💙
💍💙
💙💍💙
💍💙💍💙💍
💙💍💙💍💙💍💙
💍💙💍💙💍💙💍💙💍
بسـمربّالزهـرا﴿ﷺ﴾
#پارت_پنجاه
#دمشق_شهر_عشق
عیدیِ ما را تو بده در دمشق، کُشته شدن در ره زینب به عشق!
- -- --- ----‹آغـاز👇🏻›---- --- -- -
و قلبش
برایم تپید :»والله اینا وحشی تر از اونی هستن که فکر
میکنید!« صندلی کنار تختم را عقب تر کشید تا نزدیکم
ننشیند و با تلخی خاطره درعا خبر داد :»میدونید چند ماه
پیش با مرکز پلیس شهر نوی تو استان درعا چیکار کردن؟
تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه
کشته ها رو تیکه تیکه کردن!« دوباره به پشت سرش
چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهسته تر کرد
:»بیشتر دشمنیشون با شما شیعه هاست! به بهانه آزادی
و دموکراسی و اعتراض به حکومت بشار اسد شروع کردن،
ولی الان چند وقته تو حمص دارن شیعه ها رو قتل عام
میکنن! سعودی هایی که چندسال پیش به بهانه توریستی
بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعه ها رو سر میبرن و زن و دخترهای شیعه رو میدزدن!« شش
ماه در آن خانه زندانی سعد بودم و تنها اخباری که از او
میشنیدم در انقلاب گسترده مردم و سرکوب وحشیانه
رژیم خلاصه میشد و حالا آن روی سکه را از زبان
مصطفی میشنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره
نگاهش میکردم. روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا
فقط من صدایش را بشنوم و این حرفها روی سینه اش
سنگینی میکرد که جراحت جانش را نشان چشمان
خیسم داد :»بعضی شیعه های حمص رو فقط به خاطر
اینکه تو خونه شون تربت کربلا پیدا کردن، کشتن! مساجد
و حسینیه های شیعه رو با هرچی قرآن و کتاب دعا بوده،
آتیش زدن! خونه شیعه ها رو آتیش میزنن تا از حمص
آواره شون کنن! تا حالا ۳۰ تا دختر شیعه رو...« و غبار
نویسنده✍🏻 : "فاطمه ولی نژاد💙"
💙
💍💙
💙💍💙
💍💙💍💙💍
💙💍💙💍💙💍💙
💍💙💍💙💍💙💍💙💍