eitaa logo
ساماندهی مهاجرین
4.6هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
976 ویدیو
6 فایل
این کمپین در مقابله با جریان صهیونیستی #اخراج_افغانی_مطالبه_ملی راه اندازی شده و اهداف آن شامل: ۱) افشاگری و تبیین پشت پرده جریان ضدمهاجر ۲) اخراج محترمانه مهاجرین غیرقانونی‌ افغانستانی به کشور مبدا ۳) استفاده از ظرفیت‌های مهاجرین قانونی در کشور میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 شیران فاطمیون در میدان سوریه 🔹 فاطمه زینبی دختر ایرانی که از طرف یک شهید تیپ فاطمیون خادم این تیپ فاطمیون می شود. اوایل زمستان سال ۱۳۹۲ بود، در ایستگاه اتوبوس منتظر بودم تا دوستم بیاید و با همدیگر برویم. ناگهان پسر جوانی با موهای بلوند و چهره‌ای که نشان از ملیت افغانستانی‌اش می‌داد، همراه با دوستش به داخل ایستگاه آمد. از مکالمات‌شان متوجه شدم که پسرجوان رزمنده است و راهی سوریه می‌شود. حس کنجکاوی‌ام گل کرد. به سمتش رفتم. از ایشان پرسیدم شما مدافع حرم هستید؟ ایشان گفت: بله. گفتم: حرم حضرت زینب (س)‌ که رفتید التماس دعا دارم و اگر توفیق شهادت پیدا کردید ما را هم شفاعت کنید. البته این جمله را با لحنی گفتم یعنی اینکه بعید می‌دانم شهادت نصیبتان شود. اما آن جوان افغانستانی گفت: «شما هم هوای تیپ فاطمیون ما را داشته باشید. شنیدن نام فاطمیون برایم جالب بود. تا به حال نام این تیپ را نشنیده بودم. آن جوان راهی شد و بعد از رفتنش حال و هوای عجیبی پیدا کردم. خیلی زود شروع کردم به تحقیق درباره فاطمیون. چندی بعد خبر رسید که اولین شهید مدافع حرم شهرستان دولت‌آباد اصفهان را می‌آورند. این شهید از لشکر فاطمیون بود. عکس‌ها و بنرهایش در سطح شهر پخش شد. عکسش را که دیدم باور نمی‌کردم همان جوانی است که چند وقت قبل توی ایستگاه اتوبوس دیدمش. روی بنرها نوشته شده بود شهید مدافع حرم محمدجمعه رسولی. من از محمدجمعه خواسته بودم سلامم را به خانم زینب(س) برساند. بعد از شهادت محمدجمعه، غربت فاطمیون را درک کردم. روز تشییع شهید همه آمده بودند. ایرانی و افغانستانی اما بعد از مراسم و در ایامی که گذشت غربت مزارش را بیش از پیش حس می‌کردم. فردای روز تشییع به مزار محمدجمعه رفتم. کسی سر مزارش نبود. همان روز تصمیم گرفتم او را تنها نگذارم و به قولی که به او درباره فاطمیون داده‌ام عمل کنم. کمی بعد متوجه شدم خانمی از اقوام محمدجمعه در جست‌وجوی من است. به او گفته بودند اگر می‌خواهی او را پیدا کنی باید بروی سر مزار محمدجمعه. بعد از ظهر یک‌شنبه سر مزار بودم. دیدم خانمی به طرف من می‌آید. گفت خیلی دنبال شما گشتم و گفتند شما را می‌توانم اینجا پیدا کنم. گفتم خیر است. من را از کجا می‌شناسید؟ گفت خوابتان را دیدم. شهید محمدجمعه به خوابم آمد و گفت به آن خانم بگو اگر می‌خواهی سلامت را به حضرت زینب(س) برسانم مادرم را به من برسان. نمی‌دانم چه خوابی بود و این پیام چه بود. متعجب ماندم اما ارزشش را داشت. قرار بود سلام من را به خانم برساند. باید دنبال خواسته شهید می‌رفتم. از آن موقع تمام تلاشم را کردم تا مادر شهید را به ایشان برسانم که الحمدالله به کمک حضرت و خودش شهید و همکاری دوستان افغانستانیم موفق شدم مادر محمد جمعه را به ایران به مزار شهیدش بیارم و دیگر بعد از آن روز بعد از آن خادمی شهدای فاطمیون و رسیدگی به خانواده‌هایشان را انجام می‌دهم. هر کاری از دستم برمی‌آید برای خانواده شهدای فاطمیون انجام می‌دهم و ان‌شاءالله تا آخر عمرم انجام خواهم داد. مراسم زیادی سر مزار شهدای فاطمیون و شهید محمدجمعه رسولی برگزار می‌کنم با این هدف که شهدای فاطمیون برای همه مردم شناخته شوند و از گمنامی خارج شوند. با تعدادی از دوستان برای شناسایی شهدای فاطمیون و بررسی وضعیت‌شان همراه شدم. به فرموده رهبری اشاعه فرهنگ ایثار و شهادت کمتر از شهادت نیست. 👇به ما بپیوندید: ایتا / بله / تلگرام/اینستاگرام کانال ساماندهی مهاجرین👇👇 @samandehi_afg