eitaa logo
صدیق
1.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.1هزار ویدیو
215 فایل
تاسیس : ۹۹/۰۳/۱۵ ارتباط با مدیر کانال 👈 @Goletaha1354 🌹سپهبد شهید سلیمانی: 🍃هر كس به مدار مغناطيسی علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) نزدیکتر شد، اين مدار بر او اثر میگذارد؛ او کمیل‌بن‌زیاد می‌شود، او ابوذر غفاری می‌شود، او سلمان پاک می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از سلام کردن سائل سلام کرد این بار هم کرامت خود را تمام کرد در حیرت است واژه ی ایثار از حسن نان شبش دوباره نثار غلام کرد تا دید فاطمه که گره خورده کار من ذکـر مرا "کریم علیه السلام" کرد زنجیر عقل مانع عشقش نمی شود هرکس که پای درس حسن ثبت نام کرد رحمت به آن کریم که از لطف بی حدش با جبرئیل، شاعر خود هم کلام کرد ابیات مِدحتش همه بیت المقدسند ترویج مدح، صاحب بیت الحرام کرد از قدرتش نپرس، جمل را نظاره کن کاری که با سپاه سواره نظام کرد چشمم به احترام قدومش به سجده رفت کامم برای بوسه به دستش قیام کرد نامـرد آمدم به در خانه اش ولی آقـا نظاره کرد و مرا با مرام کرد در خاطرم نمانده که شغلم گدایی است از بس گدای فاطمه را احترام کرد : 💔 نوکـر‌ ز‌ نامِ‌ صاحب ‌خود،‌ شأن ‌میبرد منت ‌خدای را که ‌ شدیم 🍃🌹@Sediigh_ard
نام زیبایت به درد قلب من تسکین است با صدای ذکر تو حال خوشم تأمین است هر دو عالم مانده مبهوت مقام تو حسین این وقار و عزت تو لایق تحسین است دارم این باور که عشّاق حسین بن علی تا که دارند حب تو جنت شان تضمین است آنقَدَر مثل حسن دستت کریم ست، یقین حاتم طایی به پیش لطف تو مسکین است از همان بچّگیم عاشق هیئت بودم عشق من با تو از آن کودکیم، دیرین است بوده ذکرت راه حلّ مشکلم در هر زمان بُردن نام حسین در هر زمان شیرین است حفظ آداب مجالس بر گدا واجب بُوَد در سرای قلبمان نوکریت آیین است این چه سرّیست که عالم ز غمت مینالد آسمان، عرشُ زمین از غم تو غمگین است ننگ بر آن مردمان بی حیا و بی ادب پیکرت از ضرب تیغ کوفیان رنگین است خواهرت مانده میان مشکلات بی شمار دردِ دوری تو بهر زینبت سنگین است : 💔 این روزگار می گذرد خوب یا که بد بهتر که عمر ما درِ این خانه بگذرد عمرحساب نمی شود به عشقت حسین جانی خوش است که باتو نفس بگذرد
جگرم یاد حسین ریخت بهم یابن شبیب زخم شد از غم او پلکِ ترم یابن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهـرا نیست جای قرآن که به زیر سمِ مرکبها نیست پیرُهن از تنِ بی سر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه ی مادرِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟ پای خود را ز لبان پسرم بر دارید : دادم تورا قسم به نَخ چادری که سوخت شاید دلت بسوزد و یک کـربلا دهی