🔸 #مقاله
"با کشتی نوح تا کشتی حسین علیه السلام"
⚜ #قسمت_هشتم
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن کریم در مورد نشانههای رسیدن عذاب الهی برای قوم سرکش نوح علیه السلام میفرماید:
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلیلٌ
«کار نوح و قومش بدین ترتیب مى گذشت، تا آن گاه که فرمان ما در رسید و از آن تنور به نشانه فرارسیدن عذاب، آب فوران کرد، به نوح گفتیم: از هر حیوانى دو تا، یک نر و یک ماده، در آن کشتى حمل کن و نیز خانواده ات ـ مگر آن کسى که پیش تر وعده ما مبنى بر غرق شدن او به اثبات رسیده است ـ و نیز کسانى را که ایمان آورده اند در کشتى سوار کن و جز عده اى اندک با او به خدا ایمان نیاورده بودند.»
🔹از آیه بالا در مییابیم که پس از وقوع نشانههای طوفان، حضرت نوح مامور به جمعآوری جفتهای حیوانات شدهاست. یعنی فرصتی قابل توجه میان وجود نشانههای طوفان تا وقوع طوفان اصلی که همان امر الهی است وجود داشتهاست.
با این وجود قوم او باز هم ایمان نیاورند و سوار کشتی نشدند چون با استناد به حواس مادی خود، وقوع طوفان را ناممکن میدانستند.
🔹قرآن کریم در خصوص گستردگی طوفان نوح و واکنش قوم او در قبال این طوفان میفرماید:
وَ هِیَ تَجْری بِهِمْ فی مَوْجٍ کَالْجِبالِ وَ نادى نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فی مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرینَ
قالَ سَآوی إِلى جَبَلٍ یَعْصِمُنی مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقین
و کشتى، آنان را در میان امواجى کوه پیکر به پیش مى برد، و نوح پسرش را که در کنارى دور از کشتى بود ندا داد که: اى پسرک من، با ما به کشتى سوار شو و با کافران مباش که غرق خواهى شد.
پسر گفت: به زودى بر کوهى که مرا از این آب در امان دارد جاى مى گیرم. نوح گفت: امروز براى مردم هیچ نگهدارنده اى از عذاب خدا نیست، جز براى کسانى که خدا بر آنان رحمت آورده و به آنان توفیق ایمان داده و با ما در کشتى سوار شده اند. و موج میان آن دو حایل شد و پسر از غرق شدگان بود.
🔹در توضیح پیرامون آیه ۴۳ که واکنش پسر نوح که به عنوان نماینده تفکر قوم او در قبال عذاب الهی به ارائه سخن میپردازد این مهم را نشان میدهد عقل فیزیکی و مادی میگوید برای مصون ماند در برابر سیل باید به منطقهای مرتفع رفت و پسر نوح نیز با تکیه بر همین دیدگاه، از سوار شدن در کشتی نجات پدرش سر باز میزند اما به دلیل وجود قدرتی بالاتر از محسوسات و عقل مادی، دچار عذاب الهی میگردد.
👈ادامه دارد...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
پی نوشت ها :
📚 هود / ۴۰ و ۴۲ و۴۳
🌐 @sahebzaman_dosetdaram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گل به تیم مقابل⚽️
👌مجموعه کلیپ
#انتظار_با_طعم_فوتبال🏆
🔺 #قسمت_هشتم
🔸 برگرفته از #کتاب پرفروش و جذاب #انتظار_با_طعم_فوتبال
✅ به قلم #استاد_ملایی
دوستانتون رو به #خیمه_مهدوی دعوت کنید...🌹
🌐 @sahebzaman_dosetdaram
❤صاحبالزماندوستتدارم❤
📜📖📜 📖📜 📜 #رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀 #قسمت_هفتم↩️ روزهایی بود که جنوب را دائم بمباران می کردند .
📜📖📜
📖📜
📜
#رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀
#قسمت_هشتم↩️
به هرحال ، روزهای سختی بود اجازه نمی دانند از خانه بروم بیرون . بعد از هجده سال تنها این ور و آن ور رفتن ، کلید ماشین را از من گرفتند . هر جا می خواستم بروم برادرم مرا می برد و بر می گرداند تا مبادا بروم مدرسه یا پی آقای غروی . طفلک سید غروی به خاطر ازدواج من خیلی کشید . می گفتند: شما دخترم را با این آقا آشنا کردید . البته با همه این فشارها من راههایی پیدا می کردم ومصطفی را می دیدم . اما این آخری ها او خیلی کلافه و عصبانی بود . یک روز گفت: ما شده ایم نقل مردم ، فشار زیاد است شما باید یک راه را انتخاب کنید یا این ور یا آن ور . دیگر قطع اش کنید .
مصطفی که این را گفت بیشتر غصه دار شدم . باید بین پدر و مادرم که آنهمه دوستشان داشتم و او ، یکی را انتخاب می کردم . سخت بود ، خیلی سخت . گفتم: مصطفی اگر مرا رها کنی می روم آنطرف ، تو باید دست مرا بگیری ! گفت: آخر این وضعیت نمی تواند ادامه داشته باشد
آن شب وقتی رسیدم خانه ، پدر ومادرم داشتند تلویزیون نگاه میکردند . تلویزیون را خاموش کردم و بدون آنکه از قبل فکرش را کرده باشم گفتم: بابا ! من از بچگی تا حالا که بیست و پنج شش سالم است هیچ وقت شما را ناراحت نکرده ام ، اذیت نکرده ام ، ولی برای اولین بار می خواهم از اطاعت شما بیایم بیرون و عذر میخواهم. پدرم فکر می کرد مسئله من با مصطفی تمام شده ، چون خودم هم مدتی بود حرفش را نمی زدم پرسید: چی شده ؟ چرا ؟ بی مقدمه ، بی آنکه مصطفی چیزی بداند ، گفتم: من پس فردا عقد می کنم . هر دو خشکشان زد . ادامه دادم: من تصمیم گرفتم با مصطفی ازدواج کنم ، عقدم هم پس فردا پیش امام موسی صدر است . فقط خودم مانده بودم این شجاعت را از کجا آورده ام ! مصطفی اصلاً نمی دانست من دارم چنین کاری می کنم .
مادرم خیلی عصبانی شد . بلند شد با داد و فریاد ، و برای اولین بار می خواست من را بزند که پدرم دخالت کرد و خیلی آرام پرسید: عقد شما باکی ؟
گفتم: دکتر چمران .
من خیلی سعی کردم شمارا قانع کنم ولی نشد . مصطفی به من گفت دیگر نتیجه ای ندارد و خودش هم میخواست برود مسافرت. پدرم به حرفهایم گوش داد و همانطور آرام گفت: من همیشه هرچه خواسته اید فراهم کرده ام ، ولی من می بینم این مرد برای شما مناسب نیست . او شبیه ما نیست ، فامیلش را نمی شناسیم . من برای حفظ شما نمی خواهم این کار انجام شود .
گفتم: به هرحال من تصمیمم را گرفته ام . می روم . امام موسی صدر هم اجازه داده اند ، ایشان حاکم شرع است و می تواند ولی من باشد . بابا دید دیگر مسئله جدی است گفت : حالا چرا پس فردا ؟ ما آبرو داریم . گفتم: ما تصمیم مان را گرفته ایم ، باید پس فردا باشد . البته من به امام موسی صدر هم گفته ام که می خواهم عقد خانه پدرم باشد نه جای دیگر . اگر شما رضایت بدهید و سایه تان روی سر ما باشد من خیلی خوشحال ترم . باباگفت: آخر شما باید آمادگی داشته باشید . گفتم: من آمادگی دارم ، کاملاً !
نمی دانم این همه قاطعیت و شجاعت را از کجا آورده بودم . من داشتم ازهمه امور اعتباری ، از چیزهایی که برای همه مهمترین بود می گذشتم . البته آن موقع نمی فهمیدم ، اصلاً وارستگی انجام چنین کاری را نداشتم، فقط می دیدم که مصطفی بزرگ است، لطیف است و عاشق اهل بیت است و من هم به همه اینها عشق می ورزیدم ....
#ادامه_دارد........
📗از زبان همسرشان غاده
🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊
صآحِبالزمآݩدوستَٺدآرَم🌸👇🏻
| @sahebzaman_dosetdaram |
📜
📖📜
📜📖📜
❤صاحبالزماندوستتدارم❤
🎉🎉🎉 🎉🎉 🎉 #رمان_عاشقانه_ای_برای_تو #قسمت_هفتم *ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮﮎ* ﻭﺳﺎﯾﻠﻢ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻨﺪﻟﯽ .
🎉🎉🎉
🎉🎉
🎉
#رمان_عاشقانه_ای_برای_تو
#قسمت_هشتم
*ﻣﻌﺎﺩﻟﻪ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ*
ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ . ﺍﻭﻟﺶ ﻫﻨﻮﺯ ﮔﯿﺞ ﺑﻮﺩﻡ . ﻣﻐﺰﻡ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺣﻞ ﻣﻌﺎﺩﻻﺕ ﺭﻓﺘﺎﺭﺵ ﺑﺮﻧﻤﯽ ﺍﻭﻣﺪ … .
ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﮐﻼ ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺩﺭﮎ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺷﺪﻡ . ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﯿﺞ ﻭ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﻣﻨﺪﻟﯽ، ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽ ﭘﺮﯾﺪﻡ ﻭ ﺟﯿﻎ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﻡ . ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﺁﺯﺍﺩ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ .
ﻓﺮﺩﺍ ﻃﺒﻖ ﻗﻮﻟﻢ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﻭ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ . ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻭﯼ ﭼﻤﻦ ﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ . ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ؛ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺨﯿﺮ ﮔﻔﺖ … .
ﺑﻌﺪ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﺎ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻼﻡ، ﺭﻭﺯ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ … .
ﺑﺪﻭﻥ ﻣﮑﺚ، ﯾﻪ ﺷﺎﺥ ﮔﻞ ﺭﺯ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﮐﯿﻔﻢ ﻭ ﺭﻓﺖ … ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺻﺪ ﻭ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯾﺶ ﺭﻭ ﺍﺻﻼ ﺩﺭﮎ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ … .
ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺘﻦ . ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﯾﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﮐﻼ ﮔﯿﺞ ﺑﻮﺩﻡ . ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﻣﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﺰﻧﻪ . ﺑﻌﺪ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﻪ ﺩﻟﯿﻠﯽ ﺩﺍﺭﻩ؟ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺯﻧﺸﻢ . ﺧﻮﺩﺵ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﺒﺮﻩ . ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﻓﮑﺮ ﺩﯾﮕﻪ ﻭ . …
ﮐﻼ ﺩﺭﮐﺶ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ …
#ادامه_دارد...
📝نویسنده:
#شهید_سید_طاها_ایمانی
📚منبع:داستانهای ناز خاتون
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
صآحِبالزمآݩدوستَٺدآرَم🌸👇🏻
| @sahebzaman_dosetdaram |
🎉
🎉🎉
🎉🎉🎉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠روشهای دوستی با امام زمان ارواحنافداه...😍
#امام_زمان♥
#قسمت_هشتم
مهربان ترین پدر_8.mp3
8.09M
💠آدم باید قدر خودش رو بدونه
و بدونه کمتر از عضویت در خانه امام زمان سهم من نیست.
#استادشجاعی
#قسمت_هشتم
#امام_زمان♥
💠تربیت نسل مهدوی
📌راهکارهای تربیت فرزندان مهدوی...
8⃣بهره گیری از نمادها
💢میتوان با استفاده از پوستر یا تابلوهای زیبا با موضوع امام زمان عجل الله کودک را بیشتر با او مانوس کرد.
💢 همچنین با خاطره انگیز کردن عید نیمه شعبان و عیدی دادن و شیرینی دادن و چراغانی در این روز، اهمیت این موضوع را به صورت عملی به او نشان داد.
#امام_زمان♥
#قسمت_هشتم
صدا ۰۲۵.mp3
16.75M
📌غیبت امام زمانعج مفهوم،پیشینه و علت غیبت و بررسی دوران غیبت صغری و کبری و نایبان خاص امام زمان عج (۲)
#استادنصراللهپور
#قسمت_هشتم
#امام_زمان♥
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_یونس(ع)
#قسمت_هشتم🦋
📌ادامه داستان………
🌿ام سلمه عليهاالسلام شبى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را در اين حال ديد كه اين دعا را مىكرد، علت را پرسيد. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: ايمن نيستم. خداوند يك لحظه يونس عليهالسلام را به خودش واگذارد، آن همه دچار بلا شد.
🔰ابن ابى يعفور مىگويد: امام صادق عليهالسلام را ديدم دستهايش را به طرف آسمان بلند كرده و قطرات اشكش از روى محاسنش جارى بود و مىگفت:
🌱رَبِّ لا تَكِلنِى الى نَفسِى طَرفَةَ عَين اَبَداً لا اَقَلَّ مِن ذلكَ و لا اَكثَرَ؛
پروردگار! مرا به اندازه يك چشم به هم زدن، و نه كمتر و نه زيادتر از اين به خودم وانگذار.
🌿سپس رو به من كرد و فرمود: خداوند يونس عليهالسلام را به اندازه كمتر از يك چشم به هم زدن به خودش واگذاشت و چنان گناه (ترك اولى) و مكافاتى به سراغش آمد.
🌿عرض كردم: آيا حالش به حالت كفران رسيد؟ فرمود: نه، ولى اگر كسى در اين گونه حالت باشد و (بىتوبه) بميرد، هلاك مىشود.
🔰آرى، راه، بسيار باريك است، بايد از درگاه خدا همواره استمداد نمود، وگرنه يك لحظه هوسرانى، يك عمر پشيمانى را به دنبال خواهد آورد.
🌱5 - عرفا گويند: (چنان كه در اشعار مثنوى آمده:) گرچه قرار گرفتن يونس عليهالسلام در شكم ماهى يك نوع مكافات بود، ولى همان معراج او بود كه عجايب دريا را ديد، و ساخته و تربيت شد و پاك و با صفا بازگشت. اگر معراج پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در آسمانها بود، معراج يونس در درياها بود. براى خدا بالا و پايين فرقى ندارد.
🌿بنابراين بايد همچون يونس عليهالسلام در سختىها و شدتها با گفتن لا اءله اءلا الله سُبحانَكَ اءِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّالِمينَ خود را به معراج ببريم، و در ملكوت اعلى سير كنيم تا نجات يابيم.
به قول يكى از عرفا؛ يونس عليهالسلام در چهار تاريكى امتحان شد:
🌱1 - تاريكى ذلت
🌱 2 - تاريكى بيم و عقوبت
🌱 3 - تاريكى دريا و تلاطم
🌱 4 - تاريكى شكم ماهى.
🌿پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: لا تُفَضِّلُونى عَلى يُونُسَ بنِ مَتَّى؛
🔰مرا (در اين جهت كه يونس ترك اولى كرد و در شكم ماهى قرار گرفت) بر او ترجيح ندهيد.
گفت پيغمبر كه معراج مرا نيست بر معراج يونس اجتبا
آن من بالا و آن او نشيب زآنكه قرب حق برون است از حسيب
قرب نى بالا، نه پستى رفتن است قرب حق از حبس هستى رستن است
نيست را چون بالايست و زير نيست را نه رود و نه زود و نه دير
كارگاه صنع حق در نيستى است غَرّه هستى چه دانى نيست چيست
🌿كوتاه سخن آن كه: چنان كه مولانا در اين اشعار گويد: پله هاى معراج به محو شدن و خود را هيچ دانستن در برابر عظمت خدا است، كسى كه در حقيقت خدا را شناخت و با تمام وجود ا
قرار به تقصير و ناچيزى خود كرد، در مسير معراج قرار گرفته است. يونس عليهالسلام چنين كرد، و به معراج رسيد و سرانجام بر قله معراج راه يافت.
🌿پايان داستانهاى حضرت يونس عليهالسلام🌿
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
جمعیت8مخالفین فرزندآوری.mp3
4.17M
#قسمت_هشتم
🚨 پاسخ به شبهات مرتبط به جمعیت و فرزندآوری
⭕️ قسمت هشتم 👇
👈 وای به روزی که خداوند قهرکند!!!
👈 برج بیشتر است یا خرج ⁉️
👈 بررسی موانع جلب روزی
👈 هر خانواده یک فرزند بیشتر
👈 تربیت دست خداست !!!
✅ حجت الاسلام محمدمسلم وافی
⌚️ رادیو معارف سال ۱۳۹۱
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram