eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
33 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
روحمان از بین رفته، سرگرم بازیچه دنیاییم، 🌹"الَذِینَ هُمْ فی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ" ما هستیم! مُرده‌ام، تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم، تو بیدارم کن. خدایا! به حُرمت پای خسته‌ی رقیه(س) به حرمت نگاه خسته‌ی زینب(س) به حرمت چشمان نگران حضرت‌ولیعصر(عج) به ما حرکت بده.. 🌷"شهیدعباس‌دانشگر"🌷 @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما که می‌گویید امام زمان(عج) باید بیایند، زمینه‌اش را باید شما برای امام زمان(عج) آماده کنید. 🌹«بهترین اعمال در زمان غیبت کبری امام زمان(عج) انتظار فرج است». انتظار فرج یعنی چه؟ "شهیدمصطفی ردانی پور" @Sedaye_Enghelab
ايشان از نظر اخلاقي فردي بسيار مومن و متعهد و معيد به مسائل ديني و مذهبي بودند نسبت به اداي نماز بسيار حساس بوده و ديگران را به خواندن نماز دعوت و مقيد مي نمود. در دعاهاي کميل و توسل هميشه شرکت مي کردند برادران و خواهران کوچکتر از خود را به خواندن نماز  دعوت مي کرد. 🌷 ايشان هميشه مطيع راه امام (ره) بودند و هميشه در نامه هايشان  وحتي در وصيت نامه شان  نسبت به اطاعت  ازامام تاکيد خاصي داشتند. "شهیدعلی امانی" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 مي‌گفت: من و رفقايم براي تفريح آمده بوديم جنوب... ناخواسته به اين‌جا كشيده شدم. حال و هواي اين‌جا طور ديگري است... به خدا از اين‌جا كه برگردم ديگر آن زن قبلي نيستم. مي‌دانم حقم جهنم است. اما قول مي‌دهم توبه كنم. من زن بدي بودم... زن روي زمين نشست و زار زد. من به آهستگي از او فاصله گرفتم. اما صدايش را هنوز مي‌شنيدم كه مي‌گفت: «آي شهدا... غلط كردم...». ✍كتاب خاك وخاطره @Sedaye_Enghelab
🌹من بال و پر شهید را می بوسم پا تا به سر شهید را می بوسم دستم نرسد اگر به دامان شهید دست پدر شهید را می بوسم ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید عبدالحسین موسوی نژاد" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم: مَعَـاشِــرَ النَّاسِ! أَنَــا «صِرَاطُ اللهِ الْمُسْتَقِیمُ» الَّذِی أَمَرَكُمْ بِاتَّبَاعِهِ ثُمَّ «عَــــلِیٌّ» مِنْ بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ، أَئِمَّةٌ یَهْدُونَ إِلَی الْحَقَّ وَبِهِ یَــعْدِلُونَ». ای مردمان! من «صراط خداوند» هستم که مستقیم است؛ همان صراطی که خداوند شما را به تبعیت از آن فرمان داده است و بعد از من، «علی» و بعد از او، فرزندانِ من از نسلِ او، «صراط مستقیم» هستند؛ همان امامانی که به سوی حق هدایت می‌کنند و به حق، در حکم و حکومت، به اجرای عدالت می‌پردازند». 📚خطبه غدیر @Sedaye_Enghelab
🌷یکی از همکاران عباس دعوت مان کرده بود مهمانی. سالگرد ازدواج شان بود. گفته بود آدم های زیادی نمی آیند، همین آشناها هستند. وارد کوچه که شدیم، پر از ماشین بود. گفتیم شاید مهمانان همسایه ها هستند. وقتی وارد شدیم غوغایی بود. از سبک مهمانی های آن موقع، زن و مرد با هم می رقصیدند. سر میزها مشروب هم بودو … . 🌷نتواستیم زیاد طاقت بیاوریم. زدیم بیرون. در راه عباس بغض کرده بود. وقتی رسیدیم خانه بغضش ترکید. بلند بلند گریه می کرد و سرش را به در و دیوار می کوبید. می گفت: امشب را چه طوری باید جبران کنم. قرآن را باز کرد و تا صبح قرآن خواند. ✍ کتاب آسمان "شهید عباس بابایی" @Sedaye_Enghelab
فقیر از نگاه ما کسی است که پول ندارد 🌸اما از نگاه خدا کسی است که توکل ندارد..! @Sedaye_Enghelab
‏راهیِ چشمه‌ی معرفت و مردانگی شد که با شهادت، سیراب شود…🍃 "شهید ضرغام پرست" @Sedaye_Enghelab
📌آثار تجزیه و تحلیل شکست ها در بیان حاج احمد متوسلیان 🌷وقتی بعد از انجام عملیات برون مرزی محمد رسول الله به مواضع خودی برگشتیم، احمد متوسلیان بچه ها را جمع کرد و سخنرانی نمود. می گفت: برادر های عزیز من! 🌷از همین حالا به فکر تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف این حمله باشید. شیعه کسی است که از دل یک شکست تاکتیکی ، بزرگ ترین پیروزی های استراتژیکی را بیرون می کشد. شیعه نه از مشاهده نقاط قوت خود دچار غرور می شود و نه با دیدن نقاط ضعف خود، دست خوش یأس و وادادگی می‌شود. ✍کتاب راز آن ستاره "جاویدالاثر احمد متوسلیان" @Sedaye_Enghelab
🌹 اینک که شهر شعله ور بی خیالی است جای برادران غیورم چه خالی است جای برادران غیوری که بعدشان این شهر در محاصره خشک سالی است ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "سرتیپ شهید جمشید جاودانیان" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم : معاشر الناس فبایعوالله وبایعونی وبایعوا علیا امیرالمومنین والحسن والحسین و الائمه (منهم فی الدنیا و الاخره) کلمه باقیه. ای مردمان! اینک با خداوند بیعت کنید و با من پیمان بندید و با علی امیرالمومنین و حسن و حسین و امامان پس از آنان از نسل آنان که نشانه پایدارند در دنیا و آخرت. 📚خطبه غدیر @Sedaye_Enghelab
🌷گروهی به جبهه آمده بودند که نشانی از رزمندگی نداشتند. نه نماز می خواندند و نه در مراسمات شرکت می کردند. حس کار فرهنگی مان گل کرده بود. یکی از آنها را که عاقل تر و مظلوم تر بود، آوردیم سنگر خودمان. 🌷شب بچه ها داخل سنگر به مناجات و عزاداری پرداختند. حسن خاصی پیدا کرده بود. بعد از مراسم با حمید رجب نسب بیرون رفتند و تا ساعت ها مشغول صحبت بودند. بعد از نماز صبح مشغول استراحت بودیم. حوالی ساعت هشت، صدای انفجاری ما را بیدار کرد. خمپاره به آبهای میان ما و دشمن خورده بود. تازه وارد سنگر ما، در حال شنا شهید شده بود. حمید می گفت: آن شب از این که جوانی اش را در راه باطل سپری کرده بود، خیلی شرمنده بود. می گفت: می خواهم با خدا آشتی کنم. 🌷خدا می داند! شاید در حال غسل توبه بوده است. خدا می خواست او داخل آب شهید شود تا لباسی همراهش نباشد که آبرویش برود. همان لباسی که بعدها در گوشه سنگر پیدا کردیم و در جیبش عکس نامناسبی قرار داشت. ✍کتاب تو شهید می شوی "شهید گمنام" @Sedaye_Enghelab
🌷می دانست از ساواکی ها می باشند و می خواهند براش پرونده سازی کنند. از او پرسیده بودند نظرت در مورد حجاب چیه؟ گفته بود: من کە نظری ندارم باید از روحانیت پرسید! 🌷من فقط یه حدیث بلدم کە هرکس همسرش را بی حجاب در معرض دید دیگران قرار دهد بی غیرت است و خداوند او را لعنت می کند. 🌷ساواکی ازش پرسید شاه را داری می گی؟ خنده ای کرد و گفت من فقط حدیث خواندم. "شهید محمد منتظرالقائم" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷ای شقایق ها...! ای شهیدان ، عشق مدیون شماست هرچه ما داریم از خون شماست. @Sedaye_Enghelab
🌷🕊🌷🕊🌷 🌷آمده بود مرخصی، سر نماز بود که صدای آخ شنیدم، نمازش قطع شده، پرسیدم چی شد؟ گفت: «چیزی نیست» توی حمام باندهای خونی بود، نگرانش شدم، فهمیدم پایش گلوله خورده، زخمی است، دکتر گفته باید عمل شود تا یک هفته هم نمی‌توانی باندش را باز کنی. باند را باز کرده بود تا وضو بگیرد. گریه کردم و گفتم: «با این وضع به جبهه می‌روی؟» رفیقش که دنبالش آمده بود، گفت: «نگران نباش خواهر، من مواظبشم» با عصبانیت گفتم: «اشکالی ندارد، بروید جبهه، ان‌شاءالله پایت قطع می‌شود، خودت پشیمان می‌شوی و برمی‌گردی». 🌷علی بهم نگاه کرد و گفت: «ما برای دادن سر می‌رویم، شما ما را از دادن پا می‌ترسانی؟!»؛ هیچ وقت حرفش از یادم نمی‌رود، دوباره مرا شرمنده کرده بود. 🌷علی می‌گفت: «خدا کند که جنازه من به دستتان نرسد، دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب هم که شده، از این خاک را اشغال کنم و در آخر هم این گونه شد . " به نقل از همسر شهید علی تجلایی"🌷 @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 قسمتی از وصیت نامه "شهید ردانی پور": خواهرانم در تربيت فرزندانتان بکوشيد و حجاب را رعايت کنيد. زهرا گونه زندگي نماييد و شوهرانتان را به راه خدا واداريد. @Sedaye_Enghelab
🌹این سبکبالان که تا عرش جنون پر کشیدند آفتاب وصل را چون صبح، در بر می‌کشند از دم تیغ شهادت باده جوی وصلتند ذیل اگر گردد بلا لاجرعه‌نوش سر می‌کشند ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید علیرضا خواجه کجوری" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم : الا و انه لایبغض علیا الا شقی،و لایوالی علیا الا تقی،ولا یومن به الا مومن خالص. آلگه باشید! که با علی نمی ستیزد مگر بی سعادت، وسرپرستی او را نمی پدیرد مگر رستگار پرهیزگار، وبه او نمی گرود مگر ایمان دار بی آلایش. 📚خطبه غدیر @Sedaye_Enghelab
🌷هشت روز مانده بود به اربعین ۱۳۹۳٫ شب ساعت یازده بود بود که مجید سراسیمه آمد خانه. گفت وسایلم را جمع کن که عازم کربلا هستم. گفتم: زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم. عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. چه رفقایی و چه سفر اربعینی. تا برسند مرز مهران صدای آهنگ شان و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. 🌷مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع)، کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم دیر بر می گشت آن هم با چشم های خون. رفقا مانده بودند که خود مجید است یا نقش جدید. 🌷پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید، پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکر یا حسین یا حسین بود و اشک و ناله. وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: توی این چند روز از امام حسین خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم. 🌷او حرّی دیگر شده بود. فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود. ✍کتاب مجید بربری "شهید مجید قربانخانی" @Sedaye_Enghelab
معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین. خانم معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانه اش كه «سرت را بالا بگیر ببینم.» چشم هایش را بست  سرش را بالا آورد.  از كلاس زد بیرون . تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نكرده بود. خونه که رسید گفت: دیگه نمی خوام برم هنرستان. – آخه برای چی ؟  معلم ها بی حجابن . انگار هیچی براشون مهم نیست. میخوام برم قم؛ حوزه. 🌷"شهید مصطفی ردانی پور"🌷 @Sedaye_Enghelab
🌷آقاجواد ارادت خاصی به شهدای گمنام داشت ومداحی شهیدگمنام سلام رازمزمه میکردومیگفت: من هم دوست دارم شهیدگمنام شوم مثل اینکه رازخوشبختی راکشف کرده بودکه آنقدر دوست داشت شهیدشود، آن هم ازجنس گمنامی یک روز از مراسم ختم یکی از آشناها برمیگشتیم‌ وقتی داخل ماشین نشستیم گفت: امروزمیخوام شماروپیش بهترین دوستام ببرم تا بهشون سربزنیم گفتم: تو که اخلاق منومیدونی دست خالی جایی نمیرم پس جایی نگه دارتا مقداری میوه بخرم جوادپاسخ داد: دوستای من نیازی به میوه ندارن.اونا در شهر ما غریبن. همین که کنارشون باشیم کافیه.مامان جان نیازی نیست چیزی بگیرین،دست خالی هم بریم،اشکالی نداره! اوناخوشحال میشن. گفتم: جواد، توکه دست و دلبازی، اگه دوستات فرزند دارن کنارمغازه ای نگه دار تا یک دست لباس براشون بخریم جواد گفت:دوستای من آنقدرساده و بی تکلفن که نیازی به امور مادی ندارن.اونا فقط از ما میخوان که به یادشون باشیم من و پدرش درحیرت فرورفته بودیم که جواد چطور دوستانی داردکه نیازی به امور مادی و دنیوی ندارند. ناگاه جواد ماشین را به طرف یادمان شهدای گمنام شهرقروه هدایت کرد وقتی نزدیک مزار شهدا رسیدیم جوادگفت:مامان! این هم دوستای ساده و بی تکلف من که فقط دوست دارن به یادشون باشیم و فراموششون نکنیم دیدی گفتم مظلوم وغریبن وکسی رو ندارن. مهم اینه که ما راه اونا رو ادامه بدیم و اجازه ندیم یادشون فراموش بشه 🌷من همانجامتوجه شدم که جواد رفاقتی دیرینه با این شهدادارد و آنها هم حق دوستی رابه جا آوردند و جواد مرا به مهمانی سیدالشهدا علیه السلام بردند. "شهید جواد کاکه جانی" @Sedaye_Enghelab