چشمانم به قاب عکست خیره است،
ترسم که نورش کم شود؛
این قاب، یادگار توست…
اما ...!!!
چراغ شبهای من است… .
گل پسرِ
"شهید صیاد خدایی"
#مذاکره
#بندرعباس
#تسلیت
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
╭🌹
╰┈➤ @Sedaye_Enghelab
🌷در خط سریع حرکت میکرد هر بیسیمچیای نمیتوانست پابهپایش بیاید. یکی از بیسیمچیها چابک و فرز بود. نورعلی اسمش را گذاشته بود زورو! آچار فرانسه واحد مخابرات بود. تا عملیات گره میخورد و اوضاع سخت میشد، بیسیم میزد که «زورو» را بفرست!
🌷تقلید صدای زورو حرف نداشت داخل پادگان ایلام، مهدی میرزایی صدایش کرد.
- زوروا جان مادرت یک چیزی میگویم نه نگو
- بفرما
- تقلید صدای آقای شوشتری و انجیدی را در بیاور
سینه اش را صاف کرد خبر نداشت شوشتری و انجیدی و چند فرمانده
دیگر پشت سرشاند.
✍روایت: بیستم
📖 کتاب: نورعلی
نیم نگاهی به زندگی و اوجبندگی
"سردار شهید نورعلی شوشتری"
#بندرعباس #تسلیت
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
╭🌹
╰┈➤ @Sedaye_Enghelab
Ziarate Ashura224.mp3
زمان:
حجم:
2.01M
زیارت عاشورا❤️
به نیت ظهور #امام_زمان(عج)✨ و شهدا 🕊 و سلامتی سربازان گمنام امام زمان✨ و مدافعان وطن و رفع گرفتاری مسلمین ،برای آزادی و پیروزی مردم مظلوم فلسطین
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#بندرعباس
#تسلیت
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
╭🌹
╰┈➤ @Sedaye_Enghelab
با شهدا گم نمی شویم
ادامه روایت 👇
🌷 اول صدای انجیدی را درآورد "شوشتری، ما چه کار کنیم؟!"
بعد هم صدای شوشتری را "تازه میپرسی چه کار کنی؟! باید تیپ را مستقر کنی. بعد از دو ساعت که نمیپرسند چه کار کنم؟!"
تا تقلید صدایش تمام شد، یک نفر زد پشت گردنش که "پدر صلواتی ادای من را در می آوری؟!" سرش را که برگرداند، خشکش زد! شوشتری پشتش بود، بچه های داخل چادر دیگر نتوانستند خودشان را نگهدارند و یقی زدند زیر خنده، صدای قهقهه بچه ها چادر را برداشت.
✍روایت: بیستم
📖 کتاب: نورعلی
نیم نگاهی به زندگی و اوجبندگی
"سردار شهید نورعلی شوشتری"
#بندرعباس #تسلیت
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
╭🌹
╰┈➤ @Sedaye_Enghelab