#محرمنامه 3
محلی که مستقر شدیم بالای حسینیه است که دری جداگانه از خیابان دارد جای دنجی است اگرچه برای دست شستن و قضای حاجت باید ده پله ی آهنی بلندی را طی کنیم و بعد برویم در خیابان در حسینیه را باز کنیم دستمان را بشوییم و در حسینیه را ببندیم و بعد در اتاق خودمان را با کلید باز کنیم و ده پله ی آهنی را بگیریم بیاییم بالا!
یکی از رفقا پیشنهاد کرد که به مسئول سازمان بگوییم که جای مناسبی را ردیف کند اما نگران این بودیم که بانی مجلس ما ازین جابهجایی ناراحت شود.
بانی ما جوان پر تلاشی است که به طور خاصی نمک گیر امام حسین شده و ازین جهت هر چه برایش مقدور باشد در خدمت به هیات کم نمیگذارد
خیلی گذرا گفته بود که امام حسین دخترش را که 98% دچار مرگ مغزی شده بود شفا داد. این یعنی چیز نزدیک به محال در علم پزشکی!
روزها مشغول اتمام مقاله ای هستم که چند روز پیش بایستی تحویل میدادم ولی هنوز مقداری از کارش مانده. دو دوست دیگر طلبه ام هم مشغول مطالعه برای منبر شب ها هستند.
امروز چند بار به رئیس سازمان تبلیغات تماس گرفتیم تا قرار ملاقاتی با طلاب جهادی برازجان بگذاریم. طلبه های برازجانی در کار تغسیل اموات کرونایی و خدمت به بیماران کرونایی سنگ تمام گذاشتند و در صدد شدیم که در این ایام به کمکشان برویم.
ظهر ها برای نماز به مسجد محل میرویم که البته به خاطر تعمیرات فرش هایش را جمع کرده اند و تنها تکه فرشی نزدیک محراب هست که برخی اهالی محل برای نماز از آن استفاده می کنند
بعد از نماز یکی از اهالی محل از من درخواست کرد که بعد از منبر در گعده جوان ها شرکت کنم تا اگر سوال و شبهه ای داشتند مطرح شود. استقبال کردم و وعده دادم که حتما حاضر خواهم شد.
به نظر من ثمره ارتباط های اینچنینی گاهی از خود منبر بیشتر است اگرچه منبر هیچ بدیلی ندارد.
جلسه شب ها حدود ده شروع و حدود یازده و نیم تمام میشود. بعد از اتمام شام، حدود ساعت 12 به حسینیه برگشتم و در جمع بچه های هیات شرکت کردم.
هر کسی سوالی، حرفی داشت می زد. البته جلسه همراه بود با قلیان سنتی برازجان با تنباکوی ویژه این شهر که شهرتی ملی دارد.☺️
نه، نه، من اهلش نبودم و به رغم اصرار آنها دستم به قلیان دراز نشد. مطمئن باشید!! 😊خودشان میگفتند که فلان آقا که آمد اینجا قلیان هم کشید.
نمیدانم این را به گلایه میگفتند یا جهت تشویق!
اگرچه حرف های سیاسی اجتماعی زیادی رد و بدل شد اما جلسه تا آخر، از صمیمیت بالایی برخوردار بود. ساعت از دو و نیم شب گذشته بود
#روضه
شهادت حضرت عبدالله بن الحسن شباهت زیادی به شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام دارد
1)هر دو بی دفاع بودند، به قصد جنگ وارد معرکه نشده بودند
2) هر دو در #آغوش سیدالشهدا به #شهادت رسیدند
3) هر دو با تیر حرمله #ذبح شدند 😭
درباره نحوه شهادت عبدالله، تعبیر مقاتل این است : فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ.😭
@Seyed_Alireza_Naghibpour
🏴🏴🏴
در مصیبت #عاشورا چگونه به همدیگر تسلیت بگوییم :
امام باقر علیه السلام فرمودند
هر گاه روز عاشورا همدیگر را ملاقات کردید اینگونه به یکدیگر تسلیت بگویید :
اَعْظَمَ اللّهُ اُجوُرَنا وَ اُجوُرَکُم بِمُصابِنا بِالحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ وجَعَلنا وَاِیّاکُم مِنَ الطّالبینَ بِثارِه مَعَ وَلیِّهِ الاِمامَ الْمَهدی مِن الِ مُحَّمَدٍ عَلَیهِمُ السَّلام
معنای عبارت این است :
خداوند اجر ما و شما را در مصیبت شهادت امام حسین علیه السلام افزون کند و ما و شما را در زمره خونخواهان آن حضرت در رکاب امام زمان قرار دهد
@Seyed_Alireza_Naghibpour
12186.mp3
919.8K
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه
راس تو میرود بالای نیزه ها
من زار میزنم در پای نیزه ها
اه ای ستاره دنباله دار من
زخمی ترین سر نیزه سوار من
پاشو داداش نگاهی کن
که دارن به من غم زده میخندن
دارن پای سر عباس
جلو چشم همه دستمو میبندن
(حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم)
ای بی کفن چه با این پاره تن کنم
با چادرم تو را باید کفن کنم
من میروم ولی جانم کنار توست
تا سال های سال شمع مزار توست
پریشونم همه جونم
به قربون تنی که ته گوداله
پر از تیغ و پر از نیزه
پر از زخمه و خاکی و لگد ماله
(حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم)
با گریه آمدم اطراف قتلگاه
گفتی که خواهرم برگرد خیمه گاه
بعد از دقایقی دیدم که پیکرت
درخون فتاده و برنیزه ها سرت
لب تشنه لب دشنه
شنیدم که جوابت رو سنان داده
شنیدم نه خودم دیدم
چقد نیزه به حلقوم تو افتاده
@Seyed_Alireza_Naghibpour
اَعْظَمَ اللّهُ اُجوُرَنا وَ اُجوُرَکُم بِمُصابِنا بِالحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ وجَعَلنا وَاِیّاکُم مِنَ الطّالبینَ بِثارِه مَعَ وَلیِّهِ الاِمام الْمَهدی مِن الِ مُحَّمَدٍ عَلَیهِمُ السَّلام
@Seyed_Alireza_Naghibpour
⚫️در کربلا، همه چیز روی حساب است!
✳️آیت الله حائری:
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر.
🌘شب عاشورا، سخن از "نمیخواهم؛ احتیاج ندارم؛ بروید؛
بیعتم را برداشتم» بود.
🌖روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید؛ آیا یاور و مددکاری هست؟
هَل مِن ناصِرٍ یَنْصُرُني؟»
☑️شب، صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین پاکها باشد.
✅روز، سخن میگوید تا مبادا پاکی در بین خبیثها مانده باشد.
💠شب، غربال میکند تا فقط صالحان بمانند
🔆 روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند!!
@Seyed_Alireza_Naghibpour