eitaa logo
کانال سید علاءالدین
67 دنبال‌کننده
78 عکس
11 ویدیو
15 فایل
اطلاع‌رسانی در امور روستای امام‌زاده علاءالدین و انجام هماهنگی‌های محلی برای پیشبرد اهداف متعالی اهالی محترم و معزز و...
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی عبرت از باخت و نقش روستای ما در جام جهانی! (قسمت ۰۰۱): بررسی نقش تاریخی «روستای امامزاده علاءالدین» در باخت‌های پی‌درپی «تیم‌های ملی در جام جهانی» (عمدتاً ورزش‌های جمعی)!!! مردمان روستای ما با جمعیتی کمتر از ۱/۰۰۰ نفر دارای طیف‌های مختلفی است ولیکن همگی به بقعه مبارکه امامزاده علاءالدین، ارادت دارند و به همجواری با آن افتخار می‌کنند، دقیقا مانند جمعیت کمتر از ۱۰۰/۰۰۰/۰۰۰ نفری ایران که به همجواری با بارگاه ملکوتی امام رضا علیه‌السلام افتخار می‌کنند و به امام‌زادگانی همچون شاه‌چراغ و حضرت معصومه (سلام‌الله علیهما) ارادت دارند. باخت ۶ بر ۲ دیروز ایران در مقابل انگلیس، بهانه نگارش مطلبی است که بعلت محدودیت کلمات قابل درج در هر پیام کتبی، ناچارم آن را بصورت مسلسل و زنجیره‌ای تحریر و تقدیم نمایم. «باخت ایران» وقتی که زنجیره‌ای می‌گردد قاعدتاً تبدیل به یک مسئله/مشکل/معضل و بلکه بحران ملی در سطح جهانی می‌گردد که ضرورت دارد، مجدانه و موشکافانه آسیب‌شناسی شود. بنابراین محتوای این سلسله مقالات، «آسیب‌شناسی باخت ملت ایران» است که اوج جلوه آن را در دوره‌های پیاپی جام‌های جهانی فوتبال شاهدیم و اگر با دقت انجام نگیرد هرگز قادر به آسیب‌زدائی نخواهیم گشت. این مسئله غم‌انگیز، سالها و بلکه دهه‌هاست که از خلجان‌های ذهنی نگارنده است و در سال ۱۳۷۵ موجب کنکاشی گردید که به تحریر مقاله‌ای تحت عنوان «ملتی آتشین در گذرگاه ایران» انجامید و با آنکه مقاله نسبتاً کوچکی بود ولیکن وقتی توسط یکی از اساتید مسکو به زبان روسی ترجمه شد، تبدیل به کتابی قطور گردید! متن آن مقاله را تدریجا و تفصیلا در این سلسله مقالات، درج خواهم کرد. و اما بعد؛ بنده هیچکدام از اعضای تیم‌های ورزشی ایران در جام‌های ورزشی و قهرمانی را مقصر و حتی قاصر نمی‌دانم ولیکن فرهنگ ملی ایرانیان را باعث این شکست‌های مفتضحانه جهانی می‌بینم که البته آن هم به نوبه خود، قابل توجه و توجیه است! در این سلسله مقالات بر آنم که ضمن ریشه‌یابی و شناسائی درد، راهکارهای درمان آنرا هم معرفی نمایم و لذا بدون نسخه علاج نیستم. و اما وجاهت عنوان این سلسله مقالات؛ «عبرت از باخت»: عبرت بعد از وقوع فاجعه گرفته می‌شود. فاجعه بعد از عدم حل بحران رخ می‌دهد. بحران بعد از عدم حل معضل رخ می‌دهد. معضل بعد از عدم حل مشکل رخ می‌دهد. مشکل بعد از عدم حل مسئله رخ می‌دهد. مسئله بعد از عدم حل معما شکل می‌گیرد. باخت‌های مکرر فوتبال ایران در دوره‌های متوالی جام جهانی، کدام‌یک از این گزینه‌هاست؟ معما؟ مسئله؟ مشکل؟ معضل؟ بحران؟ فاجعه؟ هر چه که باشد، نیازمند «حل» است بجز فاجعه که قابل حل نیست و فقط محتاج عبرت است. راه حل پیشنهادی شما چیست؟ لطفا با ما همراه باشید. ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۱/۹/۰۱ تهران «چلچراغ معارف و احکام» https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تهمت‌های شاخ‌دار یک «تفاله غرب‌زده» در تعلیل و تحلیل باخت‌های ایران در جام‌های جهانی فوتبال و «آدرس غلط» دادن به دانشجویان!
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده راه طی شده و باقیمانده (قسمت ۲۶): اگر نتیجه «استعلام از آرشیو سازمان اوقاف در خصوص وقفنامه اصلی» ما، به ضرر ما بود، قاعدتاً اداره اوقاف بوئین‌زهرا آنرا در همان سال ۱۳۹۶ به رخ اهالی روستا می‌کشید و طبق وقفنامه جعلی، تصاحب مطلق شش‌دانگ روستا را قویا دنبال می‌کرد. ولیکن به حال خود رها کردن این روستا نشانه آن بود که دیدند نمی‌توانند از «سد وقفنامه» اصلی عبور کنند. لذا نقشه مکارانه جدیدی طراحی کردند و آن گرفتن «اقرارنامه» از کلیه اهالی در قالب «قرارداد استیجاری» بود که رئیس جدید اداره بوئین‌زهرا آنرا (با حسابی که روی خیانت صاحبان چکمه سفید باز کرده بود!) با «نادیده گرفتن وقفنامه اصلی»، کلید زد! در چنین وضعیتی، آ.سیدمیرشجاع (که دیگر جایگاه رسمی نداشت)، تعدادی از اهالی را با خود همراه کرد تا در قالب صورتجلسه‌ای به بهانه «استمهال یک‌ساله» از اداره مذکور و رئیس جدید آن، «اعتراف‌نامه»ای (مبنی بر حداقل؛ اطلاع وی از وقفنامه اصلی) بگیرد که گرفت تا اگر لازم شد در دادگاه ذی‌ربط از آن استفاده نمایند ولو اینکه مفاد دیگر این «برجام امامزاده» به زیان سادات بود و بنده هم در مجموع امضای آنرا تخطئه کردم. زیرا در دادگاه، همان وقفنامه کافی است و نیازی به اعتراف‌نامه اوقاف نبود. مگر آنکه نانکلی ادعا کند از وقفنامه اصلی بی‌خبر بوده تا از مجازات اقدامات نامشروع و غیرقانونی خود، فرار کند! که با توجه به اعتراف‌نامه مذکور، دیگر نمی‌تواند طفره برود و بابت این گرفتاری‌ها و تضییقاتی که بر اهالی محترم امامزاده تحمیل کرده است، قاعدتاً قابل پیگرد و مجازات است ولو اینکه شنیدم، پیش‌دستانه قصد شکایت علیه بنده را دارد! لطفاً کسانی که به وی دسترسی دارند (همان‌ها که او را مخفیانه و بدون اطلاع اهالی روستا به عضویت گروه اطلاع‌رسانی روستا در آورده بودند تا جاسوس‌بازی‌ها و خیانت‌های خود در حق اهالی را تکمیل کرده باشند!) به او بگویند: تو اگر مدرک معتبری در اختیار داشتی تا با آن دادگاهی را متقاعد کنی که شش‌دانگ امامزاده را به تصاحب مطلق اوقاف در آورد، نیازی به مکر و حیله «سوق اجباری دادن اهالی به قرارداد استیجاری توأم با تحمیق آن‌ها» به وعده تخفیفات ویژه و... نداشتی و با شکایت علیه بنده هم به جائی نخواهی رسید و بجز رسوائی بیشتر و دردسر برای خودت چیزی عایدت نخواهد شد. و اما سخنی با امین محترم اوقاف؛ (بخش اول): البته ایشان عنوان «امین اوقاف» را اشتباه رایج تلقی کرده و خود را «امین موقوفه» می‌دانند! ولیکن از آنجا که عنوان «امین» از طرف اداره اوقاف به ایشان داده شده است، منافاتی ندارد که وی را «امین اوقاف» بنامیم. چه فرقی می‌کند؟! فرقش در آنجاست که «امین اوقاف» بمفهوم کارمند یا گماشته اداره مذکور است و حال آنکه «امین موقوفه»، قاعدتاً خصائلی فراتر از مأمور دارد که تا «دانائی، دلسوزی و دلیری دین‌مدارانه» او اثبات نشده باشد، نمی‌توان چنین منصبی را برای او قائل شد. این صفات (دال اربعه) صرفا با چند جلسه آموزش و یک کاغذنامه دستوری، برای کسی اثبات نمی‌شود. امین اوقاف، صرفا یک گزارشگر است و چندان مسئولیتی در تصمیم‌گیری‌های موقوفات ندارد و حال آنکه امین موقوفه، مسئولیت سنگینی همچون قاضی و مستوفی دارد و خود می‌تواند اتخاذ تصمیم نماید. صرف‌نظر از اینکه؛ تعبیه رسمی چنین منصبی در حوزه وقف و موقوفات و اعطای اختیاراتی به او شاید نوعی دور زدن اختیارات قانونی ولی‌فقیه و نمایندگان آن مقام در برخی از عرصات وقفیه هم تلقی می‌شود که در عرصه ملی باید به تحلیل آن بپردازیم و قاعدتاً در روستا محل بحث ما نیست. علی‌ای‌حال؛ اگر ما با «امین موقوفه» طرف حساب باشیم بمراتب بهتر از آنست که با امین اوقاف طرف باشیم، زیرا در مسائل وقفیه دیگر نیازی به مراجعه به ادارات اوقاف نداریم و هر مسئله ذی‌ربطی با مراجعه به امین موقوفه قابل حل است و چنانچه او نتواند تصمیم بگیرد (تصمیمی که اداره اوقاف هم تسلیم باشد) معلوم می‌شود که چیزی بیش از امین اوقاف (و در شیاع محلی؛ جاسوس مدیران و کارمندان اداره اوقاف) نیست. در هر حال فعلا شمشیری دو لبه است! حال اگر جناب آقای سیدمحمدحسینی (فرزند مرحوم حاج‌سید زین‌العابدین) واقعا امین موقوفات محلی از جمله امامزاده علاءالدین تشریف دارند، مخاطب این نامه هستند. ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم روستای امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده (قسمت ۲۷): ادامه مبحث سخنی با امین موقوفه: ۱) چنان‌که مستحضرید؛ اولین گام در موقوفه، شناختن «حدود وقفیه» است وگرنه امانت‌داری او بلاوجه خواهد بود. فلذا آیا امین محترم موقوفه امامزاده علاءالدین، حدود دقیق دو دانگ وقف امامزاده و مرزهای آن با چهاردانگ مالکین را بصورت مستند در اختیار دارد؟ آیا تاکنون علیرغم اعلام آمادگی جناب آقای مهندس محمد داودی، اقدامی جهت افراز دو دانگ موقوفه امامزاده به عمل آورده است؟ (حداقل بخاطر آنکه بساط اختلافات موردی در حدود مرزی دو دانگ امامزاده و املاک سادات، برای همیشه جمع بشود.) ۲) عایدات وقفیه منوط به تفکیک قطعات موقوفه و قراردادهای ذی‌ربط است. فلذا آیا امین محترم موقوفه امامزاده، کلیه قراردادهای ذی‌ربط کلیه قطعات را در اختیار دارد؟ و آیا اساسا جدول مدونی از مستأجرین قطعات موقوفه و میزان پرداختی آن‌ها با سجلات جزئی آن‌ها تشکیل داده است؟ ۳) عایدات دو دانگ موقوفه امامزاده، طبق وقفنامه اصلی «باید به مصرف مصالح او [امامزاده] خرج گردد» فلذا آیا امین محترم موقوفه، نظارت یا دخالتی در «دخل و خرج» عایدات مذکور دارند؟ و اگر دارند؛ آیا طبق «مصرف مصالح امامزاده» صورت گرفته و می‌گیرد؟ و اساسا برای تعریف و تعیین «مصالح امامزاده» چه لیستی از امور ذی‌ربط دارید؟ ۴) از آنجا که سازمان اوقاف (به تعبیر امام خمینی ‌ره) دارای سابقه «لوطی‌خوری» بوده و هیچ بعید نیست که بعد از انقلاب هم این چنگ‌اندازی‌ها به «اصل» و «عایدات» موقوفات، کم و بیش دنبال شده باشد و هم‌اکنون هم جاری و ساری باشد، آیا امین محترم موقوفه، اطمینان دارد که «اصل و عایدات» دو دانگ موقوفه امامزاده علاءالدین، لوطی‌خور نشده و نمی‌شود؟ ۵) آیا امین محترم موقوفه امامزاده علاءالدین، تاکنون (در دوره مسئولیت خود که بیشتر جنبه معنوی و اخروی و قاعدتاً منطبق با نیات خیراندیشانه واقفین محترم دارد) گزارشی از موارد چهارگانه مذکور تهیه و به مراجع ذی‌ربط تقدیم نموده است؟ و از آنجا که این گزارشات نمی‌توانند جنبه محرمانه و سری داشته باشند، آیا امین محترم موقوفه، آمادگی اطلاع‌رسانی آنها به اهالی محترم روستای امامزاده علاءالدین بویژه سادات محترم (که از ابتدای امر، بقعه مبارکه امامزاده را مورد بازسازی و نوسازی و مرمت خود قرار داده‌اند و...) را دارد؟ ۶) حال اگر به هر علتی آمار و میزان درآمد موقوفه از محل دو دانگ روستای امامزاده علاءالدین، محرمانه باشد، قاعدتا هزینه‌های ذی‌ربط آن نمی‌تواند، محرمانه تلقی شود. فلذا آیا ایشان می‌توانند اعلام نمایند که چند درصد عایدات، صرف مرمت و توسعه اجزاء مختلف بقعه و چند درصد آن صرف توسعه زیارت و زائرسرا و زوار محترم آن گشته است؟ و اساسا آیا تهیه امکانات و تسهیلات مورد نیاز زوار و پذیرائی از آنان، در زمره «مصالح امامزاده» هست؟ که بخشی از عایدات آن، صرف آن گردد؟ و اگر در گذشته این زیارتگاه دارای زائرسرای مختصری بوده و بعلت فرسایش و زلزله و عدم تعمیر و نگهداری از بین رفته است، چرا در دهه‌های اخیر هیچ اقدامی برای بازسازی آن صورت نگرفته است؟! بنابراین پیشنهاد می‌کنم، هرچه زودتر طی جلسه‌ای حضوری (یا گزارشاتی مکتوب در گروه) به اهالی محترم، جواب این سؤالات، اطلاع‌رسانی گردد. در صورت تمایل به برگزاری تجمع عمومی اهالی در تهران، بنده آمادگی دارم، محل مناسبی (مسجدی در بلوار کشاورز) را برای جلسه مد نظر شما هماهنگ نمایم. و الامر الیکم. ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده (قسمت ۲۸): سخنی با امین محترم موقوفه؛ (بخش دوم): چنانکه مستحضرید؛ اداره اوقاف بوئین‌زهرا با استناد به «وقفنامه جعلی» مورخه ۱۲۹۷ قمری که (به واسطه وقفنامه اصلی ۱۲۹۹ قمری) منسوخ شده و فاقد هرگونه وجاهت و اعتبار شرعی و قانونی و عرفی است، ادعای موقوفه بودن چهاردانگ روستای امامزاده علاءالدین را که حداقل از تاریخ ۱۲۰۵ قمری در «ید تصرفی مالکانه» سادات حسینی و موسوی خاص بوده است، دارد و با اتکاء به این ادعای نامشروع و غیرقانونی و نامتعارف، اقدام به ایجاد مضایقی برای اهالی بویژه سادات روستا نموده است! فلذا از آنجا که نه چهاردانگ روستا از موقوفات به شمار است و نه سادات محترم، «موقوف علیهم» محسوب می‌شوند (و بلکه طبق معمول همیشه و قدیمی «مالکین» بوده‌اند و «وقفنامه اصلی» نامیدن صورتجلسه حل اختلافات «مالک و وقف» مسامحتاً از باب ذهنیت مخاطبین است نه اینکه واقعا «وقفنامه شش‌دانگ روستا» باشد)، و به همین علت، البته خارج از حیطه مسئولیت‌های جنابعالی است ولیکن از آنجا که همزمان شما عضو شورای اسلامی روستای امامزاده علاءالدین هم هستید، قاعدتاً موظف بوده‌اید که از «منافع تحدید شده سادات»، قاطعانه دفاع نمائید تا ضرورتی برای به میدان آمدن سایر سادات نباشد. فلذا لازمست گزارشی از اقدامات مؤثر خود در این عرصه نیز بیان نمائید. و اگر گمان می‌کنید که بین وظیفه شورائی و تکلیف امینی خود، تعارض منافعی برقرار است، آیا وقت آن نرسیده که از یکی از آن‌ها استعفاء بدهید تا هیچکدام از مسئولیت‌های جنابعالی، قربانی و مخدوش دیگری نگردد؟ البته ممکن‌ست جنابعالی، قاعدتاً به دنبال توسعه «حیطه موقوفات» باشید نه تحدید آن‌ها ولیکن اگر به عرف و شرع هم تقیدی داشته باشید، قاعدتاً «چهاردانگ سادات» را باید خارج از موقوفات بدانید. و توضیحات مندرج در سلسله مقالاتی که بنده در همین گروه مجازی (ایتا) تحریر و تنظیم و تقدیم کردم، برای خارج از موقوفه دانستن چهاردانگ مد نظر، کفایت می‌کند. در غیر اینصورت؛ چنانچه مدارک، قرائن و شواهدی سراغ دارید که استدلالات بنده را ابطال، مخدوش و سست نماید، مستدعی است از ادارات اوقاف بوئین‌زهرا و قزوین و... تهیه و ارائه بدهید. بنظر شما (که خود را «امین موقوفه» می‌دانید)، آیا اداره اوقاف، مدرکی بجز «وقفنامه جعلی» و صورتجلسه استمهال یکساله‌ای که بند اول آن، بقیه بندهای آن‌را بر باد می‌دهد و دست نان‌کلی را تهی می‌سازد، چیز دیگری هم در اختیار دارد؟! و آیا اگر اداره اوقاف بوئین‌زهرا، بعد از «استعلام از آرشیو سازمان» (در مورخه ۹۶/۵/۳) در موضوع «صحت و سقم وقفنامه اصلی» به این نتیجه علمی می‌رسید که نامعتبر و مخدوش است، آیا نباید آنرا علیه «سادات مالک»، پیراهن عثمان می‌کرد؟! اوقاف هرگز نمی‌تواند، صورتجلسه حل اختلافات مالک و وقف را نامعتبر تلقی کرده و خدشه‌دار نماید. و اینک؛ ریاست جدید اداره مذکور، با چه جرأتی دست به کار تهدید و تحدید «فدک سادات» گشته است؟! و جنابعالی با چه ادله منطقی و با کدام دلایل مشروع، معقول و معروفی، پذیرفته‌اید که با این مدیر متخلف و بی‌مبالات، هماهنگ باشید؟! و خود را امین «موقوفه موهوم» (چهاردانگ ملک شخصی سادات) بشوید؟! و خود را در صف خائنانه «خالقان حماسه چکمه سفید» قرار دهید؟! عموزاده گرامی، از شما انتظار عقلانیت و خردمندی قرین انصاف و عدالت و صداقت می‌رود و بعد از این توضیحات مفصل حقیر، حجت بر شما تمام است که صف خود را در این تقابل حق و باطل، انتخاب نمائید. حواسمان باشد که بنده و جنابعالی در سن ۶۰ سالگی، مجال جولان چندانی در این دنیای دون نداریم که خدای‌ناکرده بخاطر هوی و هوس دیگران و حتی منافع شخصی، با پرونده سیاه و شومی وارد آخرت شویم. بنظر بنده، اگر بعنوان امین اوقاف نتوانید در خدمت سادات (از جمله خانواده خود) و اثبات حقانیت آنان در مالکیت اجدادی‌شان باشید، و اگر ادارات اوقاف، مدرک متقنی در اختیار ندارد که حداقل خود شما را قانع کند، توصیه می‌کنم هرچه زودتر خود را از معرکه بیرون بکشید و در همان جایگاه عضویت شورا در خدمت اهالی محترم باشید. و چنانچه اقتضای عضویت در شورای روستا، تبعیت بی‌چون و چرا از ادارات متخلف محلی است که ظاهراً خدا و قانون را بنده و مطیع نیستند، از شورا فاصله بگیرید. و چنانچه گمان می‌کنید که همزمان می‌توانید از عهده انجام هر دو مطلب، بخوبی بر آئید، مطمئن باشید که مورد حمایت کلیه سادات و اهالی محترم روستا از جمله بنده حقیر قرار خواهید داشت ان‌شاءالله. ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم روستای امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده (قسمت ۲۹): بعضی از عزیزان می‌پرسند که چرا پاسخ سؤالات مطروحه در گروهها را نمی‌دهید؟! باید عرض کنم: اولاً) هنوز اصل صحبت‌های خودم تمام نشده که بخواهم وارد بررسی سؤالات و ابهامات دیگران بشوم. بموقع پاسخ همه (از جمله مزدوران نانکلی و شیاطین محلی) را خواهم داد ان‌شاءالله. ثانیاً) وقتی سؤال‌کنندگان، خود را معرفی نمی‌کنند، بمفهوم آنست که غریبه هستند و ما را با غریبه‌ها چه‌کار؟! خصوصاً از وقتی که متوجه شدم برخی از اعضای گروه اطلاع‌رسانی امامزاده، از غریبه‌ها هستند لزومی ندارد ناشناخته‌ها را جوابی بدهم. بنده هم در واتساپ، کلیه اعضای گروه اطلاع‌رسانی آ.سیدمحمد شورا را به عضویت گروه خود در آوردم (فقط بر اساس شماره تلفن آنها و بدون شناخت ۹۰٪ آنها و صرفا با این گمان که لابد همه آن‌ها از اهالی روستای خودمان هستند!) در این بین، متاسفانه ناخواسته آقای نانکلی و تعدادی از کارکنان ادارات محلی و برخی اهالی روستاهای دیگر هم عضو گروه بنده شدند و بالتبع در جریان همه بگومگوهای ما قرار گرفتند!! من نمی‌دانم نانکلی (کارمند و سپس رئیس اداره اوقاف بوئین‌زهرا) چرا باید سالهای سال عضو مخفی گروه مجازی امامزاده علاءالدین ما باشد تا مستقیما به ارزیابی تفکرات و گرایشات اعضای گروه بپردازد و... تا اینکه با اطمینان به پیروزی خود علیه اهالی، شمشیر آشکار بکشد؟! آیا عضویت نانکلی و امثالهم در گروه امامزاده، وجاهتی داشته؟! آیا وجاهت عضویت او در گروه هم‌اندیشی برای مقابله با تهاجمات نامشروع و غیرقانونی اداره اوقاف و سایر شیاطین، برای اعضای گروه هم توضیح و حداقل اطلاع‌رسانی شده بود؟! در هر حال، به اعضائی که اسم و شهرت کامل و نیز اسم پدر خود را در ابتداء یا انتهای پیامهایشان ننویسند هرگز جواب مستقیمی نخواهم داد. ناخودی‌هائی را که حرف‌های بیخودی می‌زنند، باید دور ریخت. اصراری نیست که خودشان را در پروفایل خود دقیق و کامل معرفی کنند ولیکن هنگام پیام گذاشتن، اگر احترامی برای خود و اعضای گروه قائل هستند، باید خود را معرفی نمایند وگرنه افراد فضول و بی‌ارزش و نفوذی و جاسوس و عوضی تلقی خواهند شد که می‌خواهند آتش‌بیار معرکه شوند! بنابراین به آن‌ها بگوئید؛ اگر ریگی به کفش ندارید، خودتان را معرفی کنید (و تغییر نقطه به حرف و کلمات مبهم، کافی نیست!) تا اگر واقعاً از اهالی این روستا بودید و از مزدوران نانکلی و نیز لوطی‌خورهای دو دانگ امامزاده نبودید، آنگاه خواستار جواب سؤالات و ابهامات خود بشوید. آنهم بدون تکبر و نخوت و توهین و تمسخر و کینه‌توزی‌های ابلهانه و فرافکنی‌های خبیثانه و تکراری که پیشه کرده‌اید! و نیز بدون آنکه اقلیت قلیل (مسئله‌دار) خود را خیلی‌ها و همه و هممون و... حقنه کنید و... بویژه آن‌ها که از طریق لینک، وارد گروه شده و معلوم نیست از کجا آمده‌اند و کیستند؟! ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱
۱۴۰۰/۱۰/۲۳ صورتجلسه جمعی از اهالی روستای امامزاده علاءالدین با نانکلی اوقاف بوئین مشهور به استمهال یکساله! که جناب نان‌کلی با بدعهدی آشکار خود، ظرف ۴۰ روز آن را لگدمال کرد که توهین بزرگی به سادات و بلکه به اهالی روستای ما بود. بند اول این صورت‌جلسه در تعارض با سایر بندهای آن است. بند ۱ می‌گوید ملاک عمل وقفنامه ۱۲۹۹ است اما بند ۵ آن در تناقضی آشکار و عطف به وقفنامه جعلی ۱۲۹۷ مالکین را اولا تبدیل به مستأجر می‌کند و ثانیا برای بهره‌برداری از املاک خصوصی خود باید قرارداد استیجاری ببندند ولیکن از «تخفیفات ویژه» برخوردار می‌شوند!!! و پس از «کسر کسورات»، الباقی اجاره‌بهای دریافتی صرف خود سادات روستا می‌گردد! بنظر می‌رسد که دعوا بر سر «کسورات» است (که احتمالا یک سوم دریافتی را شامل می‌شود) ولیکن دعوای اصلی آنجاست که موجر فردای روزگار بخواهد بایّ‌نحو کان، مستأجر خود را مجبور به ترک روستا و مایملک اجدادی خود بکند و این مسئله برای این سازمان عین «آب خوردن» است!
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده (قسمت ۳۰): متن صورتجلسه مشهور به «استمهال یکساله» که به همت یکی از اعضای گروه تایپ شده (که امیدوارم دقت کافی بخرج داده باشد) و تحلیل ذی‌ربط آن: «بعد از مقدمه؛ ۱_ پس از قرائت و رؤیت وقفنامه سنه ۱۲۹۹ هـ. قمری، ملاک عمل و تفاهم قرار می‌گیرد. ۲_ در خصوص ابهام بوجود ٱمده اسناد و مدارک اصلاحات ارضی و ابطال اسناد مذکور، به استناد ابطال قانونی اسناد و فروش رقبات رفع ابهام گردد. ۳_ مقرر گردید کلیه متصرفین پلاک ۱۱۷ قریه امامزاده علاءالدین نسبت به تصرفاتشان اعم از داخل بافت طرح هادی روستا و مزروعی تعیین تکلیف و اقدام گردد. ۴_ در خصوص اماکن داخل بافت پس از تشکیل پرونده و پرداخت حقوق موقوفه نسبت به معرفی به ثبت اسناد رسمی و بنیاد مسکن ثبت مالکیت اعیان اقدام گردد. ۵_ مقرر گردید تخفیفات ویژه نسبت به متصرفین سادات پلاک داده شود و در آمد حاصله از سهم سادات پس از کسورات قانونی با نظر امین موقوفه در روستا و برای سادات در روستا هزینه گردد. ۶_ مقرر گردید با توجه به اهمیت و ضرورت موضوع اخذ حقوق موقوفه با تخفیفات ویژه ظرف مدت یکسال اقدام و به نتیجه برسد و پس از اتمام مهلت برابر مقررات و ارزیابی و قیمتهای عادله روز محاسبه گردد.» این صورتجلسه ظاهراً پیرو بخشنامه‌های تهدیدآمیز اداره اوقاف به ریاست مجید نان‌کلی، تنظیم و تأیید شده است. بنده (که طبق معمول از همه قضایای روستا بی‌خبر بودم)، وقتی از مفاد آن آگاه شدم، توافق‌نامه مذکور را تخطئه کرده و توصیه کردم (و می‌کنم)؛ ساداتی که آنرا امضاء نکرده‌اند طی صورتجلسه‌ای رسمی، آنرا فضولی تلقی کرده و خواستار ابطال آن بشوند. به اخوی هم اعتراض کردم که وقتی اداره اوقاف دستش به چیزی بند نیست و دنبال سندسازی و مدرک گرفتن از خود اهالی علیه اهالی است، این چه خبطی بود که شما مرتکب شدید؟! ایشان توجیه کردند که؛ وقتی که رئیس قبلی علیرغم دستور استعلام در باره وقفنامه اصلی، هیچ جوابی نداد معلوم شد که نمی‌خواهند اینرا به رسمیت بشناسند، لذا لازم بود که ما از اینها اعتراف‌نامه‌ای بگیریم که در همان بند اول صورتجلسه، گرفتیم! و دیگر نمی‌توانند ادعا کنند که از آن بی‌خبر بوده‌اند. و حتی قبول کردند که آن را ملاک عمل و تفاهم قرار بدهند. گفتم: اما بقیه بندهای آن، به ضرر ماست و با وقفنامه اصلی هم تعارض دارد و نباید آنها را قبول می‌کردید. گفت: بند ۱ پیشاپیش همه آن‌ها را باطل کرده و جای نگرانی نیست! خلاصه اینکه اخوی گمان می‌کند، فتح قاف کرده است! از طرفی شنیدم که نانکلی هم احساس کرده که فتح قاف برای اوقاف بوده است. زیرا همان‌ساعت بمحض اتمام جلسه راهی قزوین شده و آنرا در اداره کل استان هم به ثبت می‌رساند! بنظر بنده به لحاظ تعارض آشکار مفاد بند اول و مفاد سایر بندها این تفاهمنامه، فاقد ارزش حقوقی است و نه به درد ما می‌خورد و نه به درد اوقاف! در این میان وقتی شنیدم، همزمان با پخش شیرینی پیروزی در اداره، عده‌ای هم در روستا شیرینی پخش کرده‌اند، یاد برجام آمریکایی افتادم که هم در ایران تبریکات گفتند و هم در آمریکا! این صورتجلسه که خودش، خودش را خنثی کرده است؛ نه مقبول است و نه مردود! زیرا بنظرم خودش را تخریب کرده است. ولیکن تنها حُسن آن این بود که یکسال برای سادات مجالی فراهم ساخت تا همگی ببینیم کجای قصه هستیم و مسیر روشنگری و وحدت‌رویه را پیش بگیریم. ولو اینکه نان‌کلی در قبال استمهال یکساله، بدعهدی کرد و عملا بر مضایق خود افزود. یکی از نامه‌های وی را به همراه صورتجلسه استمهال به اشتراک می‌گذارم. و چیزی که در این میان، قدری عجیب بنظر می‌رسد، عدم امضای صورت‌جلسه مذکور توسط امین اوقاف است! که یا بند اول آنرا قبول نداشته و یا سایر بندهای آن‌را و شاید هم دلایل دیگری داشته که خودشان باید توضیح بدهند. ولیکن هر چه باشد بنظرم هوشمندانه بوده و باید دست‌مریزاد گفت! و اما کسانی که در «دو دانگ امامزاده»، تصرفاتی دارند بهتر است که از مهلت باقیمانده (برخورداری از تخفیفات ویژه) استفاده کنند. البته بنده مایل بودم که دست اوقاف از دو دانگ امامزاده را هم قطع کنم ولیکن بر خلاف نظر برخی از سادات محترم، هنوز موفق به کشف «أمّاره‌ای قوی» در این خصوص نشدم، یعنی هر چه بیشتر تعمق کردم و دقت، موقوفه بودن دو دانگ امامزاده را نتوانستم مورد تشکیک و استنکاف قرار بدهم. اگرچه راه خلع ید (ارجاع ید) اوقاف وجود دارد و آن استفاده از امکان قانونی «تبدیل به احسن» موقوفه است که اقتضای آن عبارت است از: ۱) افراز دقیق رقبات دو دانگ امامزاده ۲) تقویم دو دانگ (قیمت‌گذاری روز) ۳) استفاده از توسع در قاعده فقهی «اخذ به شفعه» برای مستأجرین سابق و اسبق ۴) خریداری ملک، سهام و... مناسبی (با هماهنگی اوقاف) که بتواند «مصرف مصالح امامزاده» را (طبق وقفنامه) تأمین نماید. ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی (منتظر) آذر ۱۴۰۱
ضمیمه پیام شماره ۳۱: نامه مورخه ۱۴۰۰/۱۲/۴ اداره اوقاف بوئین‌زهرا به دهیار و شورای روستا، مقدمه فاسدی دارد و صرفا در حیطه «دو دانگ موقوفه» قابلیت تبعیت دارد نه در حوزه چهاردانگ سادات. ادعای واهی و کاملاً دروغین اداره اوقاف بوئین‌زهرا در نامه مذکور: «روستای امامزاده اعلا الدین [علاءالدین] به پلاک ۱۱۷ اصلی بخش ۱۰ قزوین برابر اسناد و مدارک و جریان ثبتی به میزان ۶ دانگ تحت تملک موقوفه می‌باشد»! در واقع با این مقدمه (معطوف به وقفنامه جعلی ۱۲۹۷) بند اول قرارداد را (که بر ملاک عمل و تفاهم بودن وقفنامه ۱۲۹۹ است) کأن‌لم‌یکن تلقی کرده است که مفهومی بجز بدعهدی در ظرف ۴۱ روز ندارد! https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم روستای امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده (قسمت ۳۱): نامه مورخه ۱۴۰۰/۱۲/۴ اداره اوقاف بوئین‌زهرا به دهیار و شورای روستا (که امروز به اشتراک گذاشتم) مقدمه فاسدی دارد و صرفا در حیطه «دو دانگ موقوفه» قابلیت تبعیت دارد نه در حوزه چهاردانگ سادات. ادعای واهی اداره اوقاف بوئین‌زهرا در نامه مذکور: «روستای امامزاده اعلا الدین [علاءالدین] به پلاک ۱۱۷ اصلی بخش ۱۰ قزوین برابر اسناد و مدارک و جریان ثبتی به میزان ۶ دانگ تحت تملک موقوفه می‌باشد»! تحلیل: ریاست اداره اوقاف بوئین‌زهرا، علیرغم آنکه طی بند اول صورتجلسه ۱۴۰۰/۱۰/۲۳ (استمهال یکساله)، پذیرفته است که «وقفنامه سنه ۱۲۹۹ هجری قمری ملاک عمل و تفاهم قرار گیرد» و «صورتجلسه حل اختلاف مالک و وقف» (موسوم به وقفنامه اصلی ۱۲۹۹ هـ.ق.) نه تنها هیچگونه أمّاره‌ای دالّ بر موقوفه بودن چهاردانگ سادات ندارد بلکه به «مالک» بودن آنان و اولادشان، تصریح دارد، دم از «اسناد و املاک و جریان ثبتی» می‌زند که طبق آنها « ۶ دانگ روستا را موقوفه» می‌پندارد!!! (منظورش از «اسناد و مدارک و جریان ثبتی»، چیزی بجز همان «اختلاس‌نامه ۱۲۹۷ ملاعبدالجواد» یا همان وقفنامه جعلی، بیش نیست که منسوخ و باطل است و هیچگونه ارزش و اعتباری ندارد)! یعنی؛ ظرف ۴۱ روز (از ۱۴۰۰/۱۰/۲۳ لغایت ۱۴۰۰/۱۲/۴) عملاً برجام خود با روستائیان را پاره کرده است! لذا مسئله بدعهدی «مجید نان‌کلی» از دو حال خارج نیست: ۱) به مسائل مدیریتی خود، جهالت دارد. ۲) نسبت به سادات امامزاده، لجاجت دارد. در هر دو حال، هیچ الزامی به تبعیت بخشنامه‌های نامشروع، غیرقانونی و نامتعارف وی نیست و ضرورت دارد که هرچه زودتر، کلیه اهالی بویژه سادات محترم، علیه اقدامات خلاف ایشان، رسما شکایت کرده و خواستار «مجازات» وی و «جبران خسارات وارده» گردند. ضمنا «مهلت یکساله» هم صرفا برای برخورداری از «تخفیفات ویژه» بوده است نه «توقیف اقدامات غیرقانونی اوقاف»! بنابراین ساداتی که گمان می‌کنند، «مالکیت اجدادی آنان» هیچ و پوچ است، بهتر است تا ۱۴۰۱/۱۰/۲۳ به اداره اوقاف مراجعه و عقد قرارداد استیجاری نمایند تا صرفاً از تخفیفات ویژه آن برخوردار شوند وگرنه که بعد از تاریخ مذکور، ممکنست نرخ اجاره املاک آن‌ها افزایش یابد!!! و لذا اندکی از لحاظ مالی، متضرر شوند! اما بخاطر داشته باشند که سال بعد ممکنست اداره اوقاف نخواهد املاک و اراضی استیجاری را به شماها اجاره بدهد و بلکه بخواهد به فرضا حاج‌صفت‌های متجاوز اجاره بدهد! بنابراین بتازید برای برخورداری از تخفیفات ویژه (شکلات رنگی) برای نه فقط «از کف دادن کل مایملک قانونی» خود که دارای «ید تصرفی مالکانه حداقل ۲۴۰ ساله اجدادی» خودتان که زدن «داغ بلاهت و حماقت ابدی» بر پیشانی خودتان است! بعضی‌ها می‌پرسند: پس چه کنیم؟! جواب بنده (همان حرفی که پارسال گفتم): باید علیه ریاست اوقاف، شکایت کنید به علت تحمیل وضعیت غیرقانونی و نامشروع و تخلف از مقررات و سوءاستفاده از اختیارات البته پس از طی مقدمات لازمه و بنظرم بخشی از مقدمات لازمه را بنده تا حدودی پیش بردم. البته می‌توانید منتظر اتمام مهلت مذکور بمانید و با آغاز تهاجم جدید (گران کردن نرخ اجاره برای چیزی که هیچ ربطی به اوقاف ندارد و بلکه ملک شخصی خود شماست) متقابلا با مدرک جدید او را به محکمه و مجازات بکشانید. و چنانچه به بنده نمایندگی دادید، عرض خواهم کرد که چگونه او را به ندامت برسانید! (اگرچه هیچ‌گونه علاقه قلبی به این نمایندگی ندارم و بیشتر مایلم در جای‌گاه مشاور، خدمت نمایم.) ضمناً از مفاد صورتجلسه اهالی محترم که سال گذشته در «حسینیه ۱۳ آبان تهران»، گرد هم آمده و توافقاتی کردند، هنوز از طرف هیچکدام از دارندگان آن، چیزی برای بنده ارسال نشده است و لذا قادر به تحلیل آن در «سپهر جدید قضیه» نیستم. ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: مشکل با آمریکا فقط با باج‌دادن حل می‌شود 🔹آیا آمریکا ثروت‌های مسدود شده ما را به ما پس داد؟ نه! آمریکا به تعهد عمل نمی‌کند. این هم مذاکره و نشستن با آمریکا. 🔹مشکل ما با آمریکا را یک چیز حل می‌کند، به آمریکا باج بدهیم. اگر می‌خواهید مشکل‌تان با آمریکا حل شود باید به آمریکایی‌ها باج دهید. 🎴به کانال بپیوندید 👇 http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: یک عده‌ای ادعای فهم سیاسی می‌کنند اما تحلیل‌هایشان در روزنامه و فضای مجازی واقعاً انسان را متأسف می‌کند. 🔹می‌گویند برای اینکه بتوانید این اغتشاش‌ها را تمام کنید باید مشکلتان را با آمریکا حل کنید. 🎴به کانال بپیوندید 👇 http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc