هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
در جواب این عکس👆که از طرف منافقین داره پخش میشه، باید بگیم که:
✅ اولا: حضرت آقا فرمودند به متخصص مراجعه کن تا از سرگردانی نجات پیدا کنی.
✅ثانیا: چطور برای انتخاب روحانی تخصص داشتین؟
✅ ثالثا: پس لطفا وقتی هم که مریض شدی بشین تا خدا مرگت بده! چون تخصصی نداری که خودت را خوب کنی.
🔹ایرانی نیستی به اشتراک نذاری🔹
#حدادپور_جهرمی
@Mohamadrezahadadpour
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
روزی مردی از بازار عطرفروشان میگذشت، ناگهان بر زمین افتاد و بیهوش شد. مردم دور او جمع شدند و هر کسی چیزی میگفت، همه برای درمان او تلاش میکردند. یکی نبض او را میگرفت، یکی دستش را میمالید، یکی کاه گِلِ تر جلو بینی او میگرفت، یکی لباس او را در میآورد تا حالش بهتر شود.
دیگری گلاب بر صورت آن مرد بیهوش میپاشید و یکی دیگر عود و عنبر میسوزاند. اما این درمانها هیچ سودی نداشت. مردم همچنان جمع بودند. هرکسی چیزی میگفت. یکی دهانش را بو میکرد تا ببیند آیا او شراب یا بنگ یا حشیش خورده است؟ حال مرد بدتر و بدتر میشد و تا ظهر او بیهوش افتاده بود. همه درمانده بودند.
تا اینکه خانوادهاش باخبر شدند، آن مرد برادر دانا و زیرکی داشت او فهمید که چرا برادرش در بازار عطاران بیهوش شده است، با خود گفت: من درد او را میدانم، برادرم دباغ است و کارش پاک کردن پوست حیوانات از مدفوع و کثافات است. او به بوی بد عادت کرده و لایههای مغزش پر از بوی سرگین و مدفوع است.
کمی سرگین بدبوی سگ برداشت و در آستینش پنهان کرد و با عجله به بازار آمد. مردم را کنار زد، و کنار برادرش نشست و سرش را کنار گوش او آورد بگونهای که میخواهد رازی با برادرش بگوید. و با زیرکی طوری که مردم نبینند آن مدفوع بد بوی را جلو بینی برادر گرفت. زیرا داروی مغز بدبوی او همین بود. چند لحظه گذشت و مرد دباغ بهوش آمد. مردم تعجب کردند وگفتند این مرد جادوگر است. در گوش این مریض افسونی خواند و او را درمان کرد.
👈 حکایت آن مرد شده حکایت این روزهای بعضی ها
وقتی ذائقه مردم در بیش از سی سال زمامداری اصلاح طلبان به این عادت کرده باشد که کاندیدایی بیاید و از کنسرت و اختلاط دختر و پسر و وحشت از حزب الهی ها و غش کردن به غرب و ... حرف بزند و رای جمع کند، خب باید هم برای جذب آراء آنان به صندوق رای، سخن از پذیرفتن و تایید صلاحیت کاندیدای اون تیپی مطرح باشد.
یعنی بگویند اگر میخواهید رای بیشتری جلب و جذب شود باید مطابق ذائقه این تیپ افراد هم آدم آورد و وعده و وعید داد!!
به چه اسم و بهانه ای؟
به بهانه جذب حداکثری!
اگر اثبات شود که اکثر مردم ما اینطور جوی میخواهند(که نگارنده این سطور، چنین چیزی را توهین به ملت شریف ایران میداند) و به این جور زمامداری علاقه و تمایل دارند، نه تنها نباید زیر بار آن رفت، بلکه باید حداقل سی سال تلاش کرد که ذائقه آنان اصلاح شود.
شاید از واجب ترین و اساسی ترین مسائلی که باید در گام دوم انقلاب و حداقل به مدت سی سال آینده کار شود، اصلاح ذائقه مردم از طریق هنرمندانه ترین و کارآمدترین روش های اسلامی و انسانی است.
#حدادپور_جهرمی
@Mohamadrezahadadpour
از فرداشب، سیل کلیپ ها و شبهات و مطالب موهون درباره عزاداری و مجالس امام حسین علیه السلام به فضای مجازی سرازیر خواهد شد.
لطفا
نه جایی منتشر کنید
و نه اصلا ذهنتون را درگیرش کنید
و نه با کسی بحث و جدل کنید.
عزیز من شما فکر کردی بفرستی تو گروه خانوادگی و دوستات، قراره کسی جواب بده و شما بفرستی برای کسی؟
یا نکنه فکر کردی اگه بشینی با کسی تا صبح جدل و بحث کنی، قراره آخرش بگه لبیک یا حسین و روشن بشه؟
نه جانم
اصلا اعصاب خودت خرد نکن
یه سال هست و یه دهه محرم
یه دنیا هست و یه امام حسین
به فکر عشق و حال و استفاده از ماه محرم و مجالس روضه باش
حتی اگه دیدی تو یه گروه، حرفای ذهن مشغول کن میزنن که ممکنه ارادت و توجهت نسبت به امام حسین کم بشه، یه مدت لفت بده تا دهه محرم بگذره و بعدش اگه دوس داشتی دوباره برگرد.
والا
اصلا تضمینی نیست تا سال دیگه زنده باشیم و بشینیم یه گوشه مسجد و هیئت و برای امام حسین گریه کنیم.
اینا
ببین
ظرف همین یک سال اخیر، چند هزار نفر زیر خاک رفتن و دستشون از دنیا کوتاه شده.
من و تو هم همینیم
بخشی از همین دنیا
یهو میذارنمون رو شونه هاشون و بلند میگن: به عزت و شرف لا اله الا الله!
حالا اون لحظه کی به دادت میرسه؟
اونایی که ساعت ها باهاشون کلکل کردی؟ یا پسر فاطمه سلام الله علیها؟!
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
#اول_محرم
همسر زکریا و مادر مریم خواهر یکدیگر بودند و اتفاقا هر دو در آغاز، نازا و عقیم بودند هنگامى که مادر مریم از لطف پروردگار، صاحب چنین فرزند شایسته اى شد و زکریا اخلاص و سایر ویژگیهاى شگفت آور او را دید آرزو کرد که او هم صاحب فرزندى پاک و با تقوا همچون مریم شود فرزندى که چهره اش آیت و عظمت خداوند باشد و با اینکه سالیان درازى از عمر او و همسرش گذشته بود و از نظر معیارهاى طبیعى بسیار بعید به نظر مىرسید که صاحب فرزندى شود ولى ایمان به قدرت پروردگار و مشاهده وجود میوههاى تازه در غیر فصل، در کنار محراب عبادت مریم، قلب او را لبریز از امید ساخت که شاید در فصل پیرى، میوه فرزند بر شاخسار وجودش آشکار شود.
به همین دلیل هنگامى که مشغول نیایش بود از خداوند تقاضاى فرزند کرد و آن گونه که قرآن در نخستین آیه فوق مىگوید: در این هنگام زکریا پروردگار خویش را خواند و گفت: پروردگارا! فرزند پاکیزهاى از سوى خودت به من عطا فرما که تو دعا را مىشنوى و اجابت مىکنى «هُنَالِک دَعَا زَکرِیَّا رَبَّهُقَالَ رَب هَب لى مِن لَّدُنک ذُرِّیَّةً طیِّبَةًإِنَّک سمِیعُ الدُّعَاءِ».
در این موقع فرشتگان به هنگامى که او در محراب ایستاده و مشغول نیایش بود وى را صدا زدند که خداوند تو را به یحیى بشارت مىدهد، در حالى که کلمه خدا (حضرت مسیح) را تصدیق مىکند و آقا و رهبر خواهد بود و از هوى و هوس بر کنار و پیامبرى از صالحان است «فَنَادَتْهُ الْمَلَئکَةُ وَ هُوَ قَائمٌ یُصلى فى الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشرُک بِیَحْیى مُصدِّقَا بِکلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ سیِّداً وَ حَصوراً وَ نَبِیًّا مِّنَ الصلِحِینَ».
زکریا از شنیدن این بشارت به وسیله فرشتگان، غرق شادى و سرور شد و در عین حال نتوانست شگفتى خود را از چنین موضوعى پنهان کند، عرض کرد: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد در حالى که پیرى به من رسیده و همسرم نازاست «قَالَ رَب أَنى یَکُونُ لى غُلَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنىَ الْکبَرُ وَ امْرَأَتى عَاقِرٌ».
در اینجا خداوند به او پاسخ داد و فرمود: اینگونه خداوند هر کارى را که بخواهد انجام مىدهد «قَالَ کَذَلِک اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشاءُ».
👈 مطابق روایات، دعای زکریا در روز اول ماه محرم پذیرفته شد.
خدایا به حق اولین روز از عزای امام حسین علیه السلام کسی را آرزو به دل نذار و به همه آرزومندان، فرزندان سالم و صالح عنایت بفرما.
خدایا
ثوابی از این مجالس را به والدین کم وارث و بی وارث و بدوارث عنایت بفرما.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر غلطی میتوانی بکن!
هرگز نمیتوانی یاد ما را از آفاق ذهن مردم دور کنی!
#توهین_به_مقدسات_ممنوع
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه