eitaa logo
🇮🇷 سدرةالمنتهی 🏴
3.8هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
22.9هزار ویدیو
250 فایل
مجری سفرهای زیارتی: #حج_عمره_عتبات_عالیات_عراق_سوریه #زیرنظرحج_و_زیارت کدشرکت :٥٧٥٣٠ ثبت: ٥٥٤٦٦٨ تأسیس: ١٣٩٨ 📳تلفن: ٠٩١٩٩١٨٩٤٧٢ ٠٢١٧٧١٥١٦٥٩ 🔴تهران_سی متری نیروی هوایی نبش خ هشتم-خ۷/۲۵جنب بوستان پیروزی مسجد بقية الله الاعظم طبقه٤ کپی برداری آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘تبرک به تربت دو سیدالشهداء(ع) 🔹در تاریخ به دو شهید بزرگوار خاندان ، لقب (ع) داده شده است: حضرت حمزه(ع) و امام حسین(ع). 🔹پس از شهادت حضرت حمزه(ع)، صفیه، خواهر ایشان به همراه حضرت زهرا(س) در کنار پیکرِ پاکشان قرار گرفته، می گریستند. 🔹حضرت فاطمه(س) مرتب بر سر آن قبر شریف می رفتند و پس از آنکه حضرت رسول(ص) به ایشان تسبیحات معروف به تسبیح حضرت فاطمه(س) را آموختند، از تربت مبارک حضرت حمزه(ع) برای خویش تسبیحی ساختند، اندکی بعد مردم هم از آن حضرت تبعیت کردند و برای خود از تربت حضرت حمزه(ع) تسبیح ساختند. 🔹از حضرت مهدی(ع) درباره (ع) سؤال شد که آیا مجاز است آن را با مرده در قبرش قرار دهند؟ حضرت پاسخ دادند: «با مرده در قبرش قرار داده شود و اگر خدا بخواهد به بنده هایش ضمیمه شود.» 🔹سؤال شد که از حضرت صادق(ع) برای ما روایت شده است که: بر کفن فرزندشان نوشتند: همانا اسماعیل شهادت می دهد که معبودی جز الله وجود ندارد، آیا مجاز است که ما آن را با خاک تربت مطهر امام حسین(ع) یا با غیر آن بنویسیم؟ حضرت پاسخ فرمود: «آری این کار مجاز است.» 🔹پرسیدند: آیا بر مرد مجاز است که با تسبیح تربت مطهر سیدالشهداء(ع) تسبیح بفرستد و آیا در این کار فضیلتی وجود دارد؟ حضرت پاسخ دادند: «مرد با آن تسبیح بفرستد و هیچ تسبیحی برتر از آن نیست و از فضیلت این گونه تسبیح ها این است که اگر فرد، گفتن ذکر و سبحان الله را فراموش کند و تنها تسبیح را [در دستش] بگرداند برایش [ثواب] ذکر و سبحان الله گفتن نوشته می شود.» 🔹سؤال شد: آیا سجده بر روی مهر تربت جایز است و آیا در این کار فضیلتی وجود دارد؟ حضرت در اینجا هم پاسخ می دهند: «این کار جایز است و در این عمل فضیلت و برتری وجود دارد.» 📚 برگرفته از کتاب برگرفته از کتاب «». 📬 خرید از فروشگاه موعود https://shop.mouood.com/emam_banovan/ فراکتاب: https://b2n.ir/r24149 کتابراه: https://b2n.ir/a45627 طاقچه: https://b2n.ir/x95120
📆 روز ترویه و توطئه‌ی ترور امام حسین علیه‌السلام و حرکت آن بزرگوار از مکه به عراق؛ ( ۸ ۶۰ ق) 🌹خطبه‌ی اباعبدالحسین صلوات‌الله‌علیه به هنگام خروج از مکه‌ی مکرمه ♦️ حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام در فرمایشی از خودشان خبر دادند. همین‌که موسم حج نزدیک شد و حجاج گروه گروه وارد مکه شدند، در اوایل ماه خبر رسید که یزید بن معاویه، را در ظاهر امیر و سرپرست حاجّ قرار داده ولی در واقع به او مأموریت داده که هر کجا توانستی، هر نقطه‌ای امکان داشت، امام را ترور کن. پس این مصیبت جدید وارد شده بر حاجیان ما (شهادت حجاج در ) مبدأ آن مال آن‌جاست، مبدأ آن یزید بن معاویه و مأمورین او هستند که برای ترور وارد مکه می‌شوند نه برای حج و عمره و عبادت!. به امام خبر رسید که یک چنین تروری در انتظار شماست؛ لذا حضرت تصمیم گرفت که احترام خانه‌ی مکه را به خاطر او نشکنند، حریم مکه‌ی معظمه از زمان ساخته شدنش به دست حضرت (علیه‌السلام)، خدا این خانه را خانه‌ی خودش فرموده، طواف را طواف عرشی قرار داده، مردم را برای بندگی به آن‌جا دعوت کرده نه برای کشتار و آزار مردم!. این بود که حضرت دریغ داشت که این کار درباره‌ی او انجام بگیرد و حریم خانه‌ی خدا شکسته شود. بنابراین تصمیم گرفت که روز سه‌شنبه هشتم ذی‌الحجة از مکه خارج بشود. آن‌وقت در بین و افرادی‌که در همراهش بودند، آن‌ها را جمع کرد و صحبت از مرگ کرد!. فرمود: «الحمدلله و ماشاءالله و لا قوة الا بالله و صلی الله علی رسوله»؛ کلاسِ درس مرگ از این‌جا برای مردم گشوده شد؛ «خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة». در هیچ عبارت و شعری پیدا نمی‌شود که کسی این‌طور مرگ را عزت و آبرو داده باشد. می‌فرماید: اگر بخواهیم لباس مرگ را برای خودمان تشبیه کنیم، در مردها چنین چیزی نیست، ولی در خانم‌ها و دوشیزگان وقتی یک گردن‌بند طلایی از پدر یا در موقع ازدواج به آن‌ها می‌رسد، افتخار به آن می‌کنند، لذت می‌برند و زینت قرار می‌دهند. «خُطَّ الموتُ علی وُلدِ آدم مَخَطَّ القَلادَةِ علی جیدِ الفَتاة» برای انسان چنین گردن‌بندی اسباب آبرو، اسباب زینت، اسباب راحتی، به نام مرگ خدا قرار داده. «و ما اَولهَنی اِلی اَسلافی»؛ نمی‌دانید چه چیزی در باطن من موج می‌زند از علاقه‌ی به مادرم ، از علاقه‌ی به پدرم، از علاقه‌ی به جدم، و برادرم! می‌خواهم پرواز کنم!؛ «ما اَولهَنی اِلی اَسلافی اشتیاقَ یعقوبَ اِلی یوسفَ»؛ فقط در مردها می‌توانم یک مرد پیدا کنم، مثال بزنم، آن هم جدایی یعقوب از یوسف است. چقدر یعقوب جدایی کشید تا چشمانش از بین رفت و سفید شد؟! «خُیِّرَ [خیِرَ] لی مَصرعاً»؛ یک جایگاهی به نام افتادنْ‌گاه برای من فراهم شده! «انَا لاقیهِ»؛ باید بروم آن‌جا بیفتم!. آن‌جا کجاست؟ آن‌جا گودی قتله‌گاه است!. پس نظر من این است که من دارم پرواز می‌کنم به سوی محبوب‌های خودم. خروج من الآن از مکه و بیابان‌ها در ظاهر آواره شدن است، ولی من رو به مقصد خود دارم حرکت می‌کنم. «کأنی باَوصالی، تتقَطَّعُها عُسلانُ الفَلواتِ»؛ مثل این‌که دارم می‌بینم گرگ‌هایی به من حمله کرده‌اند و دارند ماهیچه‌های من را با دندان‌هایشان تکه‌تکه از من جدا می‌کنند!. «بین النواویس وکربلاء فیملان منی اَکراشاَ جوفا و اجربةً سُغَّبا. لا محیص عن یوم خط بالقلم، رضی الله رضانا اهل البیت»؛ همین‌که خدا برای ما یک نقشه‌ای قرار داده، ما به چشم خود قبول داریم به سوی او پرواز می‌کنیم. وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین ۹۴٫۷٫۲۳ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی 🕊 ↙️↙️↙️ ‌ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸 ‌─┅─═इई🍃🌹🍃ईइ═─┅─