payam-azizi-yar-migooyad-allah-128.mp3
7.58M
#صدایآرامش
پیام عزیزی 🎙
یار می گوید الله 🎼
#موسیقی
#هفته_وحدت
✍🏻#صدای_آرامش👇
━━⊰❀🦋❀⊱━═
@SeAramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅️ انگیزشی
از او پرسیدم چطور توانستی؟
گفت:
چون بالاخره یک روز با خودم گفتم این زندگی توست .
با تمامِ بدبختی ها و بی مهری هایش ، به هر حال همین است که هست ،
قرعه به نامِ تو این طور افتاده و یا می توانی تک تکِ لحظاتش را با گلایه کردن در موردِ سرنوشتِ شومت بگذرانی و یک قربانی باشی ، یا میتوانی آن را بپذیری و برای تغییرش تلاشی بکنی و حتی اگر ببازی هم بازنده مُردن بهتر از قربانی مُردن است، نه؟
مریم دولتیاری✍️
#انگیزشی
✍🏻#صدای_آرامش👇
━━⊰❀🦋❀⊱━═
@SeAramesh
هدایت شده از یوسف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنشِ اعضای قدیمیِ کانالِ
#صدای_آرامش به اعضای جدید 😂😁
✍🏻#صدای_آرامش👇
━━⊰❀🦋❀⊱━═
@SeAramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صدای_آرامش
✅️ شادباش 😂
✨بهشون گفت به این شُکلاتا کسی دست نزنه تا من بیام ،
مُردم براشون 😍😂
#خنده
✍🏻#صدای_آرامش👇
━━⊰❀🦋❀⊱━═
@SeAramesh
ﻣـﺮﺩﯼ ﺑـﻪ همسرش ﮔـﻔـﺖ: "ﻧـﻤـﯿـﺪﺍﻧـﻢ ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﭼـﻪ ﻛـﺎﺭ ﺧـﻮﺑـﯽ ﺍﻧـﺠـﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻛـﻪ ﯾـﻚ فرشته ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩﻡ ﺁﻣـﺪ ﻭ ﮔـﻔـﺖ ﻛـﻪ ﯾـﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﺗـﺎ ﻣـﻦ ﻓـﺮﺩﺍ ﺑـﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺵ ﻛـﻨـﻢ"!
همسرش ﺑـﻪ ﺍﻭ ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﺎ ﻛـﻪ 16 ﺳـﺎﻝ ﺑـﭽـﻪ ﺍﯼ ﻧـﺪﺍﺭﯾـﻢ، ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﺑـﭽـﻪ ﺩﺍﺭ ﺷـﻮﯾـﻢ.
ﻣـﺮﺩ ﺭﻓـﺖ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﻣـﺎﺟـﺮﺍ ﺭﺍ ﺑـﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺗـﻌـﺮﯾـﻒ ﻛـﺮﺩ، ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﻦ ﺳـﺎﻟـﻬـﺎﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻧـﺎﺑـﯿـﻨـﺎ ﻫـﺴـﺘـﻢ، ﭘـﺲ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﭼـﺸـﻤـﺎﻥ ﻣـﻦ ﺷـﻔـﺎ ﯾـﺎﺑـﺪ".
ﻣـﺮﺩ ﺍﺯ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩ ﭘـﺪﺭ ﺭﻓـﺖ، ﭘـﺪﺭﺵ ﺑـﻪ ﺍو ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﻦ ﺧـﯿـﻠـﯽ ﺑـﺪﻫـﻜـﺎﺭﻡ ﻭ ﻗـﺮﺽ ﺯﯾـﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻓـﺮﺷـﺘـﻪ ﺗـﻘـﺎﺿـﺎﯼ ﭘـﻮﻝ ﺯﯾـﺎﺩﯼ ﻛـﻦ".
ﻣـﺮﺩ ﻫـﺮﭼـﻪ ﻓـﻜﺮ ﻛـﺮﺩ, ﻫـﻮﺍﯼ ﻛـﺪﺍﻣـﺸـﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷـﺘـﻪ ﺑـﺎﺷـﺪ، ﻛـﺪﺍﻡ ﯾـﻚ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﺍﻓـﺮﺍﺩ ﺗـﻘـﺪﻡ ﺩﺍﺭﻧـﺪ، همسرم؟ ﻣـﺎﺩﺭﻡ؟ ﭘـﺪﺭﻡ؟
ﺗـﺎ ﻓـﺮﺩﺍ ﺭﺍﻩ ﭼـﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﭘـﯿـﺪﺍ ﻛـﺮﺩ ﻭ ﺑـﺎ ﺧـﻮﺷـﺤـﺎﻟـﯽ ﺑـﻪ ﭘـﯿـﺶ فرشته ﺭﻓـﺖ ﻭ ﮔـﻔـﺖ: "ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻛـﻪ ﻣـﺎﺩﺭﻡ ﺑـﭽـﻪﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔـﻬـﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻃـﻼ ﺑـﺒـﯿـﻨـﺪ“!
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
━━⊰❀🦋❀⊱━═
✅به #صدای #آرامش بپیوندید👇
@SeAramesh
✅یک داستان واقعی
اهل تهران بودم. پدرم از تجار بازار تهران.
علیرغم مخالفت شدید خانواده، به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.
یک بار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان....
بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.
یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.
سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان با عطر شهدا عطرآگین.
تا اینکه....
تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.
آشوبی در دلم پیدا شد. حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم....
با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.
بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد:
#شهیدسیدمرتضیدادگر...🌷
فرزند سید حسین، اعزامی از ساری.
گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من....
استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم.
قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.
با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم:
"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... "
گفتم و گریه کردم.
دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید...»
وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.
هر چه فکرکردم، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...
لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم. به قصابی رفتم. خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:
بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.
به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم. مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته، با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد....
جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.
اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات....
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟
نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم:
شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری...
تا اینکه وسط بازار از حال رفتم...
همه ی ما مدیون خون شهداء هستیم.
شهدا را یاد کنیم حتی با ذکر یک صلوات
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
━━⊰❀🦋❀⊱━═
✅به صدای آرامش بپیوندید👇
@SeAramesh
15.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝یار اومده ... دلدار اومده ... احمد مختار اومده ...
🌸 امشب شب میلاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) و امام جعفرصادق (علیه السلام )🌺❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️
#صدای_آرامش👇
━━⊰❀🦋❀⊱━═
@SeAramesh
در این ظهر
یه آرزوے زیبا...🌸🍂
ی دعاے قشنگ براے شما مهربونا
الهـــــے
شادیاتون زیاد...
غم هاتون ڪم...
وزندگیتون پراز عشـــــق
سلام ظهرتون بخیر🌸🍂
#صدای_آرامش👇
━━⊰❀🦋❀⊱━═
@SeAramesh
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اشتباه لفظی رئیس جمهور
تازه فهمیدم دلیل انتصابات دولت جدید از بین زندانیان سابق امنیتی چیه؟😂
━━⊰❀🦋❀⊱━═
✅به صدای آرامش بپیوندید👇
@SeAramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلادحضرت محمدص هست برای دیگران بفرستید تا میلیونها صلوات برمحمدوآل محمدفرستاده شود🌹
━━⊰❀🦋❀⊱━═
✅به صدای آرامش بپیوندید👇
@SeAramesh
2_153130380264734985.mp3
3.65M
💠دعــــــــــــــای سـمـات
🌷عصرهای جمعه که می شود دل می گیرد.
دعای سمات می خوانیم تا روحمان ملکوتی شود🌷
🔹امام صادق علیه السلام در ارزش این دعا فرمودند:اگر قسم یاد کنم که در این دعا، اسم اعظم است راست گفته ام.
📙بحارالانوار، ج 87، ص101
کد۱۰۱
━━⊰❀🦋❀⊱━═
✅به صدای آرامش بپیوندید👇
@SeAramesh