نور بود و نور که میتابید.
خانهی مرد یهودی غرق نور شدهبود...
اول وحشت کرد: "نکند گرویی مرد مسلمان آتش گرفته است؟"
کمی نزدیکتر شد.
نه! چشمه چشمه نور سپید بود که از آن چادر مشکی میجوشید.
طاقت نیاورد. رفت سراغ قوم و خویشهای یهودیاش.
گرداگرد پارچه سیاه که دیگر سیاه نبود حلقه زده بودند.🖤
ـ این پارچه مال کیست؟
ـ مال داماد پیغمبر است. پول نداشت گندم از من بخرد، چادر زنش را گرو گذاشت پیشم در ازای مشتی گندم...!
ـ راست میگویی؟ این واقعا چادر فاطمه است؟ دختر پیامبر اسلام؟
ـ راست میگوید. من هم دیده بودم زنان مسلمان از این پارچههای سیاه به سر میاندازند...
فردایش مسلمان شده بودند. همهشان.💔!
[برگرفته از بحارالانوار/ ج۴۳/ص۳۰]
#چادرشیہودیرامسلمانمیڪند(:
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
🤲🏻اَللّٰهُمَ عَجِّل لِوَلیڪَ الْفَرَج🤲🏻
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
✅ بزرگترینکانالسلاطینشوردرایتا💯
°•°ʝoɨn↓
➣ @salatin_shoor110
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈