آنچه سلمان را سلمان منا اهل البیت کرد.
💠اسلام ناب💠
منصور بزرج گويد به امام صادق (ع) عرض كردم: «چگونه است كه اين قدر از شما درباره سلمان فارسى مى شنوم و اين قدر از او ياد مى كنيد؟» فرمود: «مگو سلمان فارسى، بلكه بگو سلمان محمدى! آيا مى دانى چرا اين قدر از او ياد مى كنم؟» منصور بزرج گويد: «عرض كردم : خير.» فرمود: «اين به خاطر سه ويژگى اوست : نخست آنكه خواست امير مؤمنان (ع) را برخواست خود مقدم مى داشت دوم دوست داشتن فقرا و ترجيح ايشان بر ثروتمندان و مكنت داران ، سوم دوست داشتن دانش و دانشمندان .»
از سلمان فارسي روايت شده كه گويد : خليل من (رسول خدا (ص) ) مرا به هفت چيز سفارش كرد كه در هيچ حال آن را وانگذارم .
به من سفارش كرد كه به پايين تر از خود بنگرم و به بالا دست خود ننگرم و اين كه فقيران را دوست داشته و به آنها نزديك شوم و اين كه حق را بگويم اگرچه تلخ باشد ، و اين كه صلة رحم كنم اگرچه آنها پشت كرده و قطع رحم كرده باشند و از مردم چيزي نخواهم . به من سفارش كرد كه ذكر « لا حول ولا قوه الا بالله العلي العظيم » را زياد بگويم كه آن گنجي از گنج هاي بهشت است .
❤صاحبالزماندوستتدارم❤
نوای حسینی عین الله ترعاکم...
خیلی ها با این نوا خاطره دارن از لحظات به یاد موندنی قدم برداشتن در جاده نجف تا کربلا...
این روزها ذکر لبم اینه:
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
خدایا! زیارت ارباب و مولایمان را قسمت و روزی مان کن...
✨﷽✨
🔴چطور هیچ وقت با همسرم دعوا نکنم؟ (خیلی کاربردیه)
✍یک روز از همکارم پرسیدم: چکار کردی که مشکلی با همسرت نداری؟ گفت :"هرکاری راهی داره" . گفتم مثلا. گفت:" مثلا وقتی میخوام برم بیرون و خانومم میگه فلان چیزو بخر، نمیگم پول ندارم چون میدونم این جمله چالش برانگیزه! فقط دست روی چشمم میذارم و میگم به روی چشممممم. وقتی هم که برمیگردم و خانوم سراغ خریداشو میگیره، محکم روی زانوم میزنم و میگم دیدی یادم رفت. استفاده از این دو عضو، یعنی "چشم " و "زانو" راز موفقیت منه".
به خونه که برگشتم تصمیم گرفتم رفتار همکارم را الگو قرار بدم و از چشم و زانو برای شیرین شدن زندگی استفاده کنم! این الگو چند وقتی خوب جواب داد تا یک روز که برای مرمت سیم سرپیچ لامپ، بالای چارپایه رفته بودم! از همسرم خواستم فیوز را بکشه! همسرم هم دست روی چشمش گذاشت و گفت: "به روی چشممم ".
رفت و من هم دست به کار مرمت سیم شدم با خیال اینکه همسرم برقو قطع کرده! که یهو در اثر برق گرفتگی از اتاق با مغز به بیرون پرتاب شدم!!! وقتی با حال زار به خانمم گفتم چرا فیوز رو نکشیدی؟ محکم روی زانوش زد و گفت: "وااااای دیدی یادم رفت.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✨﷽✨
#پندانه
🔴 شیطانی که در کمین توست
✍پیرمردی به نام «مشهدی غفار» حدود 120 سال پیش، در بالای مناره مسجد ملاحسن خان، سالها اذان میگفت. پسر جوانی داشت که به پدرش میگفت: ای پدر! صدای من از تو سوزناکتر و دلنشینتر و رساتر است، اجازه بده من نیز بالای مناره بروم و اذان بگویم.
پدر پیر میگفت: فرزندم تو در پایین مناره بایست و اذان بگو. بدان در بالای مناره چیزی نیست. من میترسم از آن بالا سقوط کنی، میخواهم همیشه زنده بمانی و اذان بگویی. تو جوان هستی، بگذار عمری از تو بگذرد و سپس بالای مناره برو.
از پسر اصرار بود و از پدر انکار! روزی نزدیک ظهر، پدر پسر خود را بالای مناره برای گفتن اذان فرستاد. مشهدی غفار تیز بود و از پایین پسرش را کنترل میکرد. دید پسرش هنگام اذان گاهی چشمش خطا رفته و در خانه مردم نظر میکند.
وقتی پایین آمد، به پسر جوانش گفت:
فرزندم من میدانم صدای تو بلندتر از صدای پدر پیر توست. میدانم صدای تو دلنشینتر از صدای من است. هیچ پدری نیست بر کمالات و هنر فرزندش فخر نکند. من امروز به خواسته تو تسلیم شدم تا بر خودت نیز ثابت شود، آن بالا جای جوانی چون تو نیست و برای تو خیلی زود است.
آن بالا فقط صدای خوش جواب نمیدهد، نفسی کشته و پیر میخواهد که رام مؤذن باشد. تو جوانی و نفست هنوز سرکش است و طغیانگر، برای تو زود است این بالارفتن. به پایین مناره کفایت کن! بدان همیشه همهٔ بالارفتنها بهسوی خدا نیست. چهبسا شیطان در بالاها کمین تو کرده است که در پایین اگر باشی، کاری با تو ندارد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
ما به جاماندن از این قافلھ...🚶♂
#اربعین
#تلنگـࢪ!
•❗️• میگفت:
بھجاےاینڪہعڪسخودتونبذارید
پࢪوفایلتـٰابقیہبانگاهبہگناهبیوفتن؛
•❗️• یہتلنگࢪقشنگبزاࢪ
ڪہبادیدنشبہخودشونبیان'
وخیلےࢪاستمیگفت🍃☘️
•°~🍃
«جبراللّٰهقلوبالایعلمبکسرهاسواه»
+خدابندبزنددلهاییراکههیچکس
جزخودشازشکستهبودنشانخبرندارد..❤️
#آیهگرافے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
خواب و خیال شدھ کربـلا🕌
#حاجامیرکرمانشاهۍ🎧
#اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 یا ابالفضل العباس! من هم گم شدهام، منو پیدا کن..
❤️ خاطرۀ شنیدنی یک مادر از پیدا شدن معجزهآسای بچۀ شیرخوارهاش در اربعین.
حجتالاسلام پناهیان
#تنبیهنفس
•• دستش رو محڪم گرفتم
-گفتم:
این سوختگے دستت چیہ هادی؟
خنــدید..
•• سرشو پایین انداخت و گفت:
- یہ شب شیطون با شهوت اومد سراغم
منم اینجورے ازش پذیرایے کردم! ✌️
👤 شهید هادی ذوالفقاری🥀❤️
از نظره علمی وقتی شهوت زیاد بشه باید به بدن تلنگرِ جدی زد تا مغز قفل نشه
اتیش یکی از بهترین راهای تلنگر زدنه☺️
همینکه چند بار اتیشو بگیری نزدیکه دستت و دردت بیاد کافیه
چون هم شهوت از سرت میپره
هم نفست میفهمه وسوسه تنبیه داره و میترسه ودیگه چیزی نمیگه😊👍
واقعا هیچ چیز به اندازه ی حرارته اتیش نمیتونه احمقانه بودنه گناه رو نشون بده!
اینکه هیچ گناهی به عواقبی که داره نمیرزه🤧
#راهکارکنترلشهوت.
📝 #یادمون_باشه ؛
میدونی چیه؟ بین خودمون بمونه البته ؛
✖️ سَــــرِ فلان کار مهمشون، با من مشورت نکردن! ... خیلی بهم برخورد!
✖️ سَــــرِ فلان برنامهشون، دعوتم نکردن! خیلی بهم برخورد!
✖️ سَــــر فلان لُطفی که بهشون کردم، هرگز اونجوری که باید جبران نکردن! خیــلی بهم برخورد!
سَـــر فلان دفعه که ازشون قرض خواستم، گفتن نداریم، با اینکه من کلّی کار مهم براشون انجام داده بودم! خیـــــلی بهم برخورد!
و ......
اگر افکار بالا در ذهن ما هم زیاد رفت و آمد میکنند؛
💥 بهتــــره یا خوبی در حقّ کسی نکنیم؛
یا اگر میکنیم، توقع جبران نداشته باشیم!
این بدترین کاریه که نه تنها تمومِ خوبیهای ما رو یکجا ضایع میکنه، بلکه رفته رفته، دیگران رو ازمون خسته، و از اطراف ما، پراکنده میکنه!
💥 دوّماً نباید از این #توقع برای بقیه حرف بزنیم! تا مسئولیت آلوده کردن قلب دیگران، به سنگینی قلب خودمون اضافه نشه!
گداییِ عاطفه و توجه از دیگران ؛ یجور #خودفروشیه !
که ریشهاش در نشناختن قیمتهای درونیه!
برای درمان؛ مجموعههای #انسان_شناسی پیشنهاد میشود!
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
┄┅┅┅┅❀💚❀┅┅┅┅┄
#سلام_آقاجانم
💚السَّلامُ عَلَیکَ یا عَلی بن موسَی الرِّضَا المُرتَضَی
✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةًمُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍمِنْ اوْلیائِکَ .✨
⭐️🕊⭐️🕊⭐️🕊⭐️🕊⭐️
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
✍تسلیم در مقابل دستورهای اهل بیت (علیهم السلام)
✅«.. فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ سَلِّمُوا لَنَا وَ رُدُّوا اَلْأَمْرَ إِلَینَا فَعَلَینَا اَلْإِصْدَارُ کمَا کانَ مِنَّا اَلْإِیرَادُ وَ لاَ تُحَاوِلُوا کشْفَ مَا غُطِّی عَنْکمْ وَ لاَ تَمِیلُوا عَنِ اَلْیمِینِ إِلَی اَلشِّمَالِ وَ اِجْعَلُوا وُصُولَکمْ إِلَینَا بِالْمَوَدَّةِ وَ عَلَی اَلسُّنَّةِ اَلْوَاضِحَةِ»:
✅از خدا بترسید و تسلیم ما باشید، و امور خود را به ما واگذار کنید، چون وظیفه ما است که شما را بی نیاز و سیراب نمائیم همان طوری که ورود شما بر چشمه معرفت به وسیله ما میباشد؛ و سعی نمائید به دنبال کشف آنچه از شما پنهان شده است نباشید.
(الغیبة"للطوسی"،ج۱،ص۲۸۵)
#حدیث_روز
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
💠خداوند دائماً دارد توبه میپذیرد؛ یعنی دائماً دارد معجزه میکند!
چرا موضوع توبه، عجیب است! چون خداوند در جریان توبه، دارد جلوی نظم جهان را میگیرد و طوری این کار را انجام میدهد که عالم بههم نریزد. در واقع اینجا معجزه دارد اتفاق میافتد.
پذیرش توبه یعنی خداوند دارد جلوی ضررِ ناشی از گناه ما را میگیرد؛ ضرری که بر اساس نظمِ عالم، باید به ما میرسید.
💢معجزهای مثل «شقالقمر» را در نظر بگیرید؛ وقتی ماه دو نصف میشود، بهطور طبیعی باید نظم منظومۀ شمسی بههم بخورد، اما چون معجزه است، دو نیمۀ ماه دوباره به هم میچسبد و آب از آب تکان نمیخورد! شقالقمر یکبار اتفاق افتاد، اما خداوند دائماً دارد توبه میپذیرد؛ یعنی دائماً دارد معجزه میکند! تازه بعضیوقتها بدون اینکه ما توبه کنیم، اثر گناه ما را از بین میبرد و نمیگذارد اثرش ظاهر بشود.
#گناه_چیست؟ #توبه_چگونه_است ؟ 5
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
AUD-20220825-WA0082.mp3
5.92M
🌱صدا بزن بزن حسین جان، روی منم حساب کن ✋🏻
🎤سید رضا نریمانی
بسیار دلنشین👌
#اللهم_ارزقنا_کربلا
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
16-امکانتشرفوملاقاتمحضرامامزمان_۲۱۲.mp3
4.83M
❤صاحبالزماندوستتدارم❤
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_176 ✍با حسرت گفتم:حاج کمیل من فکر میکردم میتون
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_177
✍گفتم :صبر کن یک کم نفس تازه کنم با هم میریم از مغازه آب میخریم.
آقامهدی دست از بهانه گیری برنمیداشت.
دختر جوان دستش رو سمت کیفش برد.حدس زدم بخاطر سروصدای ما قصد داره نیمکت رو ترک کنه.ما خلوت او را به هم زده بودیم.
او از کیفش بطری آبی بیرون آورد و رو به آقا مهدی گفت:بیا عزیزم.اینم آب.مامامت گناه داره نمیتونه زیاد راه بره.
آقا مهدی نگاهی به من انداخت!
من از اون دختر خانوم تشکر کردم و لیوانی از کیفم در آوردم و به آقا مهدی دادم.
دختر جوان با لبخند سخاوتمندانه ای برای او آب ریخت و سرش رو نوازش کرد.
نتونستم خودم رو کنترل کنم دستش رو گرفتم.
جا خورد آب دهانم رو قورت دادم و با لبخندی دوستانه پرسیدم: اگه ما مزاحم خلوتت هستیم میریم یک جای دیگه. .انگار احتیاج داری تنها باشی..
او لبخند تلخی زد و به همراه لبخند، چشمهاش خیس شد.نه مهم نیست. من به اندازه ی کافی تنها هستم! دلم میخواد از تنهایی فرار کنم.
چقدر دلش پر بود.کلمات رو با اندوه و بغض ادا میکردپرسیدم:چرا تنها عزیزم؟ حتما مادری پدری خواهرو برادری داری که باهاشون بگی بخندی. درد دل کنی..
او با پوزخند تلخی حرفم رو قطع کرد!
_حتما نباید خونواده داشته باشی تا بی غصه باشی.من در کنار اونها تنهاوغصه دارم.
دستهای سرد و لرزونش رو در دستم گرفتم و با مهربونی نگاهش کردم.گفتم:نمیدونم دلت چرا پره.حتما دلیل موجهی داری..ولی یادت باشه همه ی مشکلات یه روزی تموم میشه. پس زیاد خودتو درگیرشون نکن و فقط نگاه کن!! شش سال پیش یکی یه حرف قشنگ بهم زد زندگیم و متحول کرد.حالا همونو من بهت میگم!اگه تو بحر حرف بری حال تو هم خوب میشه.اون اشکش رو پاک کرد و منتظر شنیدن اون جمله بود.گفتم:ما تو آغوش خداییم.وقتی جای به این امنی داریم دیگه چرا ترس؟! چرا نا امیدی؟! چرا گلایه و تنهایی؟! ازمن میشنوی تو این آغوش مطمئن فقط اتفاقات وحوادث ناگوار رو تماشا کن و با اعتماد به اونی که بغلت کرده برو جلو!
✍او نگاهش رو روی زمین انداخت و با بغض گفت:این حرفها خیلی قشنگه!خیلی ولی تو واقعیت اینطوری نیست.
بعد سرش رو بالا آورد و پرسید:شما خودت چقدر این حرفتو قبول داری؟
من با اطمینان گفتم:من با این اعتقاد دارم زندگی میکنم!! با همین اعتقاد شاهد معجزات بودم. مشکل ما سر همین بی اعتقادیمونه.از یک طرف میگیم الله اکبر از طرف دیگه بهش اعتماد نمیکنیم.اگر اعتماد کنی هیچ وقت غم درخونت رو نمیزنه.هیچ وقت نا امید نمیشی.به جرات میگم حتی هیچ کدوم از دعاهات بی جواب نمیمونه.
او مثل مسخ شده ها به لبهای من خیره بود.زیر لب نجوا کرد:شما..چقدر..ماهید!
خندیدم.گفت:حرفهاتون دل آدم رو میلرزونه.مشخصه از ته دلتون میگید..خوش بحالتون.این ایمان و از کجا آوردید؟کمی بهش نزدیک ترشدم وگفتم:منم اولها این ایمان رو نداشتم.خدا خودش از روی محبت و مهربانی ش این ایمان و به دلم انداخت.حالا هر امتحان و ابتلایی سر راهم قرار میگیره با علم به اینکه میدونم آخرش حتما برام خیره صبر میکنم.
او دستم رو رها نمیکرد.
با نگاهی مشتاق صورتم رو تماشا میکرد.خوش به سعادتتون..چقدر ایمانتون قویه که وقتی دارید حرف میزنید احساس میکنم حالم رفته رفته بهتر میشه..لطفا بهم بگید چطور به این منطق رسیدید.من با تعجب خندیدم:وای نه خیلی مفصله.ولی مطمئن باش سختیهایی که من کشیدم یک صدمش هم در زندگی شما نیست! و اصلا به همین دلیله که الان به این اعتقاد رسیدم.هرچی بیشتر سختی بکشی آب دیده تر وناب تر میشی.من و او تا غروب روی نیمکت حرف زدیم و او با اعتمادی وصف ناپذیر از دغدغه ها ومشکلاتش گفت.از دعواهای مکرر پدرو مادرش..از بی معرفتی و بد رفتاریهای دوستانش و چیزی که آخرش گفت و دلم رو به درد آورد این بود که به تازگی فهمیده که مادرش بیماری صعب العلاجی داره و میترسه که او را از دست بده.
او با بغض و اشک گفت:شما که اینقدر اعتقادتون قویه برامون دعا کنید. دیگه تحمل ندارم.دستش رو نوازش کردم.
صدای اذان از مناره ها بلند بود.با چشمی اشکبار برای سلامتی مادرش و برطرف شدن مشکلاتش دعا کردم و او هم آهسته گفت:آمین!آقا مهدی دوید سمتم. مامان مامان اذان میگن..بریم مسجد الان بابایی میاد..
من از روی نیمکت بلند شدم و با لبخندی دوستانه به دختر جوان گفتم:یادت نره بهت چی گفتم!!تو در آغوش خدایی!! به آغوشش اعتماد کن او لبخندی زد:حتما ممنونم چقدر حالم بهتره از او خداحافظی کردمهنوز چند قدمی دور نشده بودم که تصمیم گرفتم دوباره به عقب برگردم او با تعجب نگاهم کرد.
گفتم:مسجد نمیای بریم؟! امشب دعای کمیل داره.برق عجیب و امیدوارانه ای در چشمش نشست از جا بلند شد و با دودلی گفت:خیلی دوست دارم ولی من چادری نیستم دستش رو گرفتم و سمت خودم کشوندم.
نگران نباش.من چادر همراهم هست.وتاریخ دوباره تکرار شد...
🍃🌸پایان🌸
✍ ف.مقیمے
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂