یاران شتاب کنید....
گویند قافله ای در راه است؛
که گنهکاران را در آن راهی نیست،
آری . .
گنهکاران را راهی نیست؛
ولی پشیمانان را می را می پذیرند....
[شهید مرتضی آوینی]
#امام_زمان
برای امام زمانم چه کنم؟
یکی از کارهایی که میتونی بکنی🤔
هدیه فرستادن برای #امام_زمان عج هست .اونم تو #ماه_رجب اگر باشه، اونم سوره توحید اگر باشه.....نورٌ علیٰ نور می شود.✨✨✨✨
🌹روایت شهید غواصی که سرش را زیر آب کرد تا عملیات لو نرود
🔸در خاطرات «محمدباقر برزگر» یکی از نیروهای غواص باقی مانده از گروهان یک گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا آمده است:یکی از غواصان که جلوتر از من حرکت میکرد، شهید «حسن پام» بود. حدوداً ساعت ۱۱ شب، تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرده بود. خون زیادی از زخمهایش میرفت. من صدای یاحسین (ع) و یا زهرا (س) او را میشنیدم.
او از طرفی بخاطر دردی که میکشید، حضرت زهرا (س) را صدا میزد؛ از طرفی هم نگران لو رفتن عملیات بود. البته آن زمان که ما در اروندرود بودیم، نمیدانستیم عملیات لو رفته است. آتش ریختن دشمن روی اروندرود هم برایمان دور از انتظار نبود.
شدت جراحت و خونریزی شهید پام، طوری بود که نمیتوانست از اروند زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت برای اینکه عملیات لو نرود، سرش را زیر آب کرد. بعد از چند لحظه دیدم که پیکرش روی آب آمد. در آن شرایط تنها کاری که میتوانستم انجام بدهم این بود که پیکر را به جایی منتقل کنم تا بعد از عملیات او را به عقب بازگردانم. به همین خاطر او را به نزدیکی سیمخاردارهای خورشیدی بردم و لباسش را به سیمخاردارها بستم.
شب سوم دی ماه غواصان زیادی از گروهان یک شهید شدند و پیکرشان در آب ماند که یکی از این شهدا «وحید کاوه» بود.
🌷شادی روحش صلوات....
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
رهروان راه شهدای چابکسر
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
صبح یعنی ...
تپش قلب زمان،
در هوس دیدن تو
که بیایی و زمین،
گلشن اسرار شود...
سلام آرزوی زمین و زمان❤️✋
☀️روزت بخیرامام زمانم❤️🍃
#روزتان_مہــــــدوے
♡••♡••♡••♡••♡
🔴 آیه های آتش افزا
احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند.
روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند:
چرا فرار کردی؟
جرأت نمی کرد جواب دهد.
فقط می گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند.
گفتند: اگـر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می دهیم.
گفت: اگـر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم.
گفتند: دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود.
گفت:
چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می خوانی؟
من گفتم:
مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
گفت:
نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هـر آیه ای که می خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می شود،
به من می گویند:
⁉️می شنوی؟
چـرا در دنیا به قرآن عمل نکردی؟
بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بی تقوا معاف کنید.
ر. ک: روایت ها و حکایت ها / ۱۳۱،۱۳۲ به نقل از: داستان های پراکنده ۲/ ۵۵.