⛱ #کانال_کاربران ۸ 💬
🔻در سوره کهف آمده حضرت خضر (علیه السلام) آن جوان را قبل ازاینکه گناهی مرتکب شود، قصاص کرد. چه دلیل عقلی برای این مطلب وجود دارد؟
💎پاسخ👇 @Salehi786
بسم الله
⛱ #کانال_کاربران ۸ 💬
پاسخ به👈 eitaa.com/salehi786/5
#سوال:
❓ #پرسشگر: در سوره کهف آمده حضرت خضر (علیه السلام) آن جوان را قبل ازاینکه گناهی مرتکب شود، قصاص کرد. چه دلیل عقلی برای این مطلب وجود دارد؟
🔶
#پاسخ:
🔻سلام و رحمت خدا بر شما
💡 #پاسخگو: آن نوجوان بجهت شقاوتی که تحت رصد انجامش بود، موجب انحراف والدینِ اهل ایمانش هم میشد، و خدا اراده کرده بود که وی قبل از آنکه موجب ظهور شقاوت خود و انحراف والدینش شود از دنیا برود
این متن اراده الهی بود که به واسطهی هرکدام از اسباب عالم تکوینش محقق مینماید
🔻حال اگر این واسطه تکوینی، یک دیوار بود که بر سر آن نوجوان خراب میشد، یا زلزله و رانش زمین بود که او را فرو میبرد، یا طوفان و صاعقه ای بود که او را میگرفت، یا شاخه ای از درخت یا سنگی از کوه بود که بر سر او میافتاد و او میمرد، آیا بازهم در مرگ او بواسطه این وسائط تکوینیِ الهی، ابهام و سوالی برای شما ایجاد میشد؟⁉️
🔻خضر (علیه السلام) واسطهی در امر تکوینی الهی بود، که فرمود : «مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» (کهف، ۸۲)، بلکه فعل او همان فعل الهی و متن امر تکوینی الهی بود
🔻و حضرت موسی(علیه السلام) در ارتباط با خضر (علیه السلام) به این رشد رسید که مقامی از مقامات انسانی را با شناخت مقام خضر (علیه السلام) بشناسد، مقامی که انسانِ کامل در آن همان «مقام کن فیکون» و «متن مشیت تکوینی الهی» میشود، و فعل او مستقیماً فعل الهی است، و حکم و امر او مستقیماً حکم و امرِ تکوینیِ الهیست
🔸
❓ادامه سوال #پرسشگر:
تشکر. به نظر میرسد اگر این واسطه توسط عالم طبیعت میبود، کمتر سوال برانگیز بود،تا اینکه یک انسان قبل از ارتکاب جرم قصاص شود، آن هم توسط یک انسان کامل. چه بسا انسان های بسیاری توسط نزدیکان خودبه انحراف رفته اند، که ازضعف ایمان آنهابوده است.
💡 #پاسخگو:
🔻 #اولاً : داستان موسی و خضر (علیهما السلام) ظهور اسرار عالم است. تعبیری از تأویل شدن حوادث در ارتباطشان با حقایق نظام هستی است، «ذَٰلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا» (کهف، ٨٢)
⚠️این داستان با تحلیل های سطحی از زاویه بشری ما در تحلیل اتفاقات قابل فهم نیست
🔻 #ثانیاً : اینکه پاسخ دادید "اگراین واسطه توسط عالم طبیعت میبود، کمتر سوال برانگیز بود"، چرا؟
🔻چرا وقتی وسائط تکوینیِ خلقت الهی در کار بود مُردن آن نوجوان با آنها طبیعی مینمود و دیگر سوال و ابهامی برای شما نبود؟
فهم گوشه ای از لطافت این داستان، در پاسخ شما به همین چرایی نهفته است.
( لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْأَلُونَ -انبیاء، ٢٣- )
🔸
❓ #پرسشگر:
تشکر. ابهام سرگناه مرتکب شده توسط یک انسان کامل است!
💡 #پاسخگو:
⚠️سبحان الله! گناه، پلیدی و رجس و تخلف از امر الهی است که هرگز به ساحت انسان کامل راه ندارد
🔻 انسان کامل نه تنها مطیع محض امر الهی است، بلکه قرآن در معرفی مقام خضر (علیه السلام)، مقام مشیت الله و متن امر الهی گشتن انسان کامل را معرفی مینماید
🔻شما پاسخ سوال بنده را بدهید. چرا وقتی وسائط تکوینیِ خلقت الهی (طوفان و زلزله و...) در کار بود مُردن آن نوجوان با آنها طبیعی مینمود و دیگر سوال و ابهامی برای شما نبود؟
🔸
❓ #پرسشگر:
اگرمثلا اون جوان در زلزله کشته میشد، ابهامی در بین نبود. تمام سوال من سر این است که چرا قبل از اینکه انسانی مرتکب خلافی شود، باید مجازات شود؟
💡 #پاسخگو:
🔻بازهم به سوال بنده پاسخ ندادید! اینکه بازهم تکرار فرمودید : "اگر مثلا اون جوان در زلزله کشته میشد، ابهامی در بین نبود"، خب چرا ؟
چرا در آن حالت ابهامی در بین نبود؟
شما علتش را که بیان میفرمودید پاسخ خود را میدادید.
🔻شما که پاسخ سوال بنده را ندادید، پس بنده خودم پاسخ سوالم را میدهم تا ضمن آن مساله برایتان روشن شود.
🔻البته فهم این حقایق نیاز به تأمل و تفکرات عمیق عرفانی و شناخت دقیق از معارف توحیدی دارد، و ممکن است برای کسانی که در معارف توحیدی شناخت کامل ندارند فهمش کمی سخت باشد.
🔸 #پاسخ_تفصیلی :
🔻شما در زلزله و طوفان و ریزش کوه و صاعقه و ... از خود این ها هیچ "اختیار و اقدامی" نمی بینید، و لذا اشکال و ابهامی در قبال کار آنها ندارید، و در تمام کارِ این آثار خلقت، متن فعل الهی و اراده الهی را در صحنه می بینید، و به هیچ غیری توجه ندارید. میدانید که در اینها، خود خدا خواسته و امر الهی بوده که جریان یافته است.
🔻درست مثل کار ملائکه، که در آنجا هم تماماً تحقق مستقیم امر الهی را در صحنه میبینید، و ملائکه را در کارشان هیچ اثر مغایر با اراده حق درشان نمیبینید، و اساساً آنها را غیر امر حق نمی دانید.
💎 ادامه 👇👇👇
🔻اگر حضرت عزرائیل (علیه السلام) جان کسی را بگیرد، شما هیچ اعتراض و ابهامی ندارید، چون کار عزرائیل (علیه السلام) متن کار خدا و فعل مستقیم خداوند و امر نافذ اوست که اجرا شده است. و خداوند متعال هم که در کارش قاهر و حکیم و عادل است، و هیچ سوالی از فعل خدا نمیشود «لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَل» (انبیا، ۲۳) و ما هم سوال و ابهامی در رابطه با فعل الهی در متن عالم نداریم.
🔻بلکه ابهام و سوالمان از همان اختیارها و جنبه ی تشریعیِ انسان هاست که مقابل خداوند هم مورد بازخواست و سوال قرار میگیرند و بر تخلف و معصیتشان بخاطر مغایر بودن اراده شان مقابل اراده الهی مجازات میشوند « لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ " وَ هُمْ يُسْأَلُونَ " » (انبیا، ۲۳).
🔻حال، در سوره کهف، مقامی از مقامات کمال انسانِ کامل در قرب الی الله، در جایگاه و شخصیت حضرت خضر (علیه السلام) دارد به موسی (علیه السلام) معرفی میشود.
🔻حضرت خضر (علیه السلام) مقیم مقامی در سیر قرب الی الله است، که کاملاً از ارادهی تشریعیِ خویش فانی شده، و ارادهی او تماماً همان متن اراده تکوینی الهی در عالم هستی است.
🔻 کار خضر (علیه السلام) بمانند کار وسائط تکوینی زلزله و طوفان و ... و بلکه بالاتر بمانند کار ملائکه الهی در عالم هستی ، و بلکه بالاتر از آنهاست، که او مقامش فوق ملائکه و مُهَیمن و محیط و در رأس فرماندهی بر ملائکه در عالم هستی است، که تمام ملائکه میشوند سپاهیان او.
🔻ملائکه شعاع وجودی و شئون اوامر صادر شده از «قلب انسان کامل» هستند، که قلب انسان کامل «ظرف ورود اراده و مشیت و امر الهی» است (قلوبنا أوعية مشیة الله)، و او جز کار خدا را نمیکند، و جز امر خدا از او صادر نمیشود.
🔻[چنانکه در زیارتنامه امام حسين (علیه السلام) خطاب به ایشان میگوییم: «إِرَادَهُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ وَ الصَّادِرُ عَمَّا فُصِّلَ مِنْ أَحْكَامِ الْعِبَادِ»، «اراده پروردگار در مقادیر امورش به سوي شما فرود مي آيد، و امر الهی از بیوت شما صادر مي گردد، و آنچه به تفصيل از احكام برای بندگان خدا بیان شده همه صادر شونده از وجود شماست].
🔻بنابر این، بایستی همان حالتی که در شناخت نسبت به وسائط تکوینی زلزله و طوفان و ... دارید و نیز همان حالتی که در شناخت نسبت به ملائکه الهی دارید، به توان بینهایت بالاتر از آن حالت و کاملترین از آن شناخت را نسبت به مقام انسان کامل در شخصیت خضر (علیه السلام) بیابید، که او هیچ خودش ظاهر نیست، و هیچ اراده ای از خودش در صحنه ی وجودش مطرح نیست، بلکه در اول و آخر و سراسر وجود او خدا ظاهر و باطن است : «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ (حدید، ٣)». هرچه در وجود او ظاهر و باطن است، مستقیماً و تماماً فعل و امر الهی است.
🔻و لذا موسی (علیه السلام) را حق سؤال و اعتراض در برابر فعل او نیست (فَلَا تَسْأَلْنِي) ، چرا که کار خضر (علیه السلام) همان فعل خداست (مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي)، و هیچ سوالی هم از فعل خدا نمیشود «لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَل» (انبیا، ۲۳).
🔻پس خضر (علیه السلام) هرگاه که امر الهی برسد برای آگاه کردن موسی (علیه السلام)، وی را از رموز حکمت و تأویل فعل الهی در هستی باخبر میکند و وی را از متن حوادث تکوینی به تأویل حقایق غیبی آنها رهنمون میشود.
✨ «قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّىٰٓ أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا » : (خضر) گفت: «پس اگر میخواهی بدنبال من بیایی، از هیچ چیز مپرس تا خودم (به موقع) آن را برای تو بازگو كنم» (کهف، ۷۰).
🔸
❓ #پرسشگر:
درود بر شما. ممنون تاحد بیشتری مسئله برایم روشن شد. بازهم تشکر از تعهدی که در جوابگویی داشتید.
🔶
⛱ @Salehi786 کانال کاربران💬