eitaa logo
حوزه شهدای عبادی ماژان
369 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
79 فایل
کانال محتوایی، معرفتی ، بصیرتی ،تربیتی و سبک زندگی اسلامی برای حوزه شهدای عبادی ماژان تربیت نیروی انسانی مومن، بصیر و انقلابی 🆔ارتباط با مدیر https://eitaa.com/alisiadat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 از چیزی نمی‌ترسیدم 📌به مناسبت روز پدر [ پدرم اهل نماز بود. شاید در آن وقت چند نفر نماز می‌خواندند؛ اما پدرم به شدت تقید به نماز اول وقت داشت. همان‌گونه که به نماز تقید داشت، به حلال و حرام هم همین‌گونه بود. همهٔ اهل عشیره‌مان او را به درستی می‌شناختند. زکات مالش را چه در گندم و جو و چه در گوسفندها، به موقع به سیدمحمد می‌داد. نكتهٔ دیگر که در عشایر، محدود یا نایاب بود، این بود که پدرم اهل غسل بود. حتی در سرمای زمستان، در قنات دِه غسل می‌کرد!] 📚 زندگی‌نامهٔ خودنوشت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی @Salehin_mazhan
🔰 از چیزی نمی‌ترسیدم 📌 به مناسبت ایام دهه فجر وارد مسافرخانه شدم. عکس[امام خمینی] را از زیر پیراهن بیرون آوردم. ساعت‌ها در او نگریستم. دیگر باشگاه نرفتم. روز چهارم، رفتم ترمینال مسافربری و بلیت کرمان گرفتم؛ در حالی که عکس سیاه و سفیدی که حالا به‌شدت به او علاقه‌مند شده بودم را در زیر پیراهن خود که چسبیده به قلبم بود، پنهان کرده بودم. احساس می‌کردم حامل یک شیء بسیار ارزشمندم. 📚 زندگی‌نامهٔ خودنوشت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی فجر_صالحین @Salehin_mazhan
🌙 به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان 🔰 از چیزی نمی‌ترسیدم یکبار ماه رمضان بود. ما همه از همان بچگی به ماه رمضان علاقه داشتیم. رادیوی بزرگ آقای مدیر را روی دو تا چوب می‌گذاشتند، پشت دیوار ساختمان مدرسه، و سحر روشن می‌کردند. تا سه تا دِه صدای آن می‌آمد! آن سال ماه رمضان تابستان بود و عشیرهٔ ما هم پلاس‌های خودشان را کنار جوی آب تنگل زده بودند. آب از در خانه ما عبور می‌کرد صدای غلت خوردن شبانه آن و روشنایی و زلال روز از آن و خنک و پاکی خاص آن که از چشمه‌سارهای پر از برف کوه تنگل می‌آمد روح هر آدمی را صیقل می‌داد. 📚 زندگی‌نامهٔ خودنوشت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی @Salehin_mazhan