حاج همت میگفت:
هرگاه امتداد نگاهت
به حرام نرسد
شهیدی ... :)
#نگاهت_راڪنترل_ڪن
•🕊⃟🌸
🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂
شهادت در راه آرمان الهــــــی
معشـــوق مــاست! تا به حال
شنیده ای عاشق را از معشوق
بترسانند؟🌱
#شهیدبهشتی
•🕊⃟🌸
🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂
『سردِارانبـےادعــٰا』
قسمت سی و یکم🌱 «تنها میان داعش» حساب کار را دستش داده بود که به جای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلما
قسمت سی و دوم🌱
«تنها میان داعش»
احتمالاً او هم رؤیای وصالمان را لحظه لحظه تصور میکرد و ذره ذره میسوخت، درست مثل من! شاید هم
حالش بدتر از من بود که خیال من راحت بود عشقم در
سلامت است و عشق او در محاصره داعش بود و شاید
همین احساس آتشش زده بود که بلاخره تماس گرفت.
به گمانم حنجره اش را با تیغ غیرت بریده بودند که نفسش
هم بریده بالا میآمد و صدایش خش داشت :»کجایی
نرجس؟« با کف دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و
زیرلب پاسخ دادم :»خونه.« و طعم گرم اشکم را از صدای
سردم چشید که بغضش شکست اما مردانه مقاومت میکرد تا نفسهای خیسش را نشنوم و آهسته زمزمه کرد
:»عباس میگه مردم میخوان مقاومت کنن.« به لباس عروسم نگاه کردم، ولی این لباس مقاومت نبود که با لب هایی که از شدت گریه میلرزید، ساکت شدم و اینبار
نغمه گریه هایم آتشش زد که صدای پای اشکش را
شنیدم. شاید اولین بار بود گریه حیدر را میشنیدم و
شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با
صدایی که به سختی شنیده میشد، پرسید :»نمیترسی که؟«
مگر میشد نترسم وقتی در محاصره داعش بودم و
او ترسم را حس کرده بود که آغوش لحن گرمش را برایم
باز کرد :»داعش باید از روی جنازه من رد شه تا به تو
برسه!« و حیدر دیگر چطور میتوانست از من حمایت کند
وقتی بین من و او، لشگر داعش صف کشیده و برای
کشتن مردان و تصاحب زنان آمرلی، لَه لَه میزد. فهمید از
حمایتش ناامید شده ام که گریه اش را فروخورد و دوباره مثل گذشته دوباره به میدان آمد
رئیس توییت کنم بگم رئیسی ایران رو به روسیه فروخته یا بگم اینا همش دستاورد دولت روحانیه؟
+فعلا یه دو دقیقه صبر کن ببینم چی میشه بعد بت میگم
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پوتین در ابتدای دیدار با رئیسی: از طرف من سلام و آرزوی سلامتی برای رهبر معظم ایران را به ایشان منتقل کنید.
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
تحقیر وحشتناک ایران توسط روسیه
درحالیکه گل رو میز باید در وسط میز باشد تا فاصلهی آن با هردو رئیس جمهور یکسان باشد اما این گل ۳ سانت به سمت پوتین متمایلتر است
ایران را فروختند بپا خیزید!!!
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
کاخ کرملین حسینیه شد ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
وقتی معتقدی ابر قدرت جهان فقط خداست این میشه که وسط جلسه با رئیس جمهور یکی از قدرتمندترینهای جهان میری سراغ نماز اول وقت
و همین باعث میشه دست خدا یاورت باشه و گرههای مملکت رو باز کنی
برای دومین بار یک نماز پر معنای دیگر در کاخ کرملین خوانده شد...
"بهترین الگو"
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
قسمت سی و دوم🌱 «تنها میان داعش» احتمالاً او هم رؤیای وصالمان را لحظه لحظه تصور میکرد و ذره ذره میس
قسمت سی و سوم🌱
«تنها میان داعش»
نرجس! به خدا قسم
میخورم تا لحظه ای که من زنده هستم، نمیذارم دست
داعش به تو برسه! با دست قمر بنی هاشم (ع) داعش رو
نابود میکنیم!«
احساس کردم از چیزی خبر دارد و پیش
از آنکه بپرسم، خبر داد :»آیت الله سیستانی حکم جهاد
داده؛ امروز امام جمعه کربلا اعلام کرد! مردم همه دارن
میان سمت مراکز نظامی برای ثبت نام. منم فاطمه و
بچه هاشو رسوندم بغداد و خودم اومدم ثبت نام کنم. به خدا
زودتر از اونی که فکر کنی، محاصره شهر رو میشکنیم!«
نمیتوانستم وعده هایش را باور کنم که سقوط شهرهای
بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز
میخواند :»فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد
امیرالمؤمنین (ع) کمر داعش رو از پشت میشکنیم!«
کلام آخرش حقیقتاً حیدری بود که در آسمان صورت غرق
اشکم هلال لبخند درخشید. نبض نفسهایم زیر انگشت
احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرمتر
شد و هوای عاشقی به سرش زد :»فکر میکنی وقتی یه
مرد میبینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه
حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!«
و من
قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا
بیش از این عذاب نکشد. فرصت هم صحبتیمان چندان
طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه
برای نماز مغرب و عشاء به مقام امام حسن (ع) میروند
تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست
برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به
حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت
تو جانے ، ولے من تو را
بیش از آن دوست دارم . .
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
سلام امام زمانم🌱
چشم پنجره های خانه مان
به در مانده و
انتظارت را می کشند
نسیمی در گوششان
زمزمه می کند
روزی تو خواهی آمد
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
سلام امام زمانم🌱 چشم پنجره های خانه مان به در مانده و انتظارت را می کشند نسیمی در گوششان زمزمه
#یا_صاحب_عصر_والزمان
دیروز ڪـربلا و غم غربت حسین
امروز یک جهان و غم غربت شما
دیروز بیوفایی و حالا به لطف ما
تمدید میشود ز گـنه، غــیبت شما
#اݪݪّهم_عجݪ_ݪوݪیڪ_اݪفرج
یــآصآحِبَ اَڶزَمـآݩ أدرِڪݩے💔
هر آمدنی رفتنی دارد،
جز شهادت!...
شھید ڪه شدی میمانی،
یعنی خدا
نگهت میدارد برای همیشه....
درست مثل تو .....
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
هر آمدنی رفتنی دارد، جز شهادت!... شھید ڪه شدی میمانی، یعنی خدا نگهت میدارد برای همیشه.... درست مث
بـی تـودنـیـای مـن ای دوسـت،پـرازتـنـهایـیـست💔
شما به عمل به آنچه می دانید محتاج تر هستی تا به دانستن ِ آنچه نمی دانید🌱.
#آیت_الله_بهجت
•🕊⃟🌸
🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂
برکت زندگی از گفتن یک یا زهراست
بیمه عمر شدم، مادر سادات سلام ...
#پیشاپیش #روز_مادر💫💖
#میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا(س)💞
#مبارک_باد💫💖
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
#یا_صاحب_عصر_والزمان دیروز ڪـربلا و غم غربت حسین امروز یک جهان و غم غربت شما دیروز بیوفایی و حال
ز گهواره تا گور عشقم تویی👌
یابن الحسن 🌱
1_4985600906234953783.mp3
6.33M
🎼مستان سلامت میکنند
جــان را غلامت میکنند
🎤حسام الدین سراج
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
بین علمای دهه نودی اختلاف افتاده 😅
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
برکت زندگی از گفتن یک یا زهراست بیمه عمر شدم، مادر سادات سلام ... #پیشاپیش #روز_مادر💫💖 #میلاد_حضرت
روز مادر
در راهست و
من در عجبم
که کدامین روز
روز مادر نیست ....💖
پیشاپیش روز مادر مبارک❤️
🔴 کاسبان تحریم همچنان ناراحت از سفر رئیسی به روسیه
💯 آقای تاجزاده نماز که واجب است خواندنش اما آنچه اهمیت دارد در سایه توکل است که میشود مقابل دشمن ایستاد و امتیاز نداد و امتیاز گرفت کاری که دولت فخیمه شما بلد نبود شما که این قدر دلسوز معیشت مردم هستید دولت روحانی چرا لال شده بودید!!!
┏━━━━━━━━🇮🇷┓
@sardaranbieddea
┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِارانبـےادعــٰا』
🔴 کاسبان تحریم همچنان ناراحت از سفر رئیسی به روسیه 💯 آقای تاجزاده نماز که واجب است خواندنش اما آنچ
حراملقمه بودن که شاخ و دم نداره
『سردِارانبـےادعــٰا』
حراملقمه بودن که شاخ و دم نداره
این چپهای قدیمی یادشون رفته زمانی قبله گاه خودشون همین کاخ کرملین بود،
حالا که قبله گاه و پایتخت کمونیستهای جهان شده جایی برای پهن کردن سجاده برای نماز خواندن به سمت خدا ، ایشون به نیابت از سوی #کدخداش داره عقده گشایی میکنه ....
بقول ادیب معاصر و #رکورددار۵۶فحش به مردم شریف ایران، #به_جهنم که داری دق میکنی😉
『سردِارانبـےادعــٰا』
قسمت سی و سوم🌱 «تنها میان داعش» نرجس! به خدا قسم میخورم تا لحظه ای که من زنده هستم، نمیذارم دست
قسمت سی و چهارم 🌱
«تنها میان داعش»
آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به
مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان
نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جای خالی حیدر
نمک میپاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و
عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که میدانستیم داعش دور
تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (ع)
هستیم. همین بود که بعد از نماز عشاء قرائت دعای فرج
با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس میکردیم
صاحبی جز صاحب الزمان (عج) نداریم. شیخ مصطفی با
همان عمامه ای که به سر داشت لباس رزم پوشیده بود و
بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :»ما همیشه خطاب به
امام حسین (ع) میگفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از
شما دفاع میکردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف
رو بزنیم، چون ما امروز با اهلبیت هستیم و از حرم
شون دفاع میکنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم
رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت
هست و ما باید از اون دفاع کنیم!« گریه جمعیت به وضوح
شنیده میشد و او بر فراز منبر برایمان عاشقانه میسرود
:»جایی از اینجا به بهشت نزدیکتر نیست! دفاع از حرم
اهل بیت بهشت است! ۱۴۰۰سال پیش به خیمه امام
حسن حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام
حضرت جسارت بشه! ما با خونمون از این شهر دفاع
میکنیم!« شور و حال شیعیان حاضر در مقام طوری بود
که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر میکرد تا در
هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :»داعش با چراغ
سبز بعضی سیاسیون و فرمانده ها وارد عراق شد، با خیانت
همین خائنین موصل و تکریت رو اشغال کرد و دیروز
۱۵۰۰دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد!
حدود ۴۰ روستای اطراف آمرلی رو اشغال کرده و الان
پشت دیوارهای آمرلی رسیده.« اخبار شیخ مصطفی، باید
دلمان را خالی میکرد اما ما در پناه امام مجتبی
بودیم که قلبمان قرص بود و او همچنان میگفت
| پیامبر اکرم(ص) |🌱🤍
درهاےآسماندرچهارمورد
گشوده مےشود:
- هنگام بارش باران
- آنگاه که فرزند به صورت پدر و مادر خود نگاه کند
- هنگام بازگشايے درب خانه خدا
- و هنگام ازدواج
📚{بحار,ج۱۰۰،ص۲۲۱}
•🕊⃟🌸
🇮🇷|𝒔𝒂𝒓𝒅𝒂𝒓𝒂𝒏𝒃𝒊𝒆𝒅𝒅𝒆𝒂