|سنگر عشق|
#قصهدلبری #قسمت_هفدهم بسم الله الرحمن الرحیم همسری شما جوانان عزیزم را که پیوند دل ها و جسم ها و س
#قصهدلبری
#قسمت_هجدهم
چند وقت یکبار یکی دوشب در خانه اش می ماندیم
با آن خانه انس پیداکرده بود ، خانه ای قدیمی با سقف های ضربی .
زیاد می رفت به گوسفندهایشان سر می زد
طوری شده بود که خیلی از جوان ها فامیل می آمدند پیشش برای مشاوره ازدواج ، بعضی شان می خندیدند که «زیر لیسانس حرف بزن بفهمیم چی میگی!»
دختر خاله ام می گفت:
«الان داره خودش رو رحیم پور از رغدی می بینه !»
من هم مسخره اش می کردم :«از رغدی می شناسی؟! ایشون محمد حسین شونه !»
خداییش قلمبه سلمبه حرف می زد ، ولی آخر حرف هایش به این می رسید که «طرف به دلت نشسته یا نه؟»
زیاد هم ازدواج خودمان را مثال می زد
یک ماه بعد از عقد ، جور شد رفتیم حج عمره
سفرمان همزمان شد با ماه رمضان .
برای اینکه بتوانیم روزه بگیریم ، عمره رایک ماهه به جا آوردیم .
کاروان یک دست نبود ، پیر و جوان و زن و مرد .
ما جزو جوان تر های جمع به حساب می آمدیم .
با کارهایی که محمد حسین انجام می داد ، باز مثل گاوپیشانی سفید دیده می شدیم .
از بس برایم وسواس به خرج می داد
در مدینه گیر داده بودم که کوچه بنی هاشم را پیدا کنم.
بلد نبود ، به استاد تاریخ دانشگاهمان زنگ زدم و از او سوال کردم
از باب جبرئیل تا بقیعو قشنگ توضیح داد که حد و حریم کوچه ازکجا تا کجاست..
هر وقت می رفتیم ، عرب ها آنجا خوابیده یا نشسته بودند ..
زیاد روضه می خواند ، گاهی وسط روضه ها شرطه های سعودی می آمدند و اعتراض می کردند
کتاب دستش نمی گرفت ، از حفظ می خواند .
هر وقت ماموران سعودی مزاحم می شدند ، وسط روضه می گفت :«بر پدر همه تون لعنت !» چند بارهم در مسجد الحرام نزدیک بود دستگیرش کنند
با وهابی ها کل کل می کرد ، خوشم می آمد این ها از رو بروند ...
از طرفی می دانستم اگر نصیحتش بکنم که بی خیال این ها شو ، تاثیری ندارد
|سنگر عشق|
#قصهدلبری #قسمت_هجدهم چند وقت یکبار یکی دوشب در خانه اش می ماندیم با آن خانه انس پیداکرده بود ، خ
#قصهدلبری
#قسمت_نوزدهم
دوتایی بار اولمان بود می رفتیم مکه
می دانستیم اولین بار که نگاهمـان به خانه کعبه بیفتد، سه حاجت شرعی ما برآورده می شود.
همـان استاد تاریخ گفت:((قبل از دیدن خانه کعبه، اول سجده کنید.
بعد که تقاضای خودتان را از خدا خواستید، سراز سجده بردارید!))
زودترازمن سرش رو آورد بالا.
به من گفت:((توی مسجدباش! بـگو خدایا کل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت کن، خرج امام حسین کن!))
وقتی نگاهم به خانه کعبه افتادگفت:(( ببین خداهم مشکی پوش حسینه!))
خیلی منقلب شدم.
حرف هایش آدم رابه هم می ریخت ..
کل طواف را بازمزمه روضه انجام
می داد، طوری که بقیه به هوای روضه هایش می سوختند.
درسعی صفا و مروه دعاها که تمام می شد، روضه می خواند.
دعای جوشن می خواند یامناجات امیرالمومنین و من همراهی اش می کردم.
بهش گفتم:((باید بگیم خوش به حالت هاجر!
اون قدر که رفتی و اومدی، بلاخره آب برای اسماعیلت پیداشد،
کاش برای رباب هم آب پیدا می شد!))
انگار آتشش زدم، بلندبلند شروع به گریه کردن
موقعی که برای غار حرا از کوه می رفتیم بالا خسته شدم،نیمه های راه بریده بودم
ودم به دقیقه می نشستم.
شروع کرد مسخره
کردن که:((چه زود پیرشدی! یا داری تنبلی می کنی؟))
بهش گفتم:((من باپای خودم میام، هروقتم بخوام می شینم.
بمیرم برای اسرای کربلا، مردای نامحرم بهشون می خندیدن!))
برا؎ کشتےها؎ بےحرکت ، موج هـــــا تصمیم مےگیرند
«بےتفـــــاوت نباشیم»!!
#من_رای_میدهم
#انتخابات
@Sangareshgh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلمپَرمیزنهبرایهمچینلحظهای:)
خیلیحرفبرایگفتندارم...
#حرم
@sangareshgh313
خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در... 🤍🌱
#شھیدانہ
#شهیدمحمدعلیجهانآرا
@Sangareshgh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الحسین الطیف 🍃
عازم دیار نجف ،خانه پدری و سرزمین عشق کربلا هستم
توفیقی که به من حقیر امام حسین جانم داشتند و امسال دوبار زیارتشون روزی من شد🥺
در ایام میلاد سه تن کربلا ان اشالله به شرط توفیق ،دعاگوی همه عزیزان تحت القبه الاجابه سید الشهدا هستیم.
از همه سروران طلب حلالیت دارم 🙏
#امام_حسین_علیه_السلام
#نجف #کربلا#کاظمین #سامرا#ارباب_شدی_که_رو_به_هر_کس_نزنم # #عشق#بین_الحرمین #ابوالفضل_العباس
@sangareshgh313
🥀شهادت سردار حشد الشعبی حاج ابوباقر السعدی مسئول روابط خارجی کتائب حزب الله
رویترز: بالاترین مقام عراقی از زمان ترور ابومهدی المهندس در اوایل سال 2020 توسط آمریکا در عراق ترور شدند
|سنگر عشق|
خیلی حیف شد... غصه خوردیم💔
سر بُرد ما از ولز و تاثیر مثبت روی فروکش کردن شلوغی های ز.ز.آ هم دوست داشتیم آمریکا رو ببریم تا کلا فتنه دفن بشه.
ولی اون مرحلهی تاریخی به بصیرت و مجاهدت نیاز داشت نه اتفاقات شانسی فوتبالی.
خدا از این امدادهای دوپینگی نمیکنه.
حالا هم برخی رفقا تو دلشون میگفتن رفتن به فینال و قهرمانی در شب ۲۲ بهمن چه تاثیر خوبی میتونه در انتخابات و راهپیمایی ۲۲بهمن داشته باشه.
ولی انقلاب اسلامی مقدستر از این حرفاست که خدا بخواد بواسطه قِل خوردن توپ و رفتنش تو دروازه تقدیرش رو رقم بزنه. اتفاقات بزرگ، مقدمات حکیمانهی بزرگ میخوان.
نمیتونیم زلف امور بزرگ مقدس رو به مسائل اتفاقی و هیجانات گره بزنیم. 😉😊
دست بچههای تیم ملّی درد نکنه. دمشون گرم. با غیرت بازی کردن🌹
👤یامین پور
@Sangareshgh313