eitaa logo
صالحی - ارتباط کاربران
1.3هزار دنبال‌کننده
765 عکس
257 ویدیو
277 فایل
﷽ 💫 طلبه ای ساده دروس خارج حوزه قم لیسانس نرم افزار ارشد مهندسیIT دکتری عرفان اسلامی ✅اینجا نشر پژوهشها و پرسش وپاسخهای کاربران 📌خصوصی @mSalehi ✅ کانال تدریس: 1. @Shia_erfan 2. @Nezam_Andishe ✅ کانال اصلی بنده @Salehy 📲نرم‌افزارهای مفید @SalehiApps
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله شرح بیان از مطابق حقیقت اشراقی قرآن 🔸 🔸 نگاهِ «توحیدی-تشکیکیِ» علامه، به «آیه‌ها» (ارتباطِ عبارتی، کلیدِ معنایی، تفسیر قرآن به قرآن)؛ مبنای تشکیلِ «مدل آیاتِ مرتبط» 🔻 علامه طباطبایی (رحمةالله علیه) از یک طرف، به نحوی با ارجاع معانی همه¬ی آیات قرآن به «آیات توحیدی» یا همان «غرر آیات»، مبدأ و مقصد شناخت تمام معارف قرآن را «توحیدِ خداوند سبحان» می¬داند، که این به نحوی همان منتهی شدنِ همه‌ی امور به توحید است که فرمود «إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّه‏»، «همه‌ی امور به‌سوی خدا رجوع می‌کند» (هود، ۱۲۳). ولذا در مجموع، «غرضِ کلّ آیات و سُوَرِ الهی» به نحوی «هدایت به توحید» است. 🔻بر همین مبنا، علامه می‌فرمایند: «فالآيات القرآنية .. تعتمد على حقيقة واحدة هي الأصل و تلك فروعه، و هي الأساس الذي بني عليه بنيان الدين و هو توحيده تعالى»، «تمام آیات قرآنی، بر یک حقیقتِ واحد تکیه دارند که آن حقیقت اصل است و آیاتِ قرآن فرعِ آن اصل هستند، که آن اساسِ دین است، و آن همان «توحید خداوندمتعال» می‌باشد» (المیزان، ج۱۰ ص١٣۵). 🔻ازطرف دیگر، ایشان در تفسیر قرآن، آیات را دارای «درجات و مراتبِ تشکیکی» می‌دانند، که (طبق قواعد قرآنی) اولا برخی «آیاتِ متشابهات» هستند و در درجاتِ معناییِ نازله با معانی و مصادیقِ بشری مشابه هستند، و برخی آیات در درجاتِ معناییِ عالیه که «ظهور شدیدتری در توحید» دارند، و متشابهات با آنها «معنای صحیحِ توحیدی» پیدا می‌کنند، و به آنها «آیاتِ محکمات» می‌گویند، و از میانِ همین آیاتِ محکم نیز برخی آیات، «نفوذِ شدیدتر» و «پهنه¬ی وسیع‌تری» از آیاتِ دیگر را «معنایِ دقیقِ توحیدی» می‌بخشند که آنها «قلّه¬ها و غررِ آیاتِ قرآن» می‌باشند [1]. 🔸علامه طباطبایی (رحمةالله علیه)، در ضمنِ این نگاهِ «توحیدی-تشکیکی» که برخی آیات را «کلیدِ معنایی» برای آیاتِ دیگر می‌داند، همچنین به یک «ارتباطِ عبارتی» و «اشتراکِ معنایی» در میانِ «بخش‌های درونیِ آیات» نیز اشاره می‌کنند، که مجموعاً این «قواعدِ قرآن به قرآن» مبنای تشکیلِ «مدل آیات مرتبط» در تفسیر المیزان قرار می‌گیرند. 🔸علامه طباطبایی (رحمةالله علیه) «ارتباط عبارتیِ بخش‌های درونیِ آیات» را تحتِ «یک اصلِ تفسیری» (مأخوذه از روش اهل البیت علیهم السلام) بیان می‌کنند، که از آن اصلِ تفسیری نیز «دوقاعده¬ی¬ تفسیری» را بدست می‌آورند. 🔻قاعده¬ی اوّل، «ظهورِ تشکیکیِ عبارات» در تشکیلِ هر آیه است، که از ابتدای هر آیه، «عباراتِ معنادارِ درونِ آیه» مرحله به مرحله تکمیل شده، و از یک «معانیِ عامّ» (با حقیقت و حُکمی ثابت) آغاز شده، و سپس در ادامه‌ی آیه، با آمدنِ قیود و اختصاصاتِ بعدی‌اش (که قیودِ محدود کننده اند)، به «تخصیصِ آن معانیِ عام، در یک مواردِ خاص» می‌رسند. 🔻و قاعده¬ی دوّم اینکه، وقتی درونِ «دو قصّه»، «دو سیاقِ معنایی» یا «دو آیه»، یک «عبارت» بصورت «شبیه یا عینِ هم» تکرار شود، این نشان می¬دهد که آن «دو قصّه»، «دو سیاق» یا «دو آیه»، به جهتِ آن «قسمتِ مشترک» نسبت به همدیگر «یک مرجع» و «مبدئیّتِ واحد» دارند، که هر کدام «به وجهی» نازله‌ای از آن «حقیقتِ واحد» می‌باشند. 🔸 🔸 علامه طباطبایی (رحمةالله علیه) پیرامون آن «اصل تفسیری» و این «دوقاعده» می‌نویسند: ⭕️ «و اعلم أنك إذا تصفحت أخبار أئمة أهل البيت حق التصفح، في موارد العام و الخاص و المطلق و المقيد من القرآن وجدتها كثيرا ما تستفيد من العام حكما، و من الخاص أعني العام مع المخصص حكما آخر، فمن العام مثلا الاستحباب كما هو الغالب و من الخاص الوجوب، و كذلك الحال في الكراهة و الحرمة، و على هذا القياس. و هذا أحد أصول مفاتيح التفسير في الأخبار المنقولة عنهم، و عليه مدار جم غفير من أحاديثهم. و من هنا يمكنك أن تستخرج منها في المعارف القرآنية قاعدتين. (المیزان، ج۱ ص۲۶۰). 🔻اين را هم بايد دانست كه اگر آن طور كه بايد و شايد اخبار ائمه اهل بيت را در مورد عام و خاص و مطلق و مقيد قرآن دقيقا مورد مطالعه قرار دهيم، به موارد بسيارى بر خواهيم خورد كه از عام آن يك قسم حكم استفاده مى‏شود و از همان عام بضميمه مخصّصش حكمى ديگر استفاده می‏شود، مثلا از عام آن در غالب موارد، استحباب و از خاصش، وجوب فهميده میشود، و همچنين آنجا كه دليل نهى دارد از عامش كراهت و از خاصش حرمت و همچنين از مطلق قرآن حكمى و از مقيدش حكمى ديگر استفاده میشود، و اين خود يكى از كليدهاى اصلى تفسير در اخباريست كه از آن حضرات نقل شده و مدار عده بی‏شمارى از احاديث آن بزرگواران بر همين معنا است، و با در نظر داشتن آن، شما خواننده میتوانى در معارف قرآنى دو قاعده استخراج كنى. 🔸 💎 ادامه 👇 👇 👇
⭕ إحداهما [القاعدتین]: أن كل جملة وحدها، و هي مع كل قيد من قيودها تحكي عن حقيقة ثابتة من الحقائق أو حكم ثابت من الأحكام، كقوله تعالى: «قل الله ثم ذرهم في خوضهم يلعبون» (الأنعام،۹۱)، ففيه معان أربع: الأول: قل الله‏، و الثاني: قل الله ثم ذرهم‏، و الثالث: قل الله ثم ذرهم في خوضهم‏، و الرابع: قل الله ثم ذرهم في خوضهم يلعبون‏. و اعتبر نظير ذلك في كل ما يمكن» (المیزان، ج۱ ص۲۶۰). «[علی هذا القاعدة] جميع التقادير من التركيبات الممكنة في كلامه تعالى حجة يحتج بها». (المیزان، ج۱۰ ص۱۰۰). 🔻قاعده‌ی اول اينكه، هر جمله از جملات قرآنى به تنهايى حقيقتى را میفهماند و با هر يك از قيودى كه دارد، از حقيقتى ديگر خبر می‏دهد، حقيقتى ثابت و لا يتغير و يا حكمى ثابت از احكام را، مانند آيه شريفه: (قل الله ثم ذرهم في خوضهم يلعبون) كه چهار معنا از آن استفاده مي¬شود: معناى اول از جمله: (قل الله) و معناى دوم از جمله: (قل الله ثم ذرهم)، و معناى سوم از جمله‏ (قل الله ثم ذرهم في خوضهم)، و معناى چهارم از جملات‏ (قل الله ثم ذرهم في خوضهم يلعبون) كه تفصيل آن در تفسير خود آيه می‏آيد انشاء الله، و شما میتوانيد نظير اين جريان را تا آنجا كه ممكن است (همه جای قرآن) دارای اعتبار بدانید. [پس طبق این قاعده]، از تركيباتِ كلام الهى، هر احتمالى كه به ذهن برسد، حجّتى است كه به آن احتجاج می‏شود. 🔸 ⭕️ «والقاعدة الثانية: أن القصتين أو المعنيين إذا اشتركا في جملة أو نحوها، فهما راجعان إلى مرجع واحد ]بنحوٍ[. و هذان سرّان تحتهما أسرار و الله الهادي». (المیزان، ج۱ ص۲۶۰) 🔻قاعده¬ی دوم اينكه، اگر ديديم دو قصه و يا دو معنا در يك جمله ‏اى شركت دارند، و آن جمله در هر دو قصه آمده و يا معنا و عبارت ديگرى در هر دو ذكر شده، میفهميم كه اين دو قصه و دو معنا، متّصل به يك حقیقت و مرجع است. این قواعد، «دو سِرّ» از «اسرارِ قرآن» است که در ذیل آنها اسرار دیگری نهفته است، و خدا راهنما است. (ترجمه المیزان، ج۱ ص۳۹۲، و ج۱۰ ص١۴۵) (پایان متن علامه) 🔸 🔸 بر این مبنا، چون هر آیه «نازله‌ی یک حقیقت» است، لذا هر قسمتِ معنادارِ آیه، ناظر به حقیقتی می‌باشد. 🔻پس اگر «دو آیه باهم» قسمتی مشترک داشتند، یا در «یک آیه» جزء جزئش «قابلِ معنا» بود، آن «قسمتِ مشترک» و «جزء معنادار» ناظر به «حقیقتی واحد» هستند. یعنی، ترتیبِ آمدنِ کلمات صرفاً برای ساخته شدنِ یک جمله نیست، بلکه یک «تنزّل» است که از «وحدتِ حقیقتی محفوظ» دارد «تجلّی» می‌کند، و هر «عبارتِ معنادار» مرتبه‌ای از آن حقیقت است که اگر «مُعارضِ عقلی یا نقلی» نداشته باشد، «قابل احتجاج» است. و لذا «مطالب مشترک در لفظ یا در معنا» مابینِ «دو سیاق» یا «دو آیه»، «دو مرتبه‌اند» از «یک واقعیّت» -که «یک حقیقتِ محفوظ» است-، و از آن نازل شده¬اند. پس هرکدام از آن «مراتبِ متّصل به یک حقیقت» می¬توانند «به وجهی» پرده از معنای دیگری بردارد، و این قاعده بعنوان یکی از مبانیِ «تفسیر قرآن به قرآن» قرار می‌گیرد. [ 2 ] 🔸 🔸علامه (رحمةالله علیه) می‌فرمایند که این دو قاعده از «اسرارِ قرآن» است و در ذیل آنها نیز اسراری نهفته است (از جمله اسراری عرفانی که یک عنوان آن در ادامه می‌آید). 🔻 این قواعد نشان می‌دهد که قرآن نازله‌ای از «حقیقتِ واحده» است، که خداوندمتعال احاطه‌ی کامل در بیانِ آن دارد، و هرگز در بیان آیات، به جهتِ غفلت یا نسیان، چیزی را تکرار نکرده (نعوذ بالله)، بلکه هر تکراری، در یک حُکم خاص یا حقیقتی، «مدخلیّت و اثر» دارد. [ 3 ] 🔸 🔸همچنین این حقیقت (عدم تکرار بی اثر) در «اشراقِ وحی قرآن» مطابق قواعدِ عرفانِ اسلامی است، که در می‌فرمایند: «لا تكرارَ فى التّجلّى»، یعنی، «در تجلّیِ حقایقِ اشراقی، تکرار نیست»؛ فلذا در تجلی قرآن نیز، هیچ آیه‌ و عبارتی در اشراقِ وحیانی، تکراری نیست. 🔸امامِ به حق ناطق، حضرت صادق (علیه السلام) پیرامون «تجلّیِ اشراقیِ خداوندمتعال با کلامش در قرآن کریم» می‌فرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّى‏ اللَّهُ‏ لِعِبَادِهِ‏ فِي‏ كَلَامِهِ،‏ وَ لَكِنْ لَا يُبْصِرُون‏»، «همانا خداوند در کلامش برای بندگانش تجلّی کرده است، ولی [افسوس‌که] آنان نمی‌بینند!» (مفتاح الفلاح؛ شیخ بهایی؛ ص۳۷۲)؛ 💎 ادامه 👇👇👇