#زخم_زبان
#حکایت_داستان
🌱🌺
آیت الله مظاهری حفظه الله
ما بايد دست از توهين برداريم مخصوصاً از خانمها، از آقايان،
تقاضا دارم پيش ديگري شوهرت را كوچك نكن، پيش ديگري زنت را كوچك نكن و اين #گناهش_خيلي_بزرگ است.
🌱🌸يكي از علماي بزرگ را در خواب ديدن از حال او سؤال كردند گفت الحمدالله وضعم خوب است باغي دارم، حورالعيني دارم، قصري دارم، رفت و آمدي دارم، ملائكه با من رفت و آمد دارند و خادم من هستند وضعم خيلي خوب است
اما صبح به صبح يك عقرب ميآيد و يك نيش به پايم ميزند و بايد با درد آن تا فردا كه دومرتبه ميآيد بنالم سؤال كردم مگر چه كردي؟ گفت يك زخم زبان زدم و فراموش كردم توبه كنم، ساده گرفتم، توبه نكردم اين عقرب را نكشتم.
بدا به حال آن كس كه توهين كند و بگويد دلم حال آمد ميگفت تا يكي دو حرف سنگين به زنم و خانواده ام نگويم نميتوام بنشينم. ميداني يعني چه؟ يعني دو تا عقرب براي خودم نسازم و در شب اول قبر تا محشر به جان خود نياندازم نميتوانم بنشينم. زن مثل شمشير زخم زبان ميزند بعد هم ميگويد دلم حال آمد، نه خانم! دلت حال نيامد نميداني چه ماري براي خود تهيه كردي! اين مار را آن كساني كه چشم بصيرت داشته باشند ميبينند به گلويت پيچيده است. نميبيني. چه وقت ميبيني؟ هنوز در قبر نرفته ميبيني.....
.