هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤استاد رائفی پور:
📝 «عامل گناه»
🔸 خیلـــــــی دردآوره بابــــــت گنـاهـــــــی
مؤاخــذه بشی که یکــی دیگــــه انجام داده.
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍برشی از برنامه زندگی پس از زندگی
اموات رو فراموش نکنیم❗️
#شب_جمعه
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
❤صاحبالزماندوستتدارم❤
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_82 فاطمه کمی گریه کرد و بعد گفت:بیچاره حامد!
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_83
دل توی دلم نبود.اصلا حال خوبی نداشتم. فاطمه خادم مسجد رو صدا کرد و سراغ حاج مهدوی رو گرفت.
لحظاتی بعد حاج مهدوی در حالیکه با همون مزاحم های همیشگی مشغول گپ و گفت بود در چهارچوب در حاضر شد.
.سرم رو پایین انداختم به امید اینکه شاید منو نشناسد و با کیسه ی کفشی که مقابل پام افتاده بود بازی کردم.
فاطمه که انگار خبر داشت گفتگوی این چند جوون تمومی نداره با روش معمول خودش یک یا الله گفت و توجه آنها رو به خودش جلب کرد.
حاج مهدوی خطاب به جوونها گفت:ان شالله بعد صحبت میکنیم.یا علی..
وبعد به سمت ما اومد.
خدا میداند که چه حالی داشتم در اون لحظات.
صدای زیبا آرامش بخشش در گوشم طنین انداخت:
_سلام علیکم والرحمت الله
فاطمه با همان وقار همیشگی جواب داد ولی من از ترس اینکه شناخته نشم سرم رو پایین تر آوردم و آهسته جواب دادم.
فکر کنم مرا نشناخت.
شاید هم ترجیح داد مرا نادیده بگیرد.
خطاب به فاطمه گفت:خوبید ان شالله؟ خانواده خوبند؟ در خدمتتونم
فاطمه با صدای آرامی گفت:حاج آقا غرض از مزاحمت ، امروز آقا حامد تماس گرفته بودند.
_خب الحمدالله.پس بالاخره تماس گرفتند؟
_پس حدسم درست بود.شما شماره ی بنده رو داده بودید خدمتشون؟
_خیر! بنده فقط ارجاعشون دادم به پدر محترمتون.ولی با ایشون صحبت کردم.بنده ی خدا خیلی سرگشته و مغموم هستند.حیفه سرکار خانوم! بیشتر از این درست نیست این جوون بلا تکلیف بمونه.اتفاقا دیشب من خونه ی عمو مهمان بودم وحرف زندگی شما هم به میون کشیده شد.اون بنده ی خداها بعد اینهمه سال به حرف اومدند که اصلا مخالفتی با وصلت شما نداشتند و شما خودتون همه چیز رو بهم زدید!!!
فاطمه با صدایی لرزون گفت:بله.
قبلن هم که گفته بودم.ولی دلیلم فقط و فقط نارضایتی و دلخوری شدید اونها از من بوده.نه اینکه خودم خوشی زیر دلم زده باشه!
_ببینید...من قبلا گفتم باز هم تاکید میکنم که در این حادثه یا هیچ کسی مقصر نبوده یا همه!
از من مهدوی که بیتوجه به حال ایشون سفر رفتنه بودم گرفته، تا راننده هایی که تو خیابون شما رو تحریک به این حادثه کردند..
ولی خب از اون ور هم باید کمی حال عمو و زن عمو هم درک کرد.هرچی باشه اولادشون رو از دست دادن.جوون از دست دادن.خب طبیعیه که دیر فراموش کنند.حالا من کاری به جریانات بین شما فعلن و در حال حاضر ندارم.بحث من، در مورد آقا حامده.این جوون هم باید تکلیفش روشن بشه.من به ضرص قاطع میگم در این مصیبت بیشترین کسی که متضرر شد این جوونه! درفاصله ی یک هفته هم، همشیره ش رواز دست داد هم زندگیش رفت رو هوا..
ایشون از وقتی که چندماه پیش شما دچار حادثه تصادف شدید واقعا از خود بیخود شدند.نمیشه که همینطوری به امان خدا رهاشون کرد که خانوم بخشی!
فاطمه با درماندگی گفت:خب شما میفرمایید من چه کنم؟
_احسنت!! شما الان تشریف ببرید منزل .ان شالله من فردا میام درحضور پدر ومادر صحبت وچاره اندیشی میکنیم.ان شالله خدا به حرمت روح اون مرحوم، گره از کارتون وا میکنه ودلها رو دوباره به هم پیوند میزنه.
فاطمه آهی کشید و گفت:ان شالله..ممنونم ازتون حاج آقا. مزاحمتون نمیشم..
وقت رفتن بود.هنوز هم نمیدونم چرا فاطمه منو دنبال خودش به این نقطه کشونده بود وقتی حضورم در حد یک مجسمه بی اهمیت بود!!
دلم میخواست قبل از رفتن یک نگاه گذرا و کوتاه به صورتش بندازم. چون مطمئن بودم او نگاهم نمیکند همه ی جسارتم رو جمع کردم و نگاهش کردم. یک نگاه کوتاه و گذرا.
عجب موجود حریصیه این بشر!!
حالا آرزو داشتم که کاش او هم به من نیم نگاهی بندازه و ببینه که چقدر زیبا چادر سرم کردم.ولی او مرا نگاهم نکرد.حتی در حد یک نیم نگاه!
با نا امیدی نگاهم رو به سمت پایین هدایت کردم که ناگهان چشمم افتاد به تسبیح در دستانش!!
بی اختیار گفتم:عهه اون تسبیح. ..
فاطمه که قصد رفتن داشت با تعجب نگاهم کرد.
حاج مهدوی متوجه ام شد و با اخمی کمرنگ نگاه گذرایی به من کرد و بعد چشم دوخت به تسبیحش!!
شرمنده از وضعیت کنونی آهسته گفتم:التماس دعا.
بهسرعت با فاطمه از او جدا شدیم.ذهنم درگیر بود.هم درگیر اخم سرد حاج مهدوی وقتی که نگاهش بانگاهم تلاقی کرد وهم درگیر تسبیح سبزرنگی که در دست داشت و در خواب چندشب پیشم الهام به من بخشیده بود!
این یعنی اینکه اون خواب همچین بی تعبیر هم نبوده.دلم شور افتاد..تعبیر اون خواب چی بود؟!!!
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#یاصاحب_الزمان_عج❤️
تو که دانی جگرم را غم هجران تو سوخت
نه جگر،جان مرا ماتم فقدان تو سوخت
حاصل عمر منِ زار تو دانی که چه شد؟
عمر،شب از غم و از شعله سوزان تو سوخت.
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✨شبت بخیریاحجت بن الحسن (ع)✨
31.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"امیر قلب من"
به مناسبت شهادت امام علی علیه السلام
دلی با این عشق، نمیشه تلف
منو راهی کن به صحن نجف...
ندارم ذکری ازین بهتر
علی یا علی یا علی حیدر ع
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🏴
الجزیره: اسرائیل محل انبارهای تسلیحاتی خود را تغییر داده، اما ایران موقعیت جدید این تسلیحات را هم میداند
شبکه «الجزیره» با اشاره به اینکه تلآویو محل انبارهای تسلیحاتی خود را تغییر داده است، مدعی شد که ایران بهواسطه یک کشور پیام هشداری برای تلآویو ارسال کرده که در آن، محل انبارهای تسلیحاتی جدید با رنگ قرمز مشخص شدهاند😂😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای شب جمعهی بدون حرم...
ما را که مجیر واجرنا عوض نکرد...
دل من مرده وباروضه ی تو زنده شده😭💔
@nasimintezar نسیم انتظار - حسین خلجی_۲۰۲۲_۰۴_۲۰_۱۱_۵۶_۳۲_۶۳۶.mp3
8.98M
تو به روم نیار چقدر بدم
#تنظیم_استودیویی
#نوآهنگ
حاج حسین خلجی
#ماه_رمضان 🌙
#جانمحسین♥️
#اللهمارزقناکربلابحقالحسینعلیهالسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفرھ ما بدونِـ شامِ🥗
#شھادت_امام_علۍ'ع'💔
#حاج_مھدۍ_رسولۍ🎙
°•~🌱✨
اوغرقدرمعارفقرآنیبود
ڪہچنینگامهایشاستواربود.
#بهوقتدلتنگی
#بهوقتحاجقاسم
Adle Movasagh - Mohsen Chavoshi.mp3
11.03M
شعر جدید بسیار زیبای محسن چاوشی به نام عدل موثق در رسای مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو به آرزوت رسیدی
تو امام حسینُ دیدی
شب زیارتی اباعبدالله(ع)، ساعت به وقت حاج قاسم
پویش محاکمه فائزه هاشمی از سی هزار نفر فراتر رفت
لطفا در سایت خبرگزاری فارس مشارکت و حمایت کنید👇
https://www.farsnews.ir/my/c/133923
آغاز میکنم سخنم را به یاحسین
در میزنم به خانهی معبود با حسین
کاری به خاطر رمضانم نکردهام
اما گرفت دست تهیِ مرا حسین
ما روزهدارها همه یاد لب تواییم
ای تشنه لبتر از همهی تشنهها حسین
آخر مرا برای خودش میخرد شبی
من میشوم مسافر کرببلا... حسین
#سیدناالعطشان
#حسینِ_من
#ماه_رمضان
🖇💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به علی بگو دلتنگم💔
#شب_قدر
السلام علیک یا صاحب الزمان🖤
آجرک الله یا بقیه الله 🏴🏴🏴
یُسْرِعُنِي إلی التَوَّثُّبِ عَلی مَحارِمِكِ مَعْرِفَتِي
بِسِعَةِ رَحْمَتِكَ...
ببخش آن بندهاي را
که فهمید تو دلت نميآید عذابش کنی و بی حیا شد..
|#ابوحمزه_ثمالی|
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟ ✾🌸࿐✰•.
#سحرنامه 19 ، 20
« فراز نوزدهم و بیستم »
🎥 📚 | فرازهایی زیبا از #دعای_ابوحمزه_ثمالی 🍃
اِلهي اِنَّ جوُدَكَ بَسَطَ اَمَلي
🌱نهال آرزوهایم با نگاهِ تو قد میکشد.
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅