شھادت
زيباترين،بالندهـترين (:
ونغزترينكلامدرتــٰاريخبشريتاست 🌿 '!
#شھیدمحمدابراهیمهمت🦋 ˘˘
|🙃💛|
#شہـیدانھ💔🌿
#بانوے_زهرایے 🙂🌱
↳⸽🌸✨•@galeri_rahbari313
•••🌿"||
.
.
بخند بھ تمام تاریڪےها🙂🌱
🌼!روشنایے نزدیک اسـت
.
.
¦•🐣•¦↞ #دلے
¦•🌻•¦↞ #بانوے_زهرایے
----------------------•🌙•-------
⟨ـالـخـآمِنِـہ اے⟩
❮ @galeri_rahbari313 ❯
🌱✨
شھـٰادت . .
بہآسمانرفتننیسٺ؛
بھخودمانامدناست:))💔🌱'!ـ
¦🌱¦⬸ #شہـیدانھ
¦🍃¦⬸ #تلنـگرانہ
¦🌙¦⬸ #بانوے_زهرایے
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ•🌿•ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
∞@galeri_rahbari313•°ヅ🌱
﴾🧡●🌻﴿
•••!
••
•
خانومشونگفتنچراچشماتانقدرقشنگہ...؟!
گفتنچونتاحالاباهاشون
- گناهنکردم (:🖐🏼!
#شبیھِشونشیم!
↯
«🎧•🌻»⇦ #شہـیدانھ
«🎧•🌻»⇦ #بانوے_زهرایے
°□|@galeri_rahbari313|□°
『📖💡』
📝 #احڪام_روزانہ
༺بـدان و آگاھ باش ڪھ ...(꧇༻
.
📻📞 @galeri_rahbari313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••🌿"||
.
.
عـآشقآݩ↯••
نمـاز انسـآن ࢪا از بــد
بــاز میــداࢪد...🌿! 」
.
.
¦•🐣•¦↞ #استورے
¦•🌻•¦↞ #بانوے_زهرایے
----------------------•🌙•-------
⟨ـالـخـآمِنِـہ اے⟩
❮ @galeri_rahbari313 ❯
رفیـــق ڳوش ڪن🙃♥️
خـــدا میخاد صداٺ بزنه☺️😍🗣
نزدیک اذانه🍃🕌
بلند شو مؤمݩ😇📿
اصلا زشتھ بچھ مسلمۅݩ مۅقع نماز تۅ فضاے مجازے باشھ!!🙄😶🙊
#بسم اللّٰہ🌙💌
نٺ گوشے←"OFF"❎
نٺ الهے←"ON"✅
وقٺ عاشقیہ😍
ببینم جا نـــماز هاٺون بازه؟🤨🧐
وضـــو گرفٺید؟🤔😎
اگ جواب بݪہ هسٺ ڪہ چقد عالے😉👏💯
اݪٺمآس دعــــآ...🤲📿
اَݪݪہُمَ عَجݪ ݪِوَݪیڪَ اݪـفَرج🦋🌿
پآشـــو دیگہ 😑🏃♂🔪😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز شهادت امام موسی بن جعفر(ع) را به شما همراهان عزیز و خدمت مادر سادات تسلیت عرض میکنیم🥀🖤
#تسلیت🥀
#بانوے_زهرایے 🍁
🥀@galeri_rahbari313🥀
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تم_ایتا
مۆضۅ؏ = مݩاسݕٺے شہادٺ امام مۅسێ ڪاظم(؏)🖤
ڕݩگ = مشڪے،قࢪمز
#ێا_صاځݕ_اڵݫݦاݩ_اڊࢪڪݩے🍀
@galeri_rahbari313
🖤⃟🥀
•|امشب شب عزاے امام عالمین است|•
•|دل را هواے قبر غریب کاظمین است|•
•|باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده|•
•|مهدے به یاد جدش، صاحب عزا گردیده|•
|🖤| #شهادتامامموسیکاظم"؏"
|⏳| #منـاســـبتۍ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‹🥀🖤›ـــــــ
#بانوے_زهرایے |❁
♡⊱|@galeri_rahbari313
ࢪمان #عشقی_ازجنس_ماه 🌙
#پارت10
مہیاࢪ:
چرا نمیتونم فکرمو متمرکز کنم رو یه چیزی؟؟؟😬
همش دارم بهش فکر میکنم🤦🏻♂
کاش اصلا به اون نمایشگاه نمیرفتم...
بعد از مدرسه رفتم چند تا بنگاهی و واسه خونه بهشون سپردم ولی با این پولی که ما داشتیم جایی پیدا نشد...
خونه که رسیدم خیلی کسل و بی حال نشستم جلو تلیویزیون.ولی بازم از فکرش نمیومدم بیرون😩
_مهیار؟
+عه.سلام.دیر اومدی مامان...
_خونه حل شد
+واقعا؟؟؟؟!!!
_اره خداروشکر.فردا باید اثاث هارو ببریم.
+چجوری پیداش کردی؟
_طبقه بالای خونه یکی از شاگردامه
اینو که گفت رفتم تو هم...
مسلماً هیچکس خوشش نمیاد بشه مستاجر شاگرده مامانش.ولی چاره چی بود؟
تا شب همه کارتون هارو بستم و چیدم یه گوشه📦
بعد از تموم شدن کارا رفتم بیرون که کامیونو واسه فردا هماهنگ کنم....
خدایا نمیشد حالا بجای شاگرده خنگه مامان میشدیم همسایه همین دختر چادریه؟😖
(قطعا که نمیدونستم خنگه یا ن😂ولی باید یه چیزی میگفتم که دلم خنک شه😁)
هر دختر چادری که از خیابون رد میشد دلم میلرزید که نکنه اون باشه😥
توی این یک هفته که ندیده بودمش دوبار خوابشو دیدم.آخه من چرا باید خواب یه دختر غریبه رو ببینم؟
نکنع...
ن😰ینی عاشقش شدم؟🤯
ن بابا مگه عاشق شدن کشککیه؟؟؟
من حتی نمیدونم اسمش چیه هنوزم بهش میگم دختر چادریه😐
اونوقت عاشقش شدم؟؟
وسط خود درگیریام یکی گف:
_حواست کجاسسسسس گوساله؟؟؟🤬
وای خدای من نزدیک بودم تصادف کنم😨
راننده که دید هیچ واکنشی نشون نمیدم دوباره گف:هوی با توام...عاشقیا😒
فقط یه دست واسش بلند کردم و رفتم اونور.نکنه واقعا عاشقش شده باشم؟🤭
شب بازم با فکر کردن به دختره خوابم برد و صبح حدود ساعت ۶ پاشدم.
ماشین که اومد همه وسایلو بار زدیم و بعد از تحویل دادن کلید به صاحب خونه و کلی تشکر واسه این دوماهی که بیشتر مونده بودیم رفتیم سمت خونه ی جدید...
از شیشه بیرونو نگاه میکردم که کتابخونه رو دیدم و یهو دلم ریخت😥
انگار نزدیک محلشون بود...
ینی میشه بازم ببینمش؟
وقتی رسیدیم یه خانمه قد بلند با چادر نماز دره حیاطو باز کرد.انقدر حول حولی شد همه چی که حتی فرصت نکردیم خونه رو ببینیم.
یه خونه ویلاییه دو طبقه که حیاطش پر از گلای رنگارنگ بود🌼🌸🌺🌹
از داخل همون حیاط پله میخورد به طبقخ بالا.یعنی فقط دره حیاط مشترک بود و درای ورودی مجزا بود...
وسایل سنگین مثله یخچالو تلویزیونو...
با کمک راننده بردم بالا و کارتونای شکستنیم مامان...
تقریبا آخراش بود.داشتم کارتونه کتابارو میبردم که دیدم یه خانم وسط راه پله داشت با مامان حرف میزد.قدش از اونی که درو باز کرد کوتاه تر بود.احتمالا همون شاگردس😒
هرچی منتظر موندم نرفت کنار😬بابا کارتونه توش کتابه ها سنگینه گمشو اونور دیگه وراج😑دیدم نوچ اصلا نفهمیده من اینجام پس بهتر بود اعلام حضور کنم:
+سلام...
دختره برگشت سمت منو....😐😶😳
یا خــــــــــــــــــــداااااا دیگه کارم از خواب گذشته...
تو بیداریم دارم توهمشو میزنم🤐
چقدر شبیه اون دختره بود...
تا منو دید سینیه چایی که دستش بودو ول کرد و چایی های داغ ریخت رو دستم😵😵😵
وای ن به جان خودم توهم نبووووود
واقعا خودش بووود😵
🌕پایان پارت دهم✨
این داستان ادامه دارد...
{کپی رمان بدون لینک کانال جایز نیست}
@galeri_rahbari313🌟
محصولات ارگانیک سرای بانو🍃
ࢪمان #عشقی_ازجنس_ماه 🌙 #پارت10 مہیاࢪ: چرا نمیتونم فکرمو متمرکز کنم رو یه چیزی؟؟؟😬 همش دارم بهش فکر
پارت جدید رمان#عشقی_از_جنس_ماه🌙❤️تقدیم نگاه قشنگتون☺️
❤🌿:)
⸤ آنها رفتند با تمام سادگی
ما ماندیم و زرق و برق روزگار ⸣
❁|•⇜ #شہـیدانھ
❁|•⇜ #پروفـایڷ
❁•|⇜ #میم_بانو
ᴄʜᴀɴʟ•|@galeri_rahbari313
- - - - - - - - - - - - - - - - - - -‹🚎🌨›
.
•
لبخند کھ میزنے دلم مےلرزد
ویرانےِ دل به خندہ ات مے ارزد💍! 」
•
.
¦•💍•¦↞ #عآشقآنهـ
¦•⛈•¦↞ #بانوے_زهرایے
‹🚎🌨›- - - - - - - - - - - - - - - - - - -
⟨ـالـخـآمِنِـہ اے⟩
❮ @galeri_rahbari313 ❯
••″′🍁🍊″′••
.
ـخـوشـ تـࢪ از نـقـشـ تـو . . .
ـدࢪ عــالـم تـصـویـࢪ نـبـود . . .!
.
|🧡|↫ #رهبـــرے
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‹📙›ـــــــ
|🐣|↫ #بانوے_زهرایے |❁
•🌿•⟨@galeri_rahbari313⟩
﴾☘😌﴿
•••!
.•░ فدای رهبرࢪ
ویڪتاࢪمویش
بتابدتاابد
خورشیدبتابد
↯
«🎧•🌻»⇦ #رهبـــرے
«🎧•🌻»⇦ #بانوے_زهرایے
°□|@galeri_rahbari313|□°
[🌿📻]
.
•{درمانِدلمانشودجزبهتبسّم؛
عشّاقِتوبیمارِهمینطرزِعلاجاند!🥰}•
.
🌿↯ #حـاج_قاڛـم
💚↯ #بانوے_زهرایے
°|@galeri_rahbari313 |°
همراهانی که تبادل دارن سه شنبه
چهارشنبه و پنجشنبه زمان تبادل ادمینی تو این سه روز به آیدی ادمین تبادلات پیام بدید 💖✨
ممنون از همراهیتون☺️
@Fatemeh_613
محصولات ارگانیک سرای بانو🍃
••||🖤🌗||••
دࢪ پـایاݩ فعاݪێٺ امࢪوز ..
یادے میکنێم از (شهید منوچهر رزاقی ):
🔰پیشینه :
•°| ایام کودکی را در کانون گرم خانواده سپری کرد و جهت تحصیل علم و دانش وارد مدرسه شد و با پشتکار و فعالیت زیاد موفق به دریافت مدرک دیپلم شد، سپس در آموزش و پرورش به عنوان معلم استخدام شد، که مدتی سرپرست آموزش ابتدایی شهرستان قوچان بود. سپس به مشهد مقدس منتقل شد. وی معلمی مهربان و دلسوز بود، برخوردی دوستانه و متواضع داشت و از مطالعه کتب سیاسی و مذهبی غفلت نداشت. از سال 42 مبارزه با رژیم را آغاز کرده بود و به همین علت خانه اش چندین بار از سوی مأموران ساواک مورد بازرسی قرار گرفت، برای انتقال به مشهد درخواست داد و در جوار امام هشتم(ع) به ادامه خدمت و زندگی پرداخت. با شروع نهضت اسلامی، مبارزه بی وقفه خود را علیه رژیم تشدید کرد و در راهپیمایی ها شرکت فعال داشت.
🔰ایشوݩ دࢪ تاࢪێخ سال 1312 در یکی از روستاهای تابعه شهرستان قوچان متولد شدند.
سرانجام در تاریخ 26/8/57 هنگام راهپیمایی ضد رژیم در چهار راه شهدا مشهد ، مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
📓⃟🖤¦⇢ #شب_بخیر
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ‹🕯🔗›
✨|•°@galeri_rahbari313°•|✨
پایانپستگذارۍ...💕
فعالیتامروزمونمتمــومشد😫😕
دیــگہوقـ⏰ـتخــامــوش
ڪـردنچراغـ💡ـاۍڪانالہ😁
#شبٺونمہدوۍ
#نفسٺونحیدرۍ
وضویادتوݩنره☺️
نمازشبفـــرامــوشنشــہ🌸✨
صلواتیادتوننره📿
بــــمونیدبرامـــون❤️
#الــــتماسدعا🤲
تـــافرداصبـــحیـــاعلۍ🖐
نماز شب یادتون نره رفقا😇🌹