eitaa logo
65 دنبال‌کننده
319 عکس
58 ویدیو
0 فایل
✍️ قلمی سزاوار مدح است که برای هدایت بنویسد، ضلالت را ذلیل کند، نادیدنی‌ها را در سطور، دیدنی کند و در برخورد و اصطکاک با محیط، صریرش به خروش آید. علی فراهانی @M_AliFarahani
مشاهده در ایتا
دانلود
5⃣ 💠 در بین قالب‌های نویسندگی، خاطره‌نویسی📖، از راحت‌ترین و ملموس‌ترین قالب‌های نگارشی است که نویسنده به‌سادگی با آن انس می‌گیرد. 👌به همین دلیل در کارگاه‌های داستان‌نویسی، گام نخست را با نوشتن داستان از زاویه اول‌شخص آغاز می‌کنند؛ چون همه ما با توصیف محیط و انسان‌های اطرافمان از زاویه «من» یا همان «اول‌شخص» انس بیشتری داریم. 🔖 اکنون به موضوع خلاقیت در نویسندگی برمی‌گردیم؛ صرفاً یک تمرین نیست، دروازه‌ای است برای یادگیری مهارت‌های افزایش خلاقیت. 👈وقتی شما در تمرین از زاویه اول‌شخص، روابط روزانه خودتان را کشف و پردازش می‌کنید، پس حتماً می‌توانید با ضرب این مهارت با تمرین جان‌بخشی که در جلسه نخست، انجام داده‌اید، نوشته‌های تازه بیافرینید. : 🖌به یکی از اشیاء اطرافتان، جان‌ بدهید و خودتان را به‌جای او بگذارید. اکنون همان روابط دریافت و پرداخت به چهار «خ» خلاقیت را بنویسید. ⚠️تکرار یک نکته:⚠️ چارچوب دارد، ولی قیدی ندارد. ✔️پس ضرورت ندارد که دو صفحه را پر کنید، ✔️ضرورت ندارد، برای هر قسمتی، جملات پرطمطراق و زیبا بنویسید. 👈مهم این است که شما در این چارچوب فکر کنید و چند جمله بنویسید. 🔮در این تمرین نیز، این نکته بالا را در ذهن داشته باشید و قلمتان را آزار ندهید. مثال در یادداشت بعدی👇 https://eitaa.com/Sarir_AliFarahani
🔆مثال : جان‌بخشی به «قلم روی میز خودم🖌» 📝 صفحه نخست 🖇دریافت از خالق، وقتی من داخل کارخانه به دنیا آمدم، تمام فکر و ذهنم این بود که رنگ خونم، قرمز باشد ولی خدایا تو نخواستی. وجودم را با خون آبی پر کردند و کلاه آبی به سرم گذاشتند. اول خیلی ناراحت بودم. تا وقتی که در کنار دوستانم، داخل جعبه مغازه لوازم‌التحریر، متوجه شدم که ما خودکارهای آبی، مشتری بیشتری داریم انسان‌ها بیشتر از ما استفاده می‌کنند، اینجا بود که نیت کردم اولین باری که قرار شد، خونم را اهدا کنم، ابتدا نام تو را با آن بنویسم.... 🖇دریافت از خلق این آقا که مقابل من است، زیاد از من استفاده نمی‌کند، نمی‌دانم چرا نوشته‌های مهمش را با صفحه‌ای که کلی دکمه روی آن دارد، می‌نویسد. این صفحه‌کلید و آن صفحه‌نمایش پر غرور، شده رقیب و دشمن من.... 🖇دریافت از خلقت دفتری روی میز است که شده رفیق من. معمولاً من با او تماس دارم. از او خوشم می‌آید. دفتر مهربانی است. کاغذش نه نرم و نه زبر است. همیشه هم دم دست است... 🖇دریافت از خودم از خودم راضی‌ام ولی از خشک شدن جوهره وجودم نگرانم؛ اگر خونم غلیظ شود، غلتک کف پایم سفت می‌شود؛ بعد آن‌وقت غرش رو صاحبم به من و کارخانه‌ام می‌زند... صفحه دوم: . . . https://eitaa.com/Sarir_AliFarahani