سَعی کن...
یِه جوری زندگی کنی...
💖💖که خُدا عاشِقِت بشه💖💖
❣اگه خُدا عاشِقت بِشه❣
خوب تورو خریداری میکنه...
#شَهید
#عِشق
@Emamzamaniam313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺
نام شهید رو حذف میکنید ،یادشون را چطورمیخواید از قلب مردم حذف کنید .
لطفاً نشر بدین برسه به دست ژنهای برتری که میشینن نقشه میکشن
#شهید
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
خاطره ای از شهید بی سر #مدافع حرم
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
روايات زيادي در خصوص خريد کفن قبل از مرگ آمده است.
از جمله امام صادق (ع) ميفرمايند: هر کس کفنش را در خانه اش داشته باشد، نام او جزو #غافلان نوشته نميشود. هر گاه بدان نگاه کند ثواب و پاداش خواهد داشت.
يک بار رفته بودم مشهد مقدس.
بنا بر توصيه بزرگان از اونجا يک کفن تهيه کردم. بردم حرم مطهر آقا علي ابن موسي الرضا(ع)و کفن رو متبرکش کردم. تو جمعي نشسته بوديم صحبت که شد من گفتم: سيد جان من براي خودم يک کفن از مشهد تهيه کرده ام سيد نگاه عجيبي به من انداخت و گفت: شيخ، مگه ما قراره با مرگ از اين دنيا بريم که کفن احتياج داشته باشيم؟!!
مگه خود شماها به ما ياد نداديد که #شهيد غسل و کفن نداره؟! ما بايد با #شهادت از دنيا بريم که احتياجي به کفن نباشه.
اينقدر اين حرفش رو قرص و محکم گفت که مو بر بدنم راست شد!! حسابي از خودم خجالت کشيدم. سيد کجا بود و ما کجا بوديم؟!
#برگرفته_از_کتاب_مهمان_شام
#گروه_نشر_شهید_ابراهیم_هادی
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
📸تصویری از حضور سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس، «سرداران مقاومت» در زمان سیل خوزستان
زمانی که وطن فروش ها پشتکامپیوترشون نشسته بودن و با توئیت بازی سعی می کردن بین ایران و عراق جدایی بندازن #شهید❤️ ابو مهدی المهندس به کمک سیل زدگان ایرانی شتافت بود.
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
🌹 قسمتی از وصیتنامهیِ #شهید محمدِ کامران
🔸از تمامی همکاران و برادران و خواهران دینی خود درخواست دارم که نکند مانند مردم کوفه پشت رهبری را خالی بگذارید و او را تنها بگذارید که گرگهای درنده آماده این چنین موقعیتهایی هستند.
🔸از خواهرانم میخواهم که با حیای خود سرخی خونم را هدر ندهند و از برادرانم نیز خواهانم که غیرت علوی خود را حفظ کنند و به دنیا نفروشند.
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
#تلنگر
💢ادعا نکنید، عمل کنید
🌺⇦یک نفر به حضرت زهرا سلام الله علیها گفت:
من از #شیعیان شما هستم
🌸⇦حضرت فاطمه زهرا در پاسخ فرمودند:
اگر به آنچه که ما اهل بیت دستور دادهایم عمل کنی
و از آنچه نهی کردهایم خودداری نمایی
تو از شیعیان ما هستی؛ در غیر اینصورت شیعه نیستی.
✅ دقت کنید❗️
همچون #شهید ابراهیم هادی که طبق فرمایشات ائمه ی معصومین از هر گناهی در نهان و پنهان دوری کرد و هرگز گرد گناه نچرخید و خود را در لبه پرتگاه قرار نداد و از امتحان الهی سربلند و پیروز بیرون آمد و به آن عاقبت بخیری که بندگان خاص خداوند بهش رسیدند دست پیدا کرد و همنشین خوبان در بهشت شد.
🌹بله توجه کنید : او ادعا نکرد !
درست عمل کرد .
📙 تفسیر الإمام العسکری، ص ۳۲۰
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
🌹#کجایندمردانبیادعا 🌹
#شهید حاج حسین خرازی:
"شما هیچ لازم نیست اگر کاری رو برای خدا می کنید اون کارو بیاید بگید...
یعنی اگر ما یه جایی رفتیم که ماموریت لشکر نبود و دیدیم که باید بجنگیم و برای رضای خدا رفتیم و جنگیدیم... اینو نیایم بگیم...
خدا که دیده ما کردیم... چه دلیلی داره بیایم بگیم...
اگر کار برای خداست پس گفتن برای چه؟"
هشتم اسفندماه سالروز شهادت سردار
#شهیدحاجحسینخرازی فرمانده دلاور لشکر مقدس ١٤ امام حسین(ع) گرامی باد.
♡ شادی روح شهدا صلوات ♡
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
دلم گرفته….
هوای شهر سنگین است!!
دیگر بوی #شهدا نمیدهد شهر ما!!
از اسم #شهید فقط اسم حک شد
در اول کوچه ها مانده…
مگر نه اینکه برای حفظ
ناموس، وطن، حجاب و عفاف
شهید دادیم!!؟
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
#شهیدان
🍃🌺🍃 #شهید_مصطفی_صدرزاده می گفت:یه #شهید انتخاب کنید برید دنبالش بشناسیدش،باهاش ارتباط برقرار کنید،شبیهِش بشید،حاجت بگیرید،شهید میشید.🍃🌺🍃
🌷 #هادی_دلها #شهید_ابراهیم_هادی
🍃شهیدی با تیپ امروزی و غیرت دیروزی ، آقا #شهید_بابک_نوری_هریس
که به ما ثابت کرد از روی ظاهر کسی نمیشه قضاوت کرد...
هرچند بابک اواخر حضورش حتی تو ظاهرش هم کاملا میتونستیم تغییر رو ببینیم...🌷
اما دل و افکار بابک همیشه #شهدایی و خداپسند بود❤️
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
#شهیدان
🌸ڪارے ڪن اے #شــهید...
🌹بعضے وقت ها نمیدانم؛
درگرد و غبارگناه این دنیاچه ڪنم.
🌸مرا جدا ڪن از زمین
دستم را بگیر...
میخواهم در دنیاے تو آرام بگیرم...
🌹کمکم کن برادرم😔
#شهید_جهاد_مغنیه
🌷یادش با ذکر #صلوات
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
#شهیدان
🌸ڪارے ڪن اے #شــهید...
🌹بعضے وقت ها نمیدانم؛
درگرد و غبارگناه این دنیاچه ڪنم.
🌸مرا جدا ڪن از زمین
دستم را بگیر...
میخواهم در دنیاے تو آرام بگیرم...
🌹کمکم کن برادرم😔
#شهید_جهاد_مغنیه
🌷یادش با ذکر #صلوات
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
#داستانک_حجاب
#طولانی_اما_قابل_تامل
لاک جیغ قرمز....
مانتوی جلو باز آلبالویی....
کفشای خوشرنگ ده سانتی...
موهای شینیون شده...
به قول مادر جون هفت قلم آرایش!!😒
تولد شیدا بود؛حسابی شیک و پیک کرده بودم!😌
کفشا اذیتم میکرد؛پام چند باری پیچ خورد..اما مهم نبود!
توی مسیر برگشت از پسرای سیکس پک دار خیابون ونک کلی تعریف و تمجید شنیدم و ذوق کردم!😍
خستگی از سروکولم بالامیرفت
کلید درو چرخوندم؛وارد که شدم
جلوی در ورودی یه جفت پوتین خاکی دیدم....
قطره های خون روش خودنمایی میکرد....😔
بی توجه به اون،رفتم سمت پذیرایی تا یکم روی مبل لم بدم ،خستگیم در بره..
شالم رو برداشتم که پرت کنم روی مبل؛یهو با صدای سرفه یه مرد و یالاگفتنش
شالی رو که معلق بود بین زمین وهوا گرفتم و انداختم روی سرم..😟
سربه زیر گفت:سلام!
من اما زل زدم بهش و گفتم: سلام...
مثل پسرای کوچه بازار چشماش چار تا نشد و از حدقه نزد بیرون....
حتی یه لحظه نگاهمم نکرد!
نیشش تا بناگوش باز نشد..!!!
انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده..
فقط عرق شرم وخجالت روی پیشونیش نقش بست...🤨😒
من برعکس اون؛ در ریلکسترین حالت ممکن بودم!😏
با چشم غره ی وحید خودمو جمع کردم رفتم آشپزخونه....
مادر جون گفت:دوست وحیده؛تازه از ماموریت اومده...
خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو فکر..
[چرا خجالت کشید؟!
چرا مثل بعضی از آقایون منو برانداز نکرد!]
صدای مادر جون منو به خودم آورد لیلی جان بیا برای خداحافظی.....
رفتم برای بدرقه....👋
آستین سمت چپش کاملا خونی بود!خونی که خشک شده...
پرسیدم: دستتون زخمیه؟
گفت: نه..!
خون زخمای دوستمه...
تو بغل خودم شهید شد؛امروز آوردیمش...
منم هنوز فرصت نکردم لباسامو عوض کنم....😓😔😔
مادر جون گفت:
خیر از جوونیت ببینی پسرم...جونتو گذاشتی کف دستت....
آقا محسن گفت:
وظیفه ست مادر...
هر قطره ی خون من #فدای_تار_موی_ناموسم....
تا اینو گفت:سنگینی نگاه مادرجونو رو خودم حس کردم
کمی موهامو زدم زیر شال...😟
آقا محسن برای #حفظ_حریم من و امثال من می جنگید...
اونوقت من ندای آزادی سر داده بودم!
آزادی پوچ!☹️😕
یاعلی گفت و رفت!
من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توی ذهنم!..
پوتین وخاک وخون..
ناموس و تار مو...
مانتوی جلو باز و #حیا...
کفش جیغ و لاک جیغ..!
حجاب و حجاب و حجاب!
یه #شهید و یه پلاک!
🥀بِدَمِ المَظلوم،عَجِّل الفَرَجَ المَظلوم🥀
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
#داستانک_حجاب
#طولانی_اما_قابل_تامل
لاک جیغ قرمز....
مانتوی جلو باز آلبالویی....
کفشای خوشرنگ ده سانتی...
موهای شینیون شده...
به قول مادر جون هفت قلم آرایش!!😒
تولد شیدا بود؛حسابی شیک و پیک کرده بودم!😌
کفشا اذیتم میکرد؛پام چند باری پیچ خورد..اما مهم نبود!
توی مسیر برگشت از پسرای سیکس پک دار خیابون ونک کلی تعریف و تمجید شنیدم و ذوق کردم!😍
خستگی از سروکولم بالامیرفت
کلید درو چرخوندم؛وارد که شدم
جلوی در ورودی یه جفت پوتین خاکی دیدم....
قطره های خون روش خودنمایی میکرد....😔
بی توجه به اون،رفتم سمت پذیرایی تا یکم روی مبل لم بدم ،خستگیم در بره..
شالم رو برداشتم که پرت کنم روی مبل؛یهو با صدای سرفه یه مرد و یالاگفتنش
شالی رو که معلق بود بین زمین وهوا گرفتم و انداختم روی سرم..😟
سربه زیر گفت:سلام!
من اما زل زدم بهش و گفتم: سلام...
مثل پسرای کوچه بازار چشماش چار تا نشد و از حدقه نزد بیرون....
حتی یه لحظه نگاهمم نکرد!
نیشش تا بناگوش باز نشد..!!!
انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده..
فقط عرق شرم وخجالت روی پیشونیش نقش بست...🤨😒
من برعکس اون؛ در ریلکسترین حالت ممکن بودم!😏
با چشم غره ی وحید خودمو جمع کردم رفتم آشپزخونه....
مادر جون گفت:دوست وحیده؛تازه از ماموریت اومده...
خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو فکر..
[چرا خجالت کشید؟!
چرا مثل بعضی از آقایون منو برانداز نکرد!]
صدای مادر جون منو به خودم آورد لیلی جان بیا برای خداحافظی.....
رفتم برای بدرقه....👋
آستین سمت چپش کاملا خونی بود!خونی که خشک شده...
پرسیدم: دستتون زخمیه؟
گفت: نه..!
خون زخمای دوستمه...
تو بغل خودم شهید شد؛امروز آوردیمش...
منم هنوز فرصت نکردم لباسامو عوض کنم....😓😔😔
مادر جون گفت:
خیر از جوونیت ببینی پسرم...جونتو گذاشتی کف دستت....
آقا محسن گفت:
وظیفه ست مادر...
هر قطره ی خون من #فدای_تار_موی_ناموسم....
تا اینو گفت:سنگینی نگاه مادرجونو رو خودم حس کردم
کمی موهامو زدم زیر شال...😟
آقا محسن برای #حفظ_حریم من و امثال من می جنگید...
اونوقت من ندای آزادی سر داده بودم!
آزادی پوچ!☹️😕
یاعلی گفت و رفت!
من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توی ذهنم!..
پوتین وخاک وخون..
ناموس و تار مو...
مانتوی جلو باز و #حیا...
کفش جیغ و لاک جیغ..!
حجاب و حجاب و حجاب!
یه #شهید و یه پلاک!
🥀بِدَمِ المَظلوم،عَجِّل الفَرَجَ المَظلوم🥀
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
🔜 @Emamzamaniam31_3🌷
چـــــ🖤ـــــادر
حـجابت ارزشش با خون #شهید برابرے میـڪند
مواظبشـ باش خواهرم ✋.
خواهرمــ سرمـ رفتـ
روسریـت نرود
جان شمـا و جان حـجابــ زهرایے❤.
دعای خیر مادر پشتوانه ی زندگیات خواهرم☺️🌹
@Emamzamaniam31_3🌷
#کلام_امام_خامنه_ای
گاهي #شهيد شدن آسان تر از زنده
ماندن است! اين نكته را اهل معنا و حكمت
و دقّت،خوب درك ميكنند.
گاهي #زنده ماندن و زيستن و تلاش
كردن در يك محيط،به مراتب مشكل تر
از كشته شدن و شهيد شدن و به لقاي خدا
پيوستن است...
#شـــــــــهـــــادت🕊
@Emamzamaniam31_3🌷