✊ 《بزنم به تخته》 رنگ و روت باز شده....😉
⭕️اصطلاح «بزنم به تخته» یا «بزن به تخته» اشاره به نوعی #خرافه دارد که فردی برای دوری از بدشگونی قضا و قدر و یا دور شدن از چشم و نظر بد به تکهای چوب یا تخته میزند. این اتفاق به خصوص زمانی رخ میدهد که یک اتفاق خوب برای آن فرد بیفتد و به مراد دلش برسد و یا تعریف و تمجیدی از خود بکند یا بشنود.
🔺در گذشته در بسیاری از مناطق دنیا مردم بر این اعتقاد بودند که خداوند درون درخت زندگی میکند. با این وصف درخت برای آنها از ارزش بالایی برخوردار بود. به همین خاطر بتهای خود را چوبی میساختند و وقتی که به مشکلی بر میخوردند، به آن درخت دست میزدند و یا به بتهای چوبیشان ضربه میزدند تا به قول خودشان خدا را بیدار کنند و از او بخواهند تا ایشان را در برابر سختیها و مشکلات و بلایا مراقبت نماید.
🔺جالب است بدانید که این اتفاق به لحاظ علمی هم تایید شده است. چند سال قبل در مجله علمی Experimental Psychology نتیجه تحقیقی به چاپ رسید که نشان میداد اگرچه زدن به تخته برای جلوگیری از چشمزخم خرافی به نظر میرسد اما در به آرامش رساندن فرد و دورشدن نگرانیها و دلواپسیهای روانی او نقش موثری دارد.
🔺دانشمندان دانشگاه شیکاگو طی این تحقیق به این نتیجه رسیدند که عکسالعملهایی به این شکل میتواند در تخلیه انرژیهای منفی از فرد و دورشدن اتفاقات ناخوشایند از انسان موثر باشد.
📚 ریشه های تاریخی امثال و حکم، مهدی پرتوی آملی.
✅ پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بیابید:
@saeer_ir
⭕️ امام حسن علیه السلام، در بین سایر ائمه بیشتر به زنان علاقه مند بودند و تعدد زوجات ایشان زبان زد خاص و عام بود.😳
✅ پاسخ:
🔺مسأله تعدد زوجات و كثرت طلاق های ایشان را بيشتر در كتبي كه در دوران بني عباس تأليف يافته ميتوان جستجو نمود. متأسفانه بعضي از نويسندگان هم بدون توجه به ريشه و عواقب آن به نقل آن پرداخته اند.
🔺برای پاسخگویی به این شبهه موارد زیر را می توان مطرح نمود:
1⃣ً اصل مسأله ساخته و پرداخته مخالفان كينه توز آن حضرت بوده و از راوی معتبری نقل نشده است. عمدتا ناقل اصل اين احاديث 3 يا 4 نفر بوده اند؛ از جمله «يحيي بن العلاء»، «ابوالحسن مدائني»، «شبلنجي» و «ابو طالب مكي». در این میان، مدائني مبلغ رسمي بني اميه بوده و اشعاري هم در مدح معاويه بن ابي سفيان سروده است.
📚لسان الميزان –عسقلاني- ج4-ص 252
2⃣كثرت ازدواج ها و طلاق ها به گونه اي مبهم مطرح شده و اسامي زنان امام(ع) را ذكر نكرده اند. اگر مسأله واقعيت داشت چرا اين گونه به ابهام برگزار كرده اند؟
🔺اگر واقعا مساله حقيقت داشت اسامي زنان، حتي مطلقات را مي توانستند ذكر كنند.
3⃣تعداد فرزندان آن حضرت را غالباً در حدود پانزده تن اعم از پسر و دختر نگاشته اند. اين تعداد در آن ايام يك رقم معمولي و متعارف بود. در صورتي كه صحت ادعاي كثرت ازدواج و طلاق اگر مورد ترديد نبود بدون ترديد فرزندانش بايد بيش از تعدادي باشند كه مورخان نوشته اند.
📚كشف الغمه –ج2-ص124
4⃣تمامي رواياتي كه در مورد كثرت ازدواج و طلاق امام حسن(ع) وارد شده به راوياتی بر مي گردد كه متخصصين علم رجال آنان را مردود شمرده اند. حتی اگر مورد اطمينان و موثق هم باشند اين روايات از روايات احاد است و خبر واحد در موضوعات حجت نبوده و از نظر علماء هم معتبر نمي باشد.
⚠️ فراموش نکنیم زهد و پارسايي امام حسن(ع) به قدري بود كه براي او مجال چنين خوشگذراني ها را و لو از راه مشروع باقي نگذاشته و «ابن بابويه» كتابي بنام زهد الحسن درباره ي زهد و پارسايي آن بزرگوار نوشته است.
⭕️ پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بخوانید:
🆔 @saeer_ir
⭕️ شبهه:
" آیت الله خمینی : روحانیون نباید رئیس جمهور شوند!
روزنامه کیهان 9 دی 1358
✅پاسخ:
1⃣ این کلام امام به اقتضای شرایط آن دوره و توقع ایشان از رجال سیاسی مطرح گردید که عملکرد نامطلوب آنها، امام را مجبور به تغییر مواضع نمود.
2⃣ تفکر ایشان از آغاز نهضت این بود که روحانیت کمتر به امور اجرایی بپردازند و بیشتر ناظر و پشتوانه امور باشند. ایشان پس از پیروزی انقلاب و بازگشت به کشور نیز همین رویه را پیگیری کردند.
http://yon.ir/wmZz
3⃣ در همین راستا ایشان ۱۸ روز پس از پیروزی انقلاب و تشکیل دولت موقت و سامان یابی نسبی وضع کشور به قم رفتند و علت بازگشت مجدد ایشان به تهران در دوم بهمن سال ۵۸، بروز عارضه قلبی و نیاز به مراقبت های پزشکی بود.
http://yon.ir/ilJm
4⃣ امام ابتدا مایل به قبول پست اجرایی توسط روحانیت نبودند و عدم جواز کاندیداتوری روحانیون در دوره های اول و دوم ریاست جمهوری مؤید این امر است.
"خاطرات آیت الله مهدوی کنی، ۱۳۸۵، ص۴۲۴"
5⃣ پس از آزمون عملی و با ظهور افرادی چون بنی صدر و فقدان شخصیت های صالح، خطر قرار گرفتن کشور در دامان آمریکا و یا کمونیسم احساس شد که به اجبار این رویه در دوره های بعدی ریاست جمهوری تغییر کرد.
http://yon.ir/f6R2
6⃣ ایشان دلیل تغییر عقیده خود را چنین تشریح می کنند:
«پيش از انقلاب من خيال مي كردم وقتي انقلاب پيروز شد افراد صالحي هستند كه كارها را طبق اسلام عمل كنند لذا بارها گفتم روحانيون مي روند كارهاي خودشان را انجام مي دهند. بعد ديدم خير اكثر آنها افراد ناصالحي بودند و ديدم حرفي كه زده ام درست نبوده است آمدم صريحا اعلام كردم من اشتباه كرده ام»
7⃣ همچنین قرارگیری روحانیون در پست های اجرایی را به اقتضای وظیفه و ضرورت دانستند:
«امروز مي گويم مادام كه احكام اسلام پياده نشده است و افراد صالحي نداشتيم تا طبق اسلام عمل كنند علما بايد مشغول به كارهايشان باشند. اين يك شاني براي علما نيست كه رياست جمهوري و يا پست ديگري را داشته باشند چون وظيفه است به اين كارها مي پردازند» (صحيفه امام ج 18 ص 241)
http://yon.ir/waak
http://yon.ir/ucfR
⭕️ پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بخوانید:
@saeer_ir
⭕️ بيوگرافي حضرت امام خميني(ره):
❌آيا پدر ايشان داراي تابعيت هندي بوده يا ايراني؟
✅پاسخ :
✔️شایعه هندی بودن امان مطلب تازه ای نیست و اولین بار ساواک در سال 1346 به آن دامن زد و در سال های اخیر شخصی به نام احمدعلی مصباح، بدون ارائه سندی آن را تکرار کرده است.
✔️جد اعلاي حضرت امام(ره) به نام «دين عليشاه»[1] از نوادگان مير حامد حسين هندي و از علماي كشمير بوده و در همان ايالت در راه تبليغ دين شربت شهادت نوشيده است. بنابر نقل اهل اطلاع، ايشان اصالتا نيشابوري است، و به كشمير مهاجرت كرده، تا نياز دين باوران آن ديار را در حوزه مسايل ديني پاسخگو باشد. از آن شهيد بزرگوار فرزندي به يادگار ماند به نام «سيد احمد» كه پس از شهادت پدر بين سالهاي 1240 تا 1250 هـ .ق از كشمير به نجف و كربلا به منظور تحصيل علوم ديني مسافرت ميكند.
🔺 در آن زمان با كساني آشنا ميشود؛ يكي از آنها فردي به نام «يوسف خان» اهل روستاي «فرقهان» از توابع خمين است. او به نجف رفته بود تا عالمي را براي ارشاد مردم و انجام امور ديني آنان پيدا كند. با علامه «سيد احمد» آشنا مي شود كه مهر مهرباني بر جبين داشت. از او دعوت ميكند تا جهت تبليغ دين به ديار آنها رهسپار شود.
🔺علامه بعد از ساكن شدن در خمين در تاريخ 17 رمضان 1257 هـ .ق با «سكينه خانم» دختر «محمد حسين بيگ» و خواهر يوسف خان ازدواج ميكند. خداوند به آنها چهارفرزند عنايت ميكند، سه دختر و يك پسر كه از همه كوچكتر بوده، او را «مصطفي»(پدر حضرت امام) نام ميگذارند، او در روز پنجشنبه 29 رجب سال 1278 در هنگامه طلوع آفتاب ديده به جهان گشود.
🔺آقا سيد مصطفي موسوي ابتدا در خمين اندكي با مقدمات آشنا شد و سپس به اصفهان رفت، و از آن جا به نجف عزيمت كرد تا از مرحوم ميرزاي شيرازي كه مرجع شيعيان بود، فقه بياموزد، پس از مدتي تحصيل، عالمي شد كه او را آيت الله خطاب ميكردند، و آن قدر درخشيد كه بزرگان خمين او را فخر المجتهدين ناميدند. بيست و هفت سال مردم در انتظار به سر بردند تا آقا مصطفي برگردد و به جاي پدر بنشيند. با دعوتهاي رسمي و پياپي نجابت را در اجابت دانست و به خمين برگشت، رياست مدارس علميه خمين را نيز عهدهدار شد.[2]
✔️تقدير مقدر ساخت، همسري برگزيد كه علم را پاس بدارد و شيره جانش طاهر باشد. آقا مصطفي با «حاجيه خانم احمدي» دختر آقا ميرزا احمد مجتهد خوانساري ازدواج كرد و اسم همسرش را هاجر گذاشت. از آن جا به اصفهان، و دوباره راهي نجف شد. پس از مدتي به دعوت مردم خميني به زادگاه خود باز گشت و رسالت پدر را انجام داد. آخرين فرزند آقا مصطفي، در سالروز ولادت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ به دنيا آمد، بيستم جمادي الثاني سال 1320 هـ .ق برابر با اوّل مهرماه 1281 هـ .ش، پدر وقتي چهره نوزاد خود را ديد با شور و شوق گفت: پسرم، عشق من، روح الله من، جان من، روح الله من. مادر كه هاجر نام داشت، خيلي دوست داشت اسم فرزندش اسماعيل باشد، امّا در برابر آقا مصطفي گفت: چه نام زيبايي، و اين گونه روح الله نام نوزادي شد كه در سالروز ولادت حضرت زهرا از جهان جنين به جبين جهان آمد.
🔺 روح الله چهار ماه و بيست روز بيشتر در آغوش پدر نماند، او هنوز نميتوانست بابا بگويد كه پدر به قصد سفر، آخرين بوسه بر گونه پسر زد و رفت و ديگر برنگشت. آقا مصطفي كه ميرفت تا نداي مظلومان خمين را به ساير بلاد برساند تا شايد گشايشي شود،در ميانه راه اراك شهيد و روح الله در همان اوان كودكي يتيم شد. امّا اين افتخار نصيب ديار خمين شد، دياري كه آغوش گشود تا يادگار مردي را كه ملقب به «هندي» بود پرورش داده و خميني لقب دهد.
🔚از آن چه گفته آمد، معلوم ميشود كه پدر حضرت امام، به نقلي اجداد ايشان ايراني و از نيشابور بوده است. امّا مسأله تابعيت به گونهاي كه امروز مطرح است و با كمال تأسف مسلمانان را در حصار تنگ جغرافيايي محدود ميكند، در آن دوران مطرح نبوده است، يك مسلمان به ويژه عالم متعلق به جهان اسلام بوده است.
🔺 در ايران آن زمان شناسنامه نبود مقررات احصائيه و سجل احوال در سال 1279 در سال نخست وزيري وثوق الدوله (حسن وثوق) در تهران به اجرا در آمد، امّا قانون آن در سال 1304 از مجلس گذشت. پدر حضرت زودتر از اين ها با دار فاني وداع كرده بود. فارغ از اين قيد و بندها، علامه سيد مصطفي پدر حضرت امام (ره)، داراي هر تابعيتي باشد، متولد ايران و خدمتگزار به اين مردم بوده است.
📚 معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1⃣سيد علي قادري، خميني روح الله، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1378.
2⃣خاطرات آيت الله پسنديده، به كوشش محمد جواد مرادی نیا، تهران، نشر حدیث،1374
✍ پانویس:
[1] . كلمه شاه به معناي سيد است.
[2] . سيد علي رضا، آيينه دانشوران، تهران، 1353
⭕️ پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بیابید:
🆔 @saeer_ir
⭕️ شبهه(وهابیت):
چیه از خودتون صد تا شبو قدر کردین میرین الکی قران سرتون میگیرین و گریه میکنید شما تو دین بدعت ایجاد کردین همین امام علی تون هم کجا شب قدر می گرفت؟ مگه شب نوزدهم نرفته بود خونه دخترش مهمونی بعد صبح از اونجا رفت مسجد. تو مسجد هم همه خوابیده بودن حتی خودش ابن ملجم رو بیدار کرد بعد رفت نماز صبح بخونه؟ یعنی نه تنها خودش شب قدر نگرفته بود بلکه رفته بود مهمونی... تو مهمونی هم میگن میخندن دعا نمیخونن و گریه کنند،مردمم که شب قدر نگرفته بودن،حتی ابن ملجم خشک مقدس هم شب قدر خونه اون زنه بود صبح هم بلد شد رفت مسجد گرفت خوابید شما از اونم خشک مغز ترید از خودتون آیین در اوردین عجمای منحرف...😳
✅پاسخ:
1⃣گاهی انسان حرفی میزند و یا چیزی مینویسد تا بگوید «بله، من هم هستم» که این خود هوای نفس است که کاملاً در نقطه مقابل عبودیت قرار دارد.
🔺از مهمترین شاخصههای عبودیت و محکهای عقل این است که انسان در جایی که نمیداند و علم ندارد، حرف نزند، سکوت کند و کسب علم بنماید، نه این که تا چیزی به ذهنش خطور کرد، سریع آن را در عموم انتشار دهد و برای عدهی زیادی ایجاد تشکیک و شبهه نماید. لذا فرمود در موضوعی که علم ندارید وارد نشوید که مسئول خواهید شد:
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا» (الإسراء، 36)
🔚پس، اگر کسی (هر کس به حد خود)، معنای قدر و لیلةالقدر را درک ننمود، حضرت علی علیهالسلام را نشناخت، از سند روایی عبادات شب قدر بیخبر بود، قدرت تجزیه و تحلیل درست و جامعی نیز نداشت و ...، دلیل نمیشود که عبادات مردم را «ادا و اطوار من درآوردی» بخواند.
2⃣ – این قرآنی که ما پیش رو داریم، یا در دست میگیریم و تلاوت میکنیم، یا بالای سر میگذاریم و در سایهی آن در محضر خدای تعالی به عبادت میایستیم، ظاهر قرآن کریم است، ولی امیرالمؤمنین علیهالسلام، خودش باطن قرآن کریم و روح آن است.
3⃣حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، افطار را در منزل دخترش بود نه این که تمام شب و احیاء آن شب را و کسی هم نگفته که درست وقت اذان صبح راهی مسجد شدند. مضافاً بر این که اگر به آسمان نگاه میکردند، منتظر نزول ملائک بودند و شب نوزدهم، شب ضربت خوردن و «فزت و رب الکعبه»ی ایشان نیز بود، نه این که هر شب به جای تحجد و عبادت، فقط در حیات منزل خود یا دخترشان مینشستند و به آسمان نگاه میکردند. حضرت علی علیهالسلام مرد «احیا» بودند، همه شب ایشان احیا بود، به نور الهی زنده بودند و به اذن الهی دلهای مرده را زنده میکردند و میکنند.
4⃣ ما نیز مکلف نشدیم که از اذان مغرب تا اذان صبح در مسجد حضور داشته باشیم و قرآن را بر سر بگذاریم و مکرر «بک یا الله، بمحمد، بعلی و ...» بگوییم. همه این مراسم با حذف حواشی آن، 5 تا ده دقیقه بیشتر طول نمیکشد و البته واجب نیز نمیباشد، بلکه از عبادات مأثوره در این شبهای عزیز است. و از عبادتهای دیگر که برای همیشه و از جمله این شبهای عزیز توصیه شده است، تفکر، مطالعه، شناخت، کسب معرفت، توبه و دعا است. بسیاری از علما و مشاهیر این شب را به مطالعه یا تقریر و تألیف معارف دینی میپرداختند.
5⃣متاسفانه نویسنده متن، علاوه بر این که به جزئیات تاریخی در شب نوزدهم علم ندارد، از روایات شبهای قدر هم بی خبرند. بلکه شاید ایشان نمیدانند که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، نه تنها شب قدر، بلکه عین ده شب آخر ماه مبارک رمضان، بستر خود را جمع میکردند و در مسجد معتکف میشدند و احیا نگه میداشتند؟!
6⃣ضمن اینکه چرا مردم از جمله ابن ملجم در مسجد خواب بودند؟ مگر خانه نداشتند؟ چون شب قدر بوده و در مسجد بودند و قبل از نماز خوابشان برده بود.
🔺شهید مطهری می فرماید:ابن ملجم یکى از آن نه نفر زُهّاد و خشکه مقدسهاست که میروند در مکه و آن پیمان معروف را میبندند و میگویند همه فتنهها در دنیاى اسلام معلول سه نفر است: على، معاویه و عمرو عاص. ابن ملجم نامزد میشود که بیاید على(ع) را بکشد. قرارشان کِى است؟ شب نوزدهم ماه رمضان. چرا این شب را قرار گذاشته بودند؟ نادانى را ببین! اینها شب نوزدهم ماه رمضان را قرار گذاشتند، گفتند چون این عمل ما یک عبادت بزرگ است، آنرا در شب قدر انجام بدهیم که ثوابش بیشتر باشد».
📚 مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 16، ص 612، تهران، صدرا.
⭕️پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بیابید.
🆔 @saeer_ir
⭕️شبهه: اگر قرار است مقدرات یک ساله در شب قدر محقق شود، دیگر جای اختیار کجاست و تلاش انسان به چه درد میخورد؟
✅پاسخ:
1⃣اینکه می گویند در شب قدر همه مقدرات تقدیر می گردد، معنایش آن است که قالب معین و اندازه خاص هر پدیده روشن و اندازه گیری می شود. این اندازه گیری #حتمی نیست؛ در این عالم، وجود اشیا تنها در صورتی قطعیت می یابد که علت تامه شان موجود شود؛ یعنی، تمام شرایط موجود و همه موانع مفقود گردد و فاعل نیز تأثیر بخشد.
2⃣با توجه به مقدمه یادشده، رابطه شب قدر و تعیین سرنوشت بندگان و کردار اختیاری آنان روشن می شود.
🔺قدر؛ یعنی، پیوند و شکل گرفتن هر پدیده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر این پیوند دقیقاً اندازه گیری می گردد یعنی:
اولاً، برای امام هر زمان این پیوند معلوم و تفسیر می شود.
ثانیاً، رابطه این پدیده ها با علل خود روشن می شود.
3⃣خداوند متعال چنان مقدر کرده است که بین اشیا رابطه ای خاص برقرار باشد؛ مثلاً بین طول عمر و رعایت بهداشت و ترک بعضی گناهان (مثل قطع صله رحم و دادن صدقه) رابطه برقرار کرده و فرموده است: هر کس طول عمر می خواهد باید در این قالب قرار گیرد. آنکه این شرایط را مهیا کرد، طول عمر می یابد و آن که در این امور کوتاهی کرد، عمرش کوتاه می گردد. 🔜پس در افعال و کردار اختیاری بین عمل و نتیجه - که همان تقدیر الهی است- رابطه مستقیم وجود دارد.
4⃣انسان تا زنده است، جاده ای دو طرفه در برابرش قرار دارد: یا با حسن اختیار #کمیل_بن_زیاد_نخعی میگردد و یا با سوء اختیار #حارث_بن_زیاد_نخعی، قاتل فرزندان مسلم، می شود. دو برادر از یک پدر و مادر، یکی سعید و دیگری شقی.
🔜پس معنای صحیح تقدیر الهی این است: آنکه با حسن اختیار خود به جاده صواب رفت، کمیل می شود و آن که با سوء اختیار خود به بیراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث می گردد.
⚠️پس روشن شد که بین تقدیر الهی و اختیار آدمی هیچ منافاتی وجود ندارد؛ زیرا در سلسله علل و شرایط به ثمر رسیدن کار و ایجاد حادثه، اراده آدمی یکی از علل و اسباب است و قدر جایگزین اراده و اختیار آدمی نمی شود تا همچون عروسک خیمه شب بازی جلوه کند. در کردار اختیاری، بین کردار و تقدیر رابطه مستقیم از نوع رابطه شرایط با معلول وجود دارد و در افعال اختیاری ما، یکی از عوامل و اسباب و علل، فعل اختیاری انسان است.
🔚پس اینکه در شب قدر مقدرات بندگان ـ اعم از مرگ و زندگی، ولادت و زیارت و... ـ تقدیر می شود، همگی با حفظ علل و شرایط و عدم موانع است که اختیار یکی از علل و شرایط آن به شمار می آید. به این دلیل است که سفارش شده آن شب مخصوص را به شب زنده داری و عبادت و دعا سپری کنید، تا این عمل در آن شب خاص - که از هزار شب برتر است - شرایط نزول فیض الهی را فراهم آورد. چنین نیست که اگر کسی در طول سال کاری انجام داد، این تقدیر را تغییر ندهد؛ زیرا تقدیر تغییرپذیر است و با توجه به مقدمات آن، تغییر می کند.
⭕️ پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات خود را در ثائر بخوانید:
@saeer_ir
⭕️شبهات قدر:
🔺 با توجه به این که ماه رمضان در کشورهای مختلف، متفاوت است، از طرفی حقیقت شب قدر فقط یک شب است، چطور این تناقض حل می شود؟
✅ پاسخ:
1⃣شروع ماه رمضان براي ما همواره متفاوت از كشورهاي همسايه نيست و در برخي سال ها ما با اين كشورها در يك روز ماه را آغاز مي كنيم ، هرچند در اكثر موارد اختلاف يك روزه وجود دارد؛ در اين موارد هم البته نمي توان اشتباهات در رصدها و مباني فقهي در شروع ماه را ناديده گرفت و در بسياري از اين اختلاف ماه ها در واقع ماه رمضان براي همه مردم يك منطقه يك روز خاص است، اما برخي كشورها بر اساس رصدهاي نادرست يا مباني غلط، تقويم خود را به گونه ديگري اعلام مي كنند كه اين امر ربطي به واقعيت ندارد.
2⃣اما در خصوص اختلافات حقيقي در اين تفاوت آغاز ماه و شبهه تعدد شب قدر بايد گفت كه به اين امر پاسخ هاي گوناگوني داده شده، مثلا مي توان گفت از آن جا كه شب عبارت است از تاريكي و نرسيدن نور خورشيد به آن قسمت از كره زمين كه رو به روي خورشيد قرار ندارد. و چون تاريكي همراه با گردش زمين در حركت است و يك دوره كامل آن در بيست و چهار ساعت انجام ميشود ، ممكن است شب قدر يك دوره كامل شب در تمام نقاط كره زمين باشد؛ يعني مدت بيست و چهار ساعت تاريكي كه تمام نقاط زمين را زير پوشش قرار ميدهد، كه آغاز آن از يك نقطه فرضي روي كره زمين شروع ميشود و در همان نقطه پايان ميگيرد.(1)
3⃣ هيچ اشكالي وجود ندارد كه شب قدر در دو منطقه يك روز يا يك شب متفاوت باشد. اتفاقا اين امر با رواياتي كه تاكيد مي كند فضيلت روز قدر (روزي كه بعد از شب مي آيد ) هم مانند شب قدر است تا حدودي تاييد مي شود ، زيرا وقتي براي ما شب قدر پايان يافته، هنوز براي مردم منطقه ديگري از زمين شب قدر پايان نيافته است .
✔️علامه مجلسي در همين رابطه مي نويسد :
« البته عمل و عبادت كه در روز قدر واقع مى شود با اينكه تقدير در شب قدر است منافات با ارزش آن ندارد چون در اخبار وارد شده كه روز قدر هم در ارزش مانند شب قدر است. » (2)
📚پينوشت:
1. مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلاميه، تهران، چاپ اول، 1374 ش، ج 27، ص 192، با اندكي تصرف.
2. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه ق، ج 68، ص 219.
⭕️پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بخوانید:
🆔 @saeer_ir
⭕️ یک شبهه، یک جواب کوتاه:
🔴 چرا نسل ائمه از امام حسن علیه السلام قطع و به امام حسین علیه السلام رسید؟
✅پاسخ:
گرچه به ظاهر مردم تصور می کنند که با توجه به امامت علی ابن الحسین علیه السلام، نسل ائمه به اباعبدالله می رسد، اما باید بدانیم امام باقر، به عنوان پنجمین امام، حاصل ازدواج امام سجاد با فاطمه دختر امام حسن علیه السلام هستند.
بنابراین واضح است که خداوند متعال چنین مقدر ساخت که نسل ائمه از هر دو فرزند رسول خدا صلوات الله علیه و آله باشند.
🔺 لازم به ذکر است طرح همین شبهه کوچک، در قرن سوم چنان بالا گرفته بود که سادات حسینی خود را به دلیل همین ویژگی، برتر از سادات حسنی میدانستند و گاه نزاعات خونینی بین آن ها اتفاق می افتاد.
⭕️ پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بیابید:
🆔 @saeer_ir
⭕️ یک غلط فرهنگی مشهور⭕️
" ماشین رو ول کردی به امان خدا"😳😡
🔺این جمله کوتاه، درباره خیلی چیزهای دیگر هم تکرار می شود. مالت رو ول نکن به امان خدا، بچه رو گذاشتی به امان خدا؟ و ...
🔺این جمله این معنا را القا می کند که امان خدا، نا امن است. در حالی که طبق آموزه های قرآنی و روایی پناه خداوند، تنها نقطه امن جهان است.
🔺گرچه مثل ها در هر کشوری، نشان از فرهنگ آن کشور است، اما گاهی باید این شجاعت را داشت که مثل های اشتباه را تصحیح کرد.
🔜بهتر است به جای این که بگوییم: " ولش کردی به امان خدا" ، بگوییم: " ولش کردی به حال خودش".
✅پس نگوییم:
✔️بچه را ول کردی به امان خدا !
✔️ماشین را ول کردی به امان خدا !
✔️خانه را ول کردی به امان خدا !
که "امان خدا" بشود مظهر ناامنی!
بلکه بگوییم " ولش کردی به امان خودش" تا باور کنیم زمانی آسیب می بینیم که به حال خودمان رها شویم و اتصالمان را با پروردگار قطع کنیم.
⚠️ای کاش میدانستیم امن ترین جای عالم، امان خداست....
⭕️ پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بخوانید:
🆔 @saeer_ir
⭕️شبهه:
از عجایب عید فطر و سیاسی شدن دین اینه که کشورهای شرق و غرب ایران هلال ماه رو دیدن و عید اعلام میکنن و در ایران هلال ماه دیده نمیشه، سنی های عراق ماه رو دیدن شیعه های عراق ماه رو ندیدن چشم ها مشکل داره یا فکر ها؟
✅ پاسخ:
♦️اثبات هلال ماه در شیعه و سنی با رویت هلال ماه صورت میپذیرد. در بین کشورهای اسلامی، فقط لیبی است که به رویت هلال کاری ندارد و یک قراردادی دارند که طبق آن عمل میکنند.
♦️از پیامبر اکرم(ص) روایاتی وجود دارد مانند: «صوموا لرویته والفطروا لرویته» (با رویت ماه روزه بگیرید و با رویت هم عید فطر را بگیرید)
👈بنابراین یکی از عوامل تعیین کننده رویت است. ❇️البته در عربستان برای اثبات رویت هلال ماه نو، دو شاهد عادل کافی است.
و چون عربستان در بین کشورهای اهل تسنن، به عنوان کشور «ام القراء» به شمار میآید، هر تغییری در تقویمش انجام دهد، 20 یا 30 کشور طبق همان عمل میکنند.
♦️نکته دیگر اختلاف معیار است. برخی رویت را فقط با چشم و برخی دیگر از فقها با تلسکوپ هم قابل قبول می دانند.
👈در این میان به اعتراف بسیاری از رصدنگاران جهان اسلام، از جمله «محمدسلطان الکتابی» رصدگر معروف مصری، رصدگران خبره ایرانی که صاحب مهمترین رکوردهای جهانی رویت هلال هستند، تحولی در دنیای رویت هلال به پا کردهاند.
پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بخوانید:
🆔 @saeer_ir
⭕️آیا در شب عید فطر، فطریه مهمان، به عهده صاحبخانه است؟ به عبارت واضح تر:
1. فطریه مهمانی که فقط شب عید فطر مهمان شده است، به عهده کیست؟
2. فطریه مهمانی که چند روز قبل از شب عید و شب عید مهمان است به عهده چه کسی است؟
✅ پاسخ:
مراجع تقلید میگویند، در شب عید فطر، شخصی که نانخور صاحبخانه است، فطریهاش بر عهده صاحبخانه میباشد. اما دربارهی اینکه نانخور به چه کسی گفته میشود بین فقها اختلاف نظر است.
اکثر فقها میگویند شخص میهمان با یک شب، نانخور، محسوب نمیشود، اما برخی از مراجع[1]، میهمان در یک شب را هم نانخور شمرده و چنانچه قبل از غروب، وارد منزل صاحبخانه شده باشد، زکات فطره وی را بر عهده صاحبخانه میدانند.
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[2]
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
میهمان اگر نانخور صاحبخانه محسوب شود کفاره او به عهدهی میزبان است مگر اینکه _میهمان_فطریه را به وکالت از طرف او پرداخت نماید. توجه داشته باشید میهمان با یک شب نانخور محسوب نمیشود و فطریه به عهده خودش میباشد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
فطره میهمان بر عهده صاحبخانه نیست، مگر اینکه برای چند شب میهمان او باشد، به طوری که نان خور او محسوب شود.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
کسی که تنها براى افطار شب عید دعوت شده نان خور به حساب نمىآید، و فطرهاش بر صاحبخانه نیست.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
چنانچه میهمان قبل از غروب وارد بر صاحبخانه شود و آن شب نانخور وی باشد زکات فطره اش بر عهدۀ میزبان است.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
در هر دو فرض بر عهده صاحب خانه است.
✍ پی نوشت:
[1]. آیت الله صافی گلپایگانی.
[2]. استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، سیستانی،مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی)
⭕️پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بخوانید:
@saeer_ir
⭕️ شبهه:
ما فقط آیات قرآن را قبول داریم. حدیث و روایت ارزشی ندارند چون قول خدا نیستند. خیلی از این ها را آخوندها از خودشان درآورده اند...
✅ پاسخ:
1⃣در مقابل این سوال، ما هم می پرسیم: این که میگویید: «روایات قابل قبول نیست»، در قرآن کریم آمده و یا از خودتان درآوردید؟! پس چرا راجع به نظریات "مندرآوردی" خودتان نمیگویید که «در قرآن نیست، پس قابل قبول نیست»؟!
🔺آیا در قرآن کریم آمده که روایات قابل قبول نمیباشند و فقط آن چه که در قرآن کریم آمده قابل قبول است (و حال آن که ادعای خودشان نیز در قرآن کریم نیامده است)؟! حال بفرمایند در کجای قرآن کریم آمده که نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است؟! خطبهی عقد که سبب محرمیت میگردد، و یا خطبه طلاق که فسخ آن پیوند را میرساند، در کجای قرآن کریم آمده است؟!
2⃣ سوال دوم آن است که چه ملاکی برای قبولی یا عدم قبولی روایت یا قرآن دارید؟
- مگر قرآن کریم به خودتان وحی شده که آن را میپذیرید و حدیث و روایت را نمیپذیرید؟! بالاخره همین آیات کریمه را نیز پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله به دیگران ابلاغ نموده و برای آنان حدیث نمودهاند. آیا بخشی از فرمایشات ایشان را قبول میکنند و بخشی دیگر را میگویند: «قبول نداریم»! این قاعدهی انحرافی را از کجا آوردهاند؟ آیا در قرآن کریم آمده که بخشی را قبول کنید و بخشی دیگر را قبول ننمایید؟! آیا خداوند متعال فرمود که بگویید: این از جانب خداست و قبول داریم، آن از جانب رسول و اولی الامر (صاحبان ولایت است) و قبول نداریم؟! آیا میخواهند بین خداوند متعال و رسولش اختلاف، تفکیک و جدایی بیندازند؟! این که عین کفر است:
« إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا » (النساء، 150)
ترجمه: كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مىورزند، و مىخواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند، و مىگويند: «ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مىكنيم» و مىخواهند ميان اين [دو]، راهى براى خود اختيار كنند.
3⃣ حالا مثلا فرض میکنیم قرآن را قبول دارید اما حدیث و روایت را قبول ندارید [که البته هیچ کدام را قبول ندارند]، وقتی به آیات مربوط به ضرورت اطاعت از رسول و تبعیت از ایشان میرسید، چه میکنید؟! مگر خداوند سبحان و حکیم که قرآن کریم را نازل نموده است، در همان قرآن کریم، به اطاعت از رسول و اولی الامر علیهم السلام، مترادف با اطاعت از خودش امر ننمود؟!
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا » (النساء، 59)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود (جانشینان ایشان) را [نيز] اطاعت كنيد؛ پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيكفرجامتر است.
4⃣ اتفاقا از آنجایی که علما هم میدانستند عده ای از دین نان میخورند، برای شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح دست به کار شدند.
🔺 کار علم حدیث، علم کتاب، علم رجال، فقه و اصول و ... همین است که بر اساس چارچوبها و قواعد و مستندات، معلوم کند که کدام جمله حدیث و روایت است و کدام نیست. وگرنه فقط یک نفر ابوهریره (به اقرار خودش)، بیش از سی هزار حدیث جعل کرده بود. پس بدیهی است که اگر این علوم، آموزهای اهل عصمت علیهم السلام، و این آخوندها نبودند، امروز چیزی از اسلام باقی نمانده بود. چنان که خود اینها نیز هم جاعل قرآن کریم هستند و هم تحریف کننده و هم منکر؛ چنان که میگویند: «این در قرآن آمده قبول داریم، آن نیامده و قبول نداریم»، و حال آن که قرآن کریم نه تنها چنین مجوزی به آنها نداده است، بلکه امر به اخذ علوم از ایشان و تبعیت و اطاعت از آنها نموده است.
🔚 این افراد حتی قرآن را نخوانده اند، چرا که اگر یک بار با آیات وحی آشنایی پیدا میکردند، آیاتی را که به اطاعت مطلق از پیامبر و اولوالامر اشاره می فرمود را دیده بودند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ (محمد،33)
ترجمه: ای اهل ایمان، خدا را اطاعت کنید و رسول او را اطاعت کنید و اعمال خود را ضایع و باطل نگردانید.
⚠️ بهتر است برای تکلیف گریزی، راه حل دیگری را انتخاب کنید و بین قرآن و اهل بیت جدایی نیندازید که به حکم ثقلین، رستگار نخواهید شد.
⭕️ پاسخ به #شبهات_بدعتها_خرافات را در ثائر بخوانید:
🆔 @saeer_ir