eitaa logo
🇵🇸🇮🇷"کانال کمیل"
2.9هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
209 فایل
شهیدان راه درست روانتخاب کردند خدا هم برایِ رسیدن به مقصداونا رو انتخاب کرد:))✨ . در صف لشکر علی منتظر اشاره ایم منتظر فدا شدن در حرم سه ساله ایم((❤️‍🩹 . پشت خاکریز: @Sarbazharm مطالب مهمه کانال: https://eitaa.com/Sarbazeharamm/3789
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 آرزوی دیدن امام زمان 🕌 بزرگ‌ترین آرزوی بچگی‌ام، دیدن امام زمان بود. هر وقت می‌رفتیم مسجد جمکران، بین جمعیت دنبال یک سید نورانی بالابلند می‌گشتم که روی گونهٔ راستش، خالی داشت و بین دندان‌های جلویش فاصله بود. ❤️ آنقدر آدم‌ها را بالا و پایین می‌کردم که بالاخره یکی شبیه آن که دنبالش بودم پیدا می‌کردم. و بعد قلبم به شماره می‌افتاد و آنقدر زل می‌زدم به صورت آن آقای سید که با لبخندی، معذب دور می‌شد. حالا هر وقت می‌آیم جمکران، هنوز نرسیده، گرفتاری‌های ریز و درشتم را ردیف می‌کنم؛ خیلی زودتر از سنم فراموشی گرفته‌‌ام… 📖 تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات @dostane_emamzaman
🖼 ؛ 📌 معنی انتظار... 🔸 آنجایی دلیل نیامدنت را یافتم که انتظار را «چشم‌به‌راه‌بودن» معنا کردیم، نه «جنگیدن برای آوردنت»! 🔹 I found the reason why you have not come where I translated waiting for as just being an expectant person not as fighting for bringing  you. 📆 ۱۱ روز مانده تا میلاد امام زمان تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات @dostane_emamzaman
🖼 ؛ 📌 آماده جشن... 🔸 تولد تمام عزیزانش را به یاد داشت و برایشان سنگ تمام می‌گذاشت، الا برای امام زمان… 🔹 She remembered the birthday date of every single person in her family except her Imam Mahdi... 📆 ۸ روز مانده تا میلاد امام زمان تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات @dostane_emamzaman
🖼 ؛ 📌 آماده جشن... 🔸 روز تولد چی می‌خوای به امام زمانت هدیه بدی؟ - چیزی که خوشحالش کنه. پس به عشق مولا، دور گناه رو خط می‌کشم… 🔹 What gift do you want to get for Your Imam on his birthday? Something that makes him happy, like stop committing sins... 📆 ۷ روز مانده تا میلاد امام زمان تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات @dostane_emamzaman
📌 هدیه.. ❄️ خسته بود و از سرکار برمی‌گشت. دستان سرمازده‌اش را در جیب‌های خالی‌اش فرو برده بود. با دیدن چراغانی‌های شهر، لبخند بر لبش نشست. کسی دستی بر شانه‌اش زد. برگشت. 💌 مرد، جعبه‌ای شیرینی به همراه یک پاکت به دستش داد. روی پاکت نوشته شده بود: هدیهٔ تولد امام مهدی. 📖 ؛ ویژه نیمه شعبان تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات @dostane_emamzaman
📌 جشن تولد.. 🎉 لباس نو پوشیدم، عطر زدم، مثلاً لبخند هم گوشهٔ لبام نشسته! اما وقتی نمی‌تونم ببینمت، جشن تولدتم که باشه، بازم دلم غم داره! 📖 تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات @dostane_emamzaman
🖼 ؛ 📌 شاد یا غمگین... 🔸تقویم را ورق می‌زنم. فردا نیمه شعبان است‌. نمی‌دانم برای به دنیا آمدنش شاد باشم یا برای نبودنش غمگین! 🔹 I take a look at the calendar. Tomorrow is the 15th of Sha’ban. I don’t know if I have to be happy for your birthday or upset for your absence.. 📆 ۱ روز مانده تا میلاد امام زمان تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات @dostane_emamzaman
📌 رویای شیرین... 🔸 کنار سفرهٔ افطار، چشم‌انتظار اذان بود. داشت دعای سلامتی امام زمان را می‌خواند که زنگ خانه به صدا در‌آمد. - بله؟ + سلام. مهمون نمی‌خوای، صاحب‌خونه؟ صدا را شناخت. با عجله به استقبال مهمان عزیزش رفت. - خیلی خوش‌ آمدید آقا! بفرمایید داخل یا اباصالح! با صدای اذان از خواب پرید. به یاد آن رویای شیرین، با اشک افطار کرد. 📖 ؛ دوازدهمین روز سال تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات @dostane_emamzaman
📌 کوتاهی کردم... 📜 تمام وصیّتش همین چند خط بود: می‌شد برگردونمش یا حداقل ببینمش، اما کوتاهی کردم. این تنها بدهی سنگینم به هستی‌ست که پرداخت نشد. 🤲 از طرف من تا می‌تونید برای برگشتش، دعا، تلاش و هزینه کنید.‌ اگر با ظهورش برنگشتم، سلام من رو بهش برسونید و بگید تا ابد شرمنده‌ام. ▪️ امضاء: یک مدعی انتظار 📖 تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات @dostane_emamzaman
📌 ویزیت رایگان... 👨‍⚕ سه‌شنبه‌ها مطبش جای سوزن‌انداختن نیست. از دور و نزدیک میان پیشش و بیشترشون هم دست پر برمی‌گردن. می‌گن دستش شفاست... خودش اما می‌گه، همش لطف خداست و نظر آقا. ☀️ یه تابلوی کوچک سال‌هاست که روی دیوار مطبه که روش نوشته: «سه‌شنبه‌ها به عشق صاحب‌الزمان، ویزیت رایگان است.» 📖 ؛ ویژه روز پزشک
⃟⃟ ⃟⃟ ⃟ ⃟🪐⃟ ⃟ ⃟✨ +یه سوال _بفرماید +از چی متنفری؟ _از آدمای دورغگو،دو رو +خب بعدش _باید بعد هم داشته باشه +آره _چطور +آخه دل منم از این آدما گرفته😔 -تو چرا +چون به خاطر بعضی از اون ها بابا مهدی رو نگاه نکردم😞یعنی به اونا اهمیت میدادم و دوست شون داشتم _خب +اما،امان از دل غافل که اینها هیچ فایده‌ای نداره بلکه به روح،جسم خودم لطمه میزنه💔 _تو چیکار کردی؟؟ +با شرمندگی رفتم در خونه‌ای بابا مهدی(امام زمان) _خب چی شد +ایشون منو ببخشید. اما من هنوز خودم رو نتونستم ببخشم،شبا کارم گریه بود😭اما بابا مهدی آرومم میکرد _آخه چطوری؟مگه میشه +آره چرا نشه!باهاش،میشینم درد و دل میکنم و گله میکنم از خیلی چیزها که نمیتونم به کسی بگم🥹و گریه میکنم اونم همش گوش میکنه و در آخر آرومم میکنه _خوش به حالت +چرا _چون یکی رو داری که هوات رو داشته باشه +تو هم میتونی داشته باشی🙂 _آخه چطوری +این چیزهای الکی دنیا رو ول کن بچسب به بابامهدی❤️ _چطوری بهش نزدیک بشم؟؟ +الان بهت میگم. صبح وقتی که پا میشی بگو بابا مهدی سلام خوبی امروز کسی دلت رو شکشته💔😞یه خاطر که خودت دوست داری یا از کسی ناراحتی رو براش تعریف کن البته میتونی کارهاتو هم انجام بدی و درد و دل کنی راستی _چیشده +میتونی هر کاری رو که انجام بدی بگی فقط به عشق بابامهدی😍ببین حسش عالی _وای چه عالی +آره.تازه کجاشو دیدی میتونی بهشون بگی بابای،باباجونم و. . .صداش کنی😊 _از کی شروع کنم +از همین الان که اینو خوندی میتونی شروع کنی _باشه پس یاحق +یا علی و الله یارت "@Sarbazeharamm _کَِاَِنَِالَِ ̨ڪــمۭــٻۧــڸ
🖇 🌿 گفت : راستی جبهه چطور بود؟! گفتم : تا منظورت چه باشد؟ 🙃 گفت : مثل حالا رقابت بود؟! 🤔 گفتم : آری 😉 گفت : در چی؟! 😳 گفتم : در خواندن نماز شب 😊 گفت : حسادت هم بود؟! 😳 گفتم : آری ☺ گفت : در چی؟! 😮 گفتم : در توفیق شهادت 😇 گفت : جِرزنی هم بود؟! 😳 گفتم : آری 🙂 گفت : برا چی؟! 😳 گفتم : برای شرکت در عملیات 😭 گفت : بخور بخور بود؟! 😏 گفتم : آری ☺ گفت : چی میخوردید؟! 😳 گفتم : تیر و ترکش 💥💥 گفت : پنهان کاری بود؟! 😳 گفتم : آری 🤫 گفت : در چی؟!!😳 گفتم : نصف شب واکس زدن کفش بچه ها 👞👞 گفت : دعوا سر پست هم بود؟! گفتم : آری 😊 گفت : چه پستی؟! 🤔 گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین 💂 گفت : آوازم می خوندید؟! 🎙 گفتم : آری 😊 گفت : چه آوازی؟! 😳 گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل 😟 گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! 🌫 گفتم : آری 😒 گفت : صنعتی یا سنتی؟! 😳 گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب☠💀☠ گفت : استخر هم می رفتید؟! 💦💧💦 گفتم : آری 🙂 گفت : کجا؟! 😲 گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊 گفت : سونا خشک هم داشتید؟! 😳 گفتم : آری 😕 گفت : کجا؟! 😲 گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،.... گفت : ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟! 🙄 گفتم : آری 😊 گفت : کی براتون بر میداشت؟! 😳 گفتم : تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه 😪 گفت : پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟! 😜 گفتم : آری 😊 خندید و گفت : با چی؟! 😁 گفتم : هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔😪 سکوت کرد وچیزی نگفت... ه‍ری‍‌ن‍‌ه ی‍‌ک ع‍‌ددص‍‌ل‍‌وات ➺ @sarbazeharamm کانال‌کمیل | 💔🕊