثَمَناً مِنَ اَلْكِتَابِ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ
و متاعى سود آورتر و گرانبهاتر از قرآن نيست اگر آن را تحريف كنند،
وَ لاَ عِنْدَهُمْ أَنْكَرُ مِنَ اَلْمَعْرُوفِ وَ لاَ أَعْرَفُ مِنَ اَلْمُنْكَرِ
و در نزد آنان، چيزى زشتتر از معروف، و نيكوتر از منكر نمىباشد.
پایان خطبه ۱۷
❤️هدیه به مولاحضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها سه صلوات🌺🍃
.
#نهج_البلاغه ۶۸
ادامه خطبه ۱۹
و أما قوله دل على قومه السيف
و شمشيرها را به سوى قبيلهاش راهنمايى كرد،
فأراد به حديثا كان للأشعث مع خالد بن الوليد باليمامة غر فيه قومه و مكر بهم حتى أوقع بهم خالد
مربوط به جريانى است كه اشعث قبيله خود را فريب داد تا خالد بن وليد، آنها را غافلگير كند و از دم شمشير بگذراند
و كان قومه بعد ذلك يسمونه عرف النار
كه پس از آن خيانت او را با لقب «عرف النّار» (چيزى كه آتش را بپوشاند)، مىناميدند
و هو اسم للغادر عندهم
و اين لقبى بود كه به نيرنگباز مىدادند.)
پایان خطبه ۱۹
ان شاءالله بخوانیم وعمل کنیم وازشیعیان واقعی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام باشیم.
.
#نهج_البلاغه ۷۳
ادامه خطبه ۲۳
وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ
و اضطراب و ناراحتى او را مىزدايند،
وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ
و در هنگام مصيبتها نسبت به او، پر عاطفهترين مردم مىباشند.
وَ لِسَانُ اَلصِّدْقِ
نام نيكى
يَجْعَلُهُ اَللَّهُ لِلْمَرْءِ فِي اَلنَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ اَلْمَالِ يَرِثُهُ غَيْرُهُ
كه خدا از شخصى در ميان مردم رواج دهد بهتر از ميراثى است كه ديگرى بردارد.
و منها أَلاَ لاَ يَعْدِلَنَّ أَحَدُكُمْ عَنِ اَلْقَرَابَةِ يَرَى بِهَا اَلْخَصَاصَةَ
(قسمت ديگرى از همين خطبه) آگاه باشيد، مبادا از بستگان تهيدست خود رو برگردانيد،
أَنْ يَسُدَّهَا بِالَّذِي لاَ يَزِيدُهُ إِنْ أَمْسَكَهُ وَ لاَ يَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَكَهُ
و از آنان چيزى را دريغ داريد، كه نگاه داشتن مال دنيا، زيادى نياورد و از بين رفتنش كمبودى ايجاد نكند.
وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ
آن كس كه دست دهندۀ خود را از بستگانش باز دارد،
فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ وَ تُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَيْدٍ كَثِيرَةٌ
تنها يك دست را از آنها گرفته امّا دستهاى فراوانى را از خويش دور كرده است،
وَ مَنْ تَلِنْ حَاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ اَلْمَوَدَّةَ
و كسى كه پر و بال محبّت را بگستراند، دوستى خويشاوندانش تداوم خواهد داشت.
قال السيد الشريف أقول الغفيرة هاهنا الزيادة و الكثرة من قولهم للجمع الكثير الجم الغفير و الجماء الغفير
مىگويم: (غفيره، در اينجا به معناى فراوانى اموال است، چنانكه جمعيّت فراوان را نيز «الجم الغفير» مىگويند،
و يروى عفوة من أهل أو مال و العفوة الخيار من الشيء
و نقل شد كه بجاى «الغفيره»، «عفوة من اهل او مال»، به كار مىبردند، و «عفوة» به معناى نمونۀ خوب از ميان يك جنس است،
يقال أكلت عفوة الطعام أي خياره
چنان كه گفته مىشود، «اكلت عفوة الطعام» يعنى قسمتهاى خوب غذا را خوردم.
و ما أحسن المعنى الذي أراده عليهالسلام بقوله و من يقبض يده عن عشيرته إلى تمام الكلام
و چه زيباست معنايى كه امام عليه السّلام از جملۀ «و من يقبض يده عن عشيرته». تا آخر كلام اراده فرمود،
فإن الممسك خيره عن عشيرته إنما يمسك نفع يد واحدة
زيرا كسى كه خير و نيكىهاى خود را از خويشاوندان خود قطع كند، تنها سود يك تن را از آنها باز داشته،
فإذا احتاج إلى نصرتهم و اضطر إلى مرافدتهم
امّا به هنگام احتياج شديد، يارى تمام آنها را از خود دور كرده
.
قعدوا عن نصره
و تثاقلوا عن صوته
كه آنها به نداى او پاسخ نمىگويند
فمنع ترافد الأيدي الكثيرة
در اين صورت خود را از سود فراوان خويشاوندان محروم ساخته
و تناهض الأقدام الجمة
و گروهى را از يارى خود باز داشته است).
💎پایان خطبه ۲۳
هدیه به آقاحضرت امیرالمومنین علی علیه السلام وخانم حضرت فاطمه سلام الله علیها سه صلوات🌺🍃
@safartakhoda
#نهج_البلاغه ۷۹
ادامه خطبه ۲۷ برانگیختن بر جهاد
فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ اَلْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ اَلْأَوْطَانُ
امّا شما سستى به خرج داديد، و خوارى و ذلّت پذيرفتيد، تا آنجا كه دشمن پى در پى به شما حمله كرد و سر زمينهاى شما را تصرّف نمود.
وَ هَذَا أَخُو غَامِدٍ وَ قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ اَلْأَنْبَارَ
و اينك، فرماندۀ معاويه،
(مرد غامدى) با لشكرش وارد شهر انبار شده
وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ اَلْبَكْرِيَّ وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا
و فرماندار من، «حسّان بن حسّان بكرى» را كشته و سربازان شما را از مواضع مرزى بيرون رانده است.
وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى اَلْمَرْأَةِ اَلْمُسْلِمَةِ وَ اَلْأُخْرَى اَلْمُعَاهِدَةِ
به من خبر رسيده كه مردى از لشكر شام به خانۀ زنى مسلمان و زنى غير مسلمان كه در پناه حكومت اسلام بوده وارد شده،
فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلْبَهَا
و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشوارههاى آنها را به غارت برده،
وَ قَلاَئِدَهَا وَ رُعُثَهَا
مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلاَّ بِالاِسْتِرْجَاعِ وَ اَلاِسْتِرْحَامِ
در حالى كه هيچ وسيلهاى براى دفاع، جز گريه و التماس كردن، نداشتهاند.
ثُمَّ اِنْصَرَفُوا وَافِرِينَ
لشكريان شام با غنيمت فراوان رفتند
مَا نَالَ رَجُلاً مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لاَ أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ
بدون اين كه حتّى يك نفر آنان، زخمى بردارد، و يا قطرۀ خونى از او ريخته شود،
فَلَوْ أَنَّ اِمْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً
🔴👈اگر براى اين حادثۀ تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بميرد، ملامت نخواهد شد،
بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً
و از نظر من سزاوار است!.
فَيَا عَجَباً عَجَباً وَ اَللَّهِ يُمِيتُ اَلْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ اَلْهَمَّ مِنَ اِجْتِمَاعِ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ
🔴👈شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند، اين واقعيّت قلب انسان را مىميراند و دچار غم و اندوه مىكند كه شاميان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرّقيد.
فَقُبْحاً لَكُمْ وَ تَرَحاً
زشت باد روى شما و از اندوه رهايى نيابيد
حِينَ صِرْتُمْ غَرَضاً يُرْمَى
كه آماج تير بلا شديد!.
يُغَارُ عَلَيْكُمْ وَ لاَ تُغِيرُونَ
به شما حمله مىكنند، شما حمله نمىكنيد؟!
وَ تُغْزَوْنَ وَ لاَ تَغْزُونَ
با شما مىجنگند، شما نمىجنگيد؟!
ادامه دارد.....
هدیه به آقاحضرت امیرالمومنین علی علیه السلام وخانم حضرت فاطمه سلام الله علیها سه صلوات🌺🍃
@safartakhoda