eitaa logo
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
2.1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
8 فایل
-بِنام نامی اللّٰھ- ٺاسیس⇦¹⁴⁰⁰.².⁴ •• -خدِایــا!ماࢪا‌ ازکسانۍقراࢪدھ کہ‌ شیوھ ھشان آࢪام‌ گࢪفٺن‌ بہ‌ دࢪگاھ‌ٺوستـــ...! •• -پشٺ‌جبھہ‌‌‌: @Sardaranbieddao #اوَلیـــن‌ڪانـٰـال‌رسـ‌مـی‌سࢪداࢪاݩ‌بـےادعا🎬 بمونی توے‌ اکیپمون قشنگترھ!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•|بِسمِ‌اللھِ‌‌الذۍخَݪق‌الْمَھد؎💛•.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیک یا الزمان عج مهربان های من سلام! سمت زلال اشک من آقای من سلام! نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز؛ ترین بهانه ی من سلام! خوب زمانم سلام به نامتان 🌼 عجل لولیک الفرج🌼 🍃◍⃟‌💗‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌🍃 ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگ توام که به داد دلم برسی... تا عشق تو را نفسی ندهم به کسی حاج قاسم قلب من 💔 ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
دلتنگ توام که به داد دلم برسی... تا عشق تو را نفسی ندهم به کسی حاج قاسم قلب من 💔 ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @
دشمنت ڪشت.... ولے نور تو خاموش نشد آرۍ آن جلوه ڪه فانے نشود نورِ خداست ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان سفر رئیس‌جمهور به روسیه با اشک‌های بی‌امان دختر روس برای رهبر ایران سلام من را به رهبر برسانید... ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخرین دعای حضرت فاطمه سلام الله علیها در آخرین لحظه.... ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
زبباترین غزل . . . ڪہ بہ چشمم رسیدہ است ترڪیب چشم و گونہ و لبخند ناب توست ۲۷محمدرسول‌اللهﷺ 🌷 ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
قسمت سی و ششم🌱 « تنها میان داعش» قسم میخورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمیذ
قسمت سی و هفتم 🌱 « تنها میان داعش» دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمیچرخید تا التماسشان کنم دست از سر برادرم بردارند. گاهی اوقات مرگ تنها راه نجات است و آنچه من میدیدم چاره ای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزده ام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلوله ای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آنها و ما زنها نبود. زنعمو تلاش میکرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه میزدند و رحمی به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت میکشید تا از آغوش زنعمو جدایشان کند. زنعمو دخترها را رها نمیکرد و دنبالشان روی زمین کشیده میشد که ناله های او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم. همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب میکشیدم و با نفسهای بریده ام جان میکَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را میدیدم که به سمتم میآمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود. پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفسهای جهنمی اش را حس کردم و میخواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد. نور چراغ قوه اش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :»گمشو کنار«
❤️ دیوانگانِ عشق ما را مےشناسند آنان ڪه هستند عبدِ مولا مےشناسند دارایے ما، مادرِ این خانواده سٺ ما را فقط با نامِ زهرا(س) مےشناسند ❣ ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
‏اگر می‌خواهیم عشق به حاج‌قاسم را ثابت کنیم فقط به همین یک وصیّتش عمل کنیم.🕊 💔 ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
رئیسی از روسیه به ایران نیامده مستقیم به کرمان رفت یادی کنیم از شیخ حسن که گلستان رو سیل برده بود از قشم برنمی‌گشت! ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
‏یکی موقع سیل میرفت قشم تفریح و میگفت مگه دیوانه ام جلوی سیلاب بایستم! یکی هم ‎ از روسیه نیومده پاشده رفته مناطق سیل زده کرمان! مهمه که به کی رای بدی... ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
محمد..! زندگی ڪُن براے مهدیﷻ درس بخوان براے مهدیﷻ ورزش ڪُن براے مهدیﷻ محمد..! من تُ رو از خدا براے خودم نخواستم تُ رو از خدا خواستم براے مهدی(عج).. ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
••• ✍مـن و تـو مثل یک مرداب ماندیـم خوشا آنان که مثل رود رفتند ... جـــــامانده ام💔🕊 شادی روحشان صلوات 🥀 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🥀 ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
••• ♥️⃝🕊••• آسموني‌شدن‌نہ‌بال‌میخواد💔 ونہ‌پر. دݪي‌میخواد بہ‌وسعت‌خودآسمون. مࢪدان‌آسموني‌باݪ‌پࢪوازنداشتن ، تنہابہ‌ندايِ‌دݪشون ݪبیڪ‌گفتندوپࢪیدن🕊 ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
قسمت سی و هفتم 🌱 « تنها میان داعش» دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین ک
قسمت سی و هشتم🌱 « تنها میان داعش» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :»این سهم منه!« چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :»از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو میخوای ببر، ولی این مال منه!« و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست. دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که ناله ام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :»بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!« صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این بعثی شده ام. لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم. همانطور مرا دنبال خودش میکشید و من از درد ضجه میزدم تا لحظهای که روی پله های ایوان با صورت زمین خوردم. اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمیکردم که تازه پیکر بی سر عباس را میان دریای خون دیدم و نمیدانستم سرش را کجا برده اند؟ یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده میشد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه کربلا شده است. بدن بی سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش میخواست که جسم تقریباً بیجانم را تا کنار اتومبیل کشید
و جایِ رد پای تــو در این برف خالیست..! ❤️ ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نور ذات حی سرمد آمده ❣دختری از نسل احمد آمده امشب از لطف خدای لم یزل ❣فاطمه جان محمد(ص)آمده میلاد باسعادت ❤ بی بی دو عالم حضـــــرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر پیشاپیش مبارکــــــــَ باد ❤ ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
پروفایل روز مادر❤️ ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
پروفایل روز مادر❤️ ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
دعای خیر مادر قرص زیرزبانی است وقتی که روزگار قلبت را به درد می آورد...🌹 🪴دعای خیر مادر همیشه پشت و پناهتون باشه حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: دعای مادر از موانع اجابت دعا می‌گذرد.
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
#السلام علیک یا #صاحب الزمان عج #مولای مهربان #غزل های من سلام! سمت زلال اشک من آقای من سلام! نامت
غروب جمعه،دلم بی بهانه می گیرد ودیدگانم در افق خون گرفته خورشید قفل می شود چه سخت است انتظار وچه شیرین است این همه سختی شبهای جمعه کمیل وصبح جمعه ندبه هاخواندم امانیامدی..آقا نیامدی
『سردِاران‌بـےادعــٰا』
قسمت سی و هشتم🌱 « تنها میان داعش» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :»این سهم منه!« چر
قسمت سی و نهم 🌱 « تنها میان داعش» همین که یقه ام را رها کرد، روی زمین افتادم. گونه ام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بیسر مدافعان شهر ناامیدانه نگاه میکردم که دوباره سرم آتش گرفت. دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :»چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!« پلکهایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگهای گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت. عدنان با یک دست موهای مرا میکشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجه های دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریده اش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم میلرزید. در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط عشق حیدر میتوانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :»گفتی مگه مرده باشی که دست داعش به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!« و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای اذان صبح در گوش جانم نشست. عدنان وحشت زده دنبال صدا میگشت و با اینکه خانه ما از مقام امام حسن فاصله زیادی داشت، میشنیدم بانگ اذان از مأذنه های آنجا پخش میشود. هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمیرسید و حالا حس میکردم همه شهر مقام حضرت شده و به خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر میشنیدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به همه مادران سرزمینم ❤️ مادرم در وصف تو واژه نمی آید به کار‌‌‌... ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
می‌خواهم شهید شوم تا خونم نهال کوچکی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند ۱۰سیدالشهدا ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛
پـرسیدندآࢪامـش‌چیست..؟! از شما برایـشان‌گفـتـم‌ ┏━━━━━━━━🇮🇷┓ @sardaranbieddea ┗🕊━━━━━━━━┛