eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.3هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
28.4هزار ویدیو
289 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
⟮∞🌼♥️∞⟯ . عجبــ‌حال‌وهوایـےدارد؛ چادرِمشکۍزهرایـےمن ..'! . 🌱'! 🕊 ‌‌•-🕊⃝⃡♡-•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «استمرار در گناه» 👤 استاد 🚫 کسی که گناه کبیره انجام میده یعنی خدا رو قبول نداره، اما یه عده هستن استمرار دارن به انجام گناهان کبیره، شیطان سراغ این آدماها زیاد میاد...
🌤 لازمه‌ی انتظار رهبر معظم انقلاب: انتظار لازمه‌اش، آماده سازی خود هست. همیشه باید منتظر[ظهور] بود. انتظار ایجاب میکند که انسان خود را به آن شکل و خُلقی نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و شکل مورد توقع است. این لازمه‌ی انتظار است. ۹۰/۴/۱۸
📌 مهر مهدوی... 🍲 بیا دیگه دیر شد؛ نمی‌خوایم به مردم صبحونه بدیم که! این مامان ما هم دلش خوشه‌ها! کار هر ساله‌ش شده غذا دادن به یه مشت فقیر بیچاره، اونم تو این اوضاع بی‌پولی. همش تقصیر توئه‌ها! روشن کن بریم. 🛣 این دفعه بریم محلهٔ قدیم عمو جعفر؛ من اونجا به کارم می‌رسم، تو هم اینا رو پخش کن. بیا منو سوار کن. یکی از این غذاها رو من برمی‌دارم. همین‌جا منو پیاده کن با ابراهیم قرار گذاشتم. حالا تا این بیاد زیر پای ما علف سبز شده. 🌿 یه صدایی شنیدم. از لای شمشادها نگاه کردم دیدم داره غذا رو با خوشحالی می‌خوره. ظرف غذایی که تمومش کرده بود، گذاشت و رفت. روی ظرف نوشته بود: «این غذا از طرف امام زمان است التماس دعا» 🍛 نمی‌دونم چرا؟! ولی مو به تنم سیخ شد. یه لحظه به خودم گفتم نذری دادنم کار باحالیه انگار... اینم از ماشین. ابراهیم، خدا بگم چیکارت کنه! این‌قدر نیومدی که نذری‌ها رو پخش کرد. 🚗 توی ماشین بوی جوهر میومد. دستشم ماژیکی شده بود. خیلی وقته که دیگه سر از کارش درنمیارم. کاشکی از اون ظرف غذا یک عکس می‌گرفتم. 📖
بار الها تا رمضان به نهایت نرسیده، انتظار را به پایان برسان... 🤲 تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج
🔆 امام على عليه السلام: 🔺هر كس در پىِ عیب‌هاى پوشيده مردم باشد، خداوند، او را از دوستىِ دل‌ها محروم می‌كند 📚 غررالحكم، حدیث۵۱۹۷
امـام صـادق علیه السـلام فـرمودند: مقــدّرات در شـب نـوزدهـم تعييـن؛ در شـب بيست و يكم رمضان تأييد؛ و در شب بيست و سوم ماه‌رمضان؛ امضا می‌شود ... 📚الكافی، جلد ۴، صفحه ۱۵۹ التماس دعای فرج اللهم عجل لولیک الفرج
‍📌 ( ) 📖 وَاشْعَبْ بِهِ صَدْعَنا 🔆 خدایا با ظهور امام زمان، پراکندگی ما را وحدت ببخش 🌙 ویژهٔ ماه مبارک
در تمام تقدیرات مادی و معنوی و علمی ما به دست امام زمان ارواحنا فداه امضا میشود در این شبها فقط دعامونو خرج امام زمانمون کنیم
💠باید ها و نبایدهای غذایی روزه داران: 1⃣ سحری را نباید با آب شروع کرد، مگر گرم مزاج ها که حتی مقداری آب سرد هم برایشان اشتها آور است، اما هرگز یخ را در آب نیاندازید.🌸 2⃣ مصرف مواد شیرین هنگام سحر در اولویت است اما به شرطی که قندها و شیرینی های طبیعی باشد؛ مثل خرما، عسل، شکر سرخ و حلوای طبیعی🌸 3⃣ خوردن کله پاچه، آبگوشت، سیرابی ، گوشت، خورش های گوسفندی ، فیله و … برای سحر مفید است چرا که غذاهای چرب طبیعی از گرسنگی جلوگیری می کنند و در مقابل هرچه برنج کمتر بخورید بهتر است به جای آن نان سبوس دار بدون آرد غنی شده میل کنید؛ 🌸 4⃣ کسانی که زیاد ضعف می کنند گاهی شربت عسل با زنجبیل بخورند و از مصرف سردی ها پرهیز نمایند. هرگز در هنگام سحری ماهی نخورید و کلاً گوشت های سرد را مصرف نکنید که عامل ضعف هستند. خوراک های خام و پخته را با هم میل نکنید. در افطار از غذاهای سهل الهضم و ترجیحاً شیرین همچون فرنی ها، حلیم و آش ها استفاده کنید.🌸 5⃣ کسانی که مبتلا به دیابت هستند می توانند هر شیرینی فراوری شده با عسل یا توت را در سحر میل کنند🌸
دعای جوشن کبیر(MeloText.ir).pdf
694.3K
📑متن‌کامل دعای جوشن کبیر ✨اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا كَرِیمُ یَا مُقِیمُ یَا عَظِیمُ یَا قَدِیمُ یَا عَلِیمُ ...✨ .التمـــــاس دعـــــ🌺ـــا.
💠🔹امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: هرگاه شب‌ قدر می‌شود ملائکه و روح و کاتبان به آسمان دنیا می‌آیند و آنچه از مقدرات خدای تعالی در این سال هست را می‌نویسند ↲تفسیر قمی، جلد۱،صفحه۳۶۶ ◽️قدر به معناى اندازه و تعیین است در این شب امور خیر و شر مردم ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‌اى که در طول سال واقع می‌شود مقدر می‌گردد عبادت در شب‌های قدر فضیلت فراوان دارد و در نیکوئی سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است 🌸🍃
@madaahi_99_۲۰۲۲_۰۴_۲۰_۱۴_۰۸_۰۳_۳۸۲.mp3
2.81M
◾️"اینجا گناه بخشند" 🎤سید_مجید_بنی_فاطمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان آقام (عج) بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
💌 براے کسایے که قلبشون کبوتر 🕊 کسایے که دلشون با اسم امام مهربون آروم مے‌گیره 💚💜 🔆 امشب هم، عاشقانه و با شوق، زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
Farahmand-Dua-Iftitah.mp3
15.36M
❇️ قرائت دعای "افتتــــاح" هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 🌺«شب نوزدهم» 🗓شروع چله : ۱۴۰۱/۰۱/۱۳
هدایت شده از 
مداحی آنلاین - فرق مرا تو طاقت دیدن نداشتی - سیدرضا نریمانی.mp3
5.64M
🎤سید رضا نریمانی: 🌴فرق مرا تو طاقت دیدن نداشتی 🌴هجده سر بریده ببینی چه میکنی 🏴شهادت امام علی(ع)😭😭😭 آرامش زندگی من👇 🆔 @Calmness
هدایت شده از 
AudioCutter_Shab19Ramazan1400[04].mp3
41.18M
🎙 با نوای حاج میثم مطیعی (از فراز اول تا صد بصورت کامل) آرامش زندگی من👇 🆔 @Calmness
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 ‍ فاطمه کمی گریه کرد و بعد گفت:بیچاره حامد!! میترسم آه این پسر منو بگیره! پرسیدم:چرا؟؟بگو چی میگفت بابا دقم دادی.. _میگفت ...میگفت..با عمو وزن عمو حرفش شده سر زندگیش.داشت پشت خط گریه میکرد.میگفت نمیتونه دیگه به این وضعیت ادامه بده..میخواست تکلیفش رو روشن کنم با خوشحالی گفتم.:خب این که خیلی خوبه..آفرین به حامد که اینقدر وفاداره..تو باید خوشحال باشی نه ناراحت. او با گریه گفت:رقیه سادات تا وقتی عمو وزن عمو منو نبخشن نمیتونم برگردم..جمله ی آخر حامد این بود که هنوز دوسش دارم یا نه.. _با کلافگی گفتم :خب پس چرا بهش نگفتی دوسش داری؟ _نمیدونم...روم نشد..چندساله گذشته. . چقدر او با من فرق داشت!!نه به حیای بیش از اندازه ی او و نه به شهامت من در ابراز احمقانه ی اونشبم در ماشین حاج مهدوی! او رو بغل گرفتم و شانه هایش رو ماساژ دادم.فاطمه در میان گریه تکرار میکرد.میترسم رقیه سادات.. میترسم.. من با شیطنت جمله ی خودش رو تکرار کردم:خدا تو رو در آغوش گرفته دختر جان!! بترسی با مخ افتادی رو کاشیها!! اودر میان گریه خندید و با تاسف گفت: ممنونم که یادم آوردی خودم هم به حرفهام معتقد باشم!! من با امیدواری گفتم:فاطمه دلم روشنه! اونشب وقتی باهم نماز شب میخوندیم و دعا میکردیم برام مثل روز روشن بود که به زودی حاجت روا میشیم.دیدی چقدر قشنگ در یک روز خدا یک خبر خوب بهمون داد؟ من میدونم تو به آقا حامدت میرسی ومن... آآآه! !! ولی من هیچ گاه به حاج مهدوی نمیرسیدم!! همونطور که کامران از جنس من نبود من هم در شان حاج مهدوی نبودم! ولی خوشحالم از اینکه عشقش رو در دلم پنهان دارم! چون این عشق، هزینه ای نداره! وبرام کلی اتفاق خوب به ارمغان میاره! فاطمه جملم رو تکمیل کرد: _و تو هم ان شالله از شر اون والضالینها نجات پیدا میکنی و همسریک مرد مومن خداشناس میشی! این‌قدر این جمله ی فاطمه حرف دلم بود که بی اختیار گفتم:آخ آخ یعنی میشه؟؟ فاطمه با خنده گفت:زهرمار! خجالت بکش دختره ی چشم سفید! وقتی دید خجالت کشیدم با لحنی جدی گفت: _آره عزیزم چرا که نه! ! تو از خدا بخواه خدا حتما بهت میده. الان بهترین فرصت بود تا به شکلی نامحسوس نظر فاطمه رو درباره ی علاقم به حاج مهدوی بپرسم. با من من گفتم: _اووم فاطمه..؟؟ بنظرت یک مرد مومن با آبرو هیچ وقت حاضره عشق یک دختری مثل منو که سالها تو گناه بوده، بپذیره؟! امیدوارم باهام رو راست باشی! فاطمه کمی فکر کرد.!! شاید داشت دنبال کلماتی میگشت که کمتر آزرده ام کنه.شاید هم داشت حرفم رو بالا پایین میکرد تا مناسب ترین جواب رو ارایه بده. دست آخر اینطوری جواب داد: _ببین من نمیدونم یک مرد مومن واقعا در شرایطی که تو داشتی چه تصمیمی میگیره ولی بهت اطمینان میدم اگه اون مرد من بودم عشقت رو قبول میکردم! من با تعجب گفتم:واااقعا؟؟؟ فاطمه با اطمینان گفت:بله!!! ولی حیف که مرد نیستم و تو محبوری بترشی!!! گفتم:پس تو هم قبول داری که هیچ مردی حاضر نیست منو قبول کنه..درسته؟ فاطمه از اون نگاه های مخصوص خودش رو کرد و گفت: عزیزم تو نگران چی هستی؟؟ اصلا اگه تو توبه کرده باشی چرا باید همسر آینده ت درمورد گناهانت چیزی بفهمه؟خدا همچین قشنگ برات همه گذشته رو پاک میکنه که خودت هم یادت میره! پس نگران هیچ چیز نباش. دوباره آروم گرفتم. وقت اذان مغرب شد.فاطمه اصرار کرد که باهم به مسجد بریم.باید بهانه می آوردم که نرم ولی دلم برای شنیدن صوت حاج مهدوی تنگ شده بود.وقتی مسجدی ها با من مواجه شدند همه با خوشرویی و خوشحالی ازم استقبال کردند و ابراز دلتنگی کردند.خیلی حس خوبی داشت که آدمهای خوب دوستم داشتند.سرجای همیشگی با صوت زیبای حاج مهدوی نماز خوندیم.وقت برگشتن دلم میخواست به رسم عادت او را ببینم ولی من قول داده بودم که دیگه برای ایشون دردسری درست نکنم.ناگهان فاطمه کنار گوشم گفت:میای با هم بریم یه سر پیش حاج مهدوی؟؟ من که جاخورده بودم گفتم:برای چی؟ فاطمه گفت: میخوام یک چیزی برام روشن شه.یک موضوع دیگه هم هست که باید حتما امشب باهاش حرف بزنم. شانه هام رو بالا انداختم.:خب دیگه چرا من باهات بیام؟!خودت تنها برو فاطمه با التماس گفت:نمیشه تنها برم.خوبیت نداره.تو هم باهام بیا دیگه.زیاد وقتت رو نمیگیرم! فاطمه نمیدانست که چقدر بی تاب دیدن حاج مهدوی هستم ولی روی نگاه کردن به او رو ندارم.مخصوصا حالا که از احساس من باخبره با چه شهامتی مقابلش بایستم؟ قبل از اینکه تصمیمی بگیرم فاطمه دستم رو کشید وبا خودش به سمت درب ورودی آقایان برد. ✍ ف.مقیمے ادامه دارد... ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق دست شما را جای قرآن سر بگیرم ... ▪️برای ظهورش دعا کنیم ▫️اللهم عجل لولیک الفرج