هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
#پارت_آینده
تو چشمهام عمیق شد. اخم داشت و
رگهای برجسته شده پیشونیش رو برام به نمایش گذاشت. قدم قدم بهم نزدیک شد. با همه عصبانیتش به خودم جرات دادم لب باز کردم.
-ازت بدم میاد.
با گوشه چشم نگاهم کرد.
-تو قشنگ ترین اشتباه زندگی من بودی، یه اشتباه با چشمهای مشکی و موهای فرفری.
دست رو کتفم گذاشت و من رو به دیوار چسبوند. صورتش رو جلو آورد. نفسش توی صورتم پخش میشد. از بین دندونهای چفت شدهاش غرید:
-من طلاقت نمیدم، حالا هر چقدر دلت میخواد دست و پا بزن.
هولش دادم.
-تو قول دادی!
شونه بالا داد:
-میزنم زیرش!
http://eitaa.com/joinchat/1906311175C8cd007c689
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
#پــــارت_آینــــــده😍🔥🙊
سیدمهدی تو رو گذاشته تا آینده رو بسازی، نه اینکه زندگی نازدونه و عزیزکرده اش رو خراب کنی؛ تو خودت راضی شدی، دلیلش هم مهم نیست! تو ذهنت بهونه نیار و رفتار اشتباهت و توجیه نکن، اگه واقعًا به خاطر زینب راضی شدی، الان به خاطر خودت زندگی کن! آیه عاشقی کن... دوباره جوونه بزن و سبز شو... آیه، عزیز دلم، سیدمهدی هم به این کارت راضی نیست.😢
آیه با پر چادر گلدارش، اشک چشمانش را ربود، نفس گرفت و گفت:
_دیشب مهدی اومد به خوابم......👇😭
https://eitaa.com/joinchat/3040935979C079269de37
#فوووووول_عاشقاااانهههههه❤️👆
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
#پــــارت_آیـــنــــده🔥
_روزی که اومدیم خواستگاریت یادته؟
گفتم رسم خانوادهی ماست که اگر شوهرت
بمیره به #عقد برادر شوهرت درمیای!
گفتم #نذار شوهرت بره! حالا باید عقد
محمدم بشی! میدونی که رسم نداریم
عروسمون با #غریبه ازدواج کنه‼️
رنگ آیه پرید...رنگ رها و سایه وحاج
علی هم رفت... صدرا اخم کرد و ارمیا
سر به زیر انداخت....👇
https://eitaa.com/joinchat/3040935979C079269de37
#رمان_جدید_ایتا😍👆 #دستاولداغِداغ🔥