🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
🕊هر روز یک 🥀شهید🕊
🤚یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
و به نیابت از
🕯🕊 #شهید_مهدی_باکری
🏴اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
🚩وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🏴وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🚩وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
🕊🕊
وقتی بهم گفت «ازت راضی نیستم»
انگار دنیا روی سـرم خراب شده بود
پـــرسیدم: «واسه چی؟»
گــفت:چــرا مــواظب #بیـــــتالمال
نیستی میدونی اینا رو کی فرستاده
میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟!
همهش امانته!
گفتم: حاجی میگی چی شده یا نه؟
دستش را باز کرد #چهار تا حبّه قند
خاکی تـوی دستش بود دم در چادر
تدارڪات پیدا ڪرده بود!
#شهید_مهدی_باکری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#شادی_روح_شهدا
📿5شاخه گل صلوات هدیه می کنیم انشاالله این شهید عزیز در دنیا یاری دهنده ما ، ودر آخرت مارا شفاعت کنن🤲
🤝به امام زمان و شهدا قول بده این پست رو در کانالها و گروه هایی که داری ارسال کنی.
🌷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ🌷
╭┅───────┅╮
@kolbeAramesh1🏕
╰┅───────┅╯
.🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
🕊#هرروزیک 🥀#شهید🕊
🤚یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
و به نیابت از
🕊🕯🕊#شهید_مهدی_باکری
🏴اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
🚩وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🏴وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🚩وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
🕊🕊
رفتگر محله چهرهاش را پوشانده بود. معلوم بود همان مرد همیشگی نیست. جلو رفت و سلام داد و فهمید شهردار شهر است!
قصه این بود که زن رفتگر محله مریض شده بود. به او مرخصی نمیدادند. میگفتند جایگزین ندارند. رفتگر مستقیم رفته بود پیش شهردار شهر یعنی همون آقا مهدی باکری.
خلاصه دیدند
آقا مهدی خودش جای رفتگر آمده سر کار.
#شهید_مهدی_باکری
#اللهم_ارزقنا_شهادت💔
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#شادی_روح_شهدا
📿5شاخه گل صلوات هدیه می کنیم انشاالله این شهید عزیز در دنیا یاری دهنده ما ، ودر آخرت مارا شفاعت کنن🤲
🤝به امام زمان و شهدا قول بده این پست رو در کانالها و گروه هایی که داری ارسال کنی.
🌷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ🌷
╭┅───────┅╮
@kolbeAramesh1🏕
╰┅───────┅╯
دست بُرد یک قاچ خربزه برداره
اما دستش را کشید
انگار یاد چیزی افتاده بود
گفتم: واسه ی شما قاچ کردم،بفرمایید!
نخورد!
هرچه اصرار کردم نخورد!
قسمش دادم که این ها را با پول خودم خریدهام
و الان فقط برای شما قاچ کردهام
باز قبول نکرد و گفت: بچهها توی خط از این چیزا ندارن
#شهید_مهدی_باکری