eitaa logo
مدرسه اقتصاد
843 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
950 ویدیو
195 فایل
اینجا محلی‌است برای اشتراک‌گذاری تحلیل‌ها، درسگفتار، صوت، کلیپ،فیلم، سخنرانی اساتید و جزوات اقتصادی،برای رشد و پیشرفت مردم و کشور درعرصه اقتصاد و سبک زندگی‌اقتصادی سالم ذیل تمدن جهانی اسلام.منتظرنظرات شمادر: http://eitaa.com/joinchat/715718678C6b9ae86a0b
مشاهده در ایتا
دانلود
(قسمت هفدهم) 🔰 مجموعه روایت_تابلوهای «فقط برای خدا»: از سلوک و مکتب شهید سلیمانی پست‌های بعدی را ببینید: 👇👇 @SchoolofEconomics
(قسمت هیجدهم) 🔰 مجموعه روایت_تابلوهای «فقط برای خدا»: از سلوک و مکتب شهید سلیمانی پست‌های بعدی را ببینید: 👇👇 @SchoolofEconomics
(قسمت نوزدهم) 🔰 مجموعه روایت_تابلوهای «فقط برای خدا»: از سلوک و مکتب شهید سلیمانی پست‌های بعدی را ببینید: 👇👇 @SchoolofEconomics
(قسمت بیستم) 🔰 مجموعه روایت_تابلوهای «فقط برای خدا»: از سلوک و مکتب شهید سلیمانی پست‌های بعدی را ببینید: 👇👇 @SchoolofEconomics
(قسمت بیست و یکم) 🔰 مجموعه روایت_تابلوهای «فقط برای خدا»: از سلوک و مکتب شهید سلیمانی پست‌های بعدی را ببینید: 👇👇 @SchoolofEconomics
(قسمت بیست و دوم) 🔰 مجموعه روایت_تابلوهای «فقط برای خدا»: از سلوک و مکتب شهید سلیمانی پست‌های بعدی را ببینید: 👇👇 @SchoolofEconomics
(قسمت بیست و سوم) 🔰 مجموعه روایت_تابلوهای «فقط برای خدا»: از سلوک و مکتب شهید سلیمانی پست‌های بعدی را ببینید: 👇👇 @SchoolofEconomics
(قسمت بیست و چهارم) 🔰 مجموعه روایت_تابلوهای «فقط برای خدا»: از سلوک و مکتب شهید سلیمانی پست‌های بعدی را ببینید: 👇👇 @SchoolofEconomics
(قسمت بیست و پنجم) 🔰 مجموعه روایت_تابلوهای «فقط برای خدا»: از سلوک و مکتب شهید سلیمانی پایان تابلوها/ با تشکر از دوستان حوزه هنری سازمان تبلیغات استان کرمان @SchoolofEconomics
(قسمت بیست وششم) 💥👈دیشب یه خواب دیدم خیلی عجیب بود...🤔 این خواب آن‌قدر غیره واقعی و عجیب بود که با خودم گفتم: نیازی نیست برای کسی تعریف کنم... ولی بعد گفتم شاید یک درصد برای یه کسی جالب باشه... حالا می‌خوام براتون تعریف‌ش کنم...🙂 👌راست‌ش خواب دیدم وارد یه مرکز خرید شدم و دیدم داخل همه مغازه‌ها یه سری اتاق شیشه‌ای هست که توی هر کدوم یه نفر داره کاراشو می‌کنه و آدم‌های دیگه دارن نگاه‌ش می‌کنن...🙄 😏وقتی که نزدیک‌تر رفتم دیدم آدم‌های خیره شده به این اتاق‌ها، که البته من هیچ‌کدوم رو نمی‌شناختم، دارن برای دیدن این آدم‌ها به مغازه دار پول میدن... بعد از مدتی دیدم دارن از مغازه‌دار برچسب‌هایی شبیه به قلب می‌گیرند و بعضی‌هاشو روی دیوارهای شیشه‌ای این اتاق‌ها می‌چسبونند...!!! 😟جلوی یه اتاق کلی آدم بودن و جلوی یه اتاق دیگه تعداد کمتری و خلاصه تعداد بازدیدکننده‌ها متفاوت بود... کمی اون طرف‌تر یه اتاق شیشه ای بود که انگار افرادش آشنا بودن... وقتی جلوتر رفتم، دیدم کلی از ‌دوستای من اطرافش جمع شدن...!🤔 وقتی نگاهم به داخل اون اتاق شیشه‌ای افتاد، وحشت کردم و از خواب پریدم...😨 این خواب اصلاً نمیتونه واقعی باشه... 👌آخه... داخل اون اتاق شیشه ای «خودم رو دیدم...!»😳 آره... مطمئن‌م... الآن تو عصر فیسبوک و اینستاگرام این چیزها وجود نداره!...😜🙊 «این خواب اصلاً واقعی نیست...!»/ حامد دانشمندی @jebheh @SchoolofEconomics
(قسمت بیست و هفتم) 🔻 مردی الاغش را به بازار الاغ فروشان برد تا بفروشد. وقتی به بازار رسید، فریاد زد: این الاغ را می‌‌فروشم. شخصی به وی نزدیک شد و گفت: الاغت را چند می‌فروشی؟ مرد گفت: ۳۰ چوق. شخص گفت: می‌خرم و پول آنرا داد. 🔺 بعد وسط بازار الاغ فروشان رفت و گفت: آی مردم، و شروع به تعریف از الاغ کرد که مردی از گوشه بازار گفت: این الاغ را ۴۰ چوق می‌خرم، دیگری گفت: من ۵۰ چوق، مرد دیگری پیشنهاد ۶۰ چوق را داد و دیگری ۷۰ و بعدی ۸۰ ! صاحب پیشین الاغ با خود گفت: الاغی که مردم حاضر باشند ۸۰ چوق بخرند را چرا من نخرم پس دستش را بالا برد و گفت: ۹۰ چوق. شخص گفت: ۹۰ چوق یک، ۹۰ چوق دو، ۹۰ چوق سه... الاغ فروخته شد به این مرد در ازای ۹۰ چوق. 🔚 در این لحظه شخصی، مرد را به کناری کشید و گفت: ای مرد، تو هم فروشنده خوبی بودی و هم خریدار خوبی. از شما چند تا در این منطقه هست؟ مرد گفت: زیادیم. شخص گفت از کجا آمده‌اید؟ مرد گفت: از بازار ایران 😐 @Qomar_ir @schoolofeconomics