'|شهیدسیدمحسنقریشی|'
#رمان_محمد_مهدی 16 🔰 بعد خوب شدن خانم و انجام مراحل بیمارستان ، اومدن خونه که یک مرتبه دیدن اقا و
#رمان_محمد_مهدی 17
🔰 هرکس #محمد_مهدی رو میدید، فکرش رو هم نمی کرد که بچه 7 ساله و اینقدر سواد و ادب !
آخه اگه با بچه های هم سن و سال خودش که هیچ، با چندین سال بزرگتر از خودش هم مقایسه می کردن ، اصلا با حساب و کتاب جور در نمی اومد
✳️ تربیت آقا هادی اثر کرده بود، حتی نگذاشت یک لقمه حروم وارد زندگیش بشه،
گاهی به مناسبت ایام مختلف که می شد،مخصوصا در ماه مبارک رمضان و ماه محرم، همسایه ها نذری که می آوردن، با دقت مراقبت می کرد که آیا این همسایه اهل مراقبت و حساب کتاب مالی و سال خمسی و این چیزها هست یا نه
یه همسایه داشتن که مطمئن مطمئن بود اهل رشوه و نزول خواری هست، چون خود هادی بانکی بود و این ها رو می دونست، هروقت این خانواده نذری می آوردن، هادی با احترام دریافت می کرد، اما مصرف نمی کرد و می ریخت دور.
چون اطمینان نداشت از مال حلال اون همسایه هست یا حرام
💠 حتی اجازه نمی داد سرسفره راجع به کسی صحبت بشه مگر اینکه مطمئن بود دارن راجع به خوبی اون فرد میگن
می گفت اگر سر سفره گناهی انجام بشه ، چه دروغ باشه چه غیبت ، اثر گناه روی غذای سفره تاثیر میگذاره و اون غذا از حلال بودن تغییر پیدا می کنه
راست هم می گفت
بارها اساتید اخلاق این رو گفته بودن
حرام خواری فقط به مال دزدی نیست،
🔰 هادی خوشحال بود که تو این هفت سال ، به اون نذر و عهدی که انجام داده بود، وفا کرده بود.
حالا دیگه روزهای اول مهر نزدیک می شد، و #محمد_مهدی باید به مدرسه می رفت
تو یک مدرسه دولتی ثبت نام شده بود ، هادی حتی درباره معلم ها هم تحقیق کرده بود تا معلمی بی دین و ایمان نصیب فرزندش نشه ، نه اینکه بخواد خیلی سخت گیری کنه
اما حداقل ها هم باید حفظ می شد
گاهی اوقات ، اثر پذیری بچه از معلم مدرسه، به مراتب بیشتر از والدینش هست
✍ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
@shahidSeyedMohsenGhoreishi
'|شهیدسیدمحسنقریشی|'
#رمان_محمد_مهدی 17 🔰 هرکس #محمد_مهدی رو میدید، فکرش رو هم نمی کرد که بچه 7 ساله و اینقدر سواد و ادب
#رمان_محمد_مهدی 18
🔰روز اول مدرسه بود و شور و حال و هوای همیشگی این روز
اکثرا در حال گریه کردن بودن ، خب براشون سخت بود که باید چندین ساعت از خانواده دور باشن ، عادت هم نداشتن
اما #محمد_مهدی بدون گریه ، تو صف ایستاده بود و خلی ذوق داشت کلاسها شروع بشه
سنش کم بود، اما اینقدر خوب تربیت شده بود که عاشق یادگیری علم بود
💠 پدرش بهش یاد داده بود که هرچقدر مردم به علم اهمیت ندن، آدم عالم راه خودش رو پیدا میکنه و علم آموزی درست در راه خدا ، رزق و روزی خودش رو هم همراهش میاره
#محمد_مهدی تنها نبود ، همراه پسر دائی خودش می رفت مدرسه ، سعید
دائی #محمد_مهدی ، آقا منصور بود ، آدم مذهبی ای بود ، اما از اون مذهبی هایی که...
از اون هایی که فقط از اسلام ، نماز و روزه رو یاد گرفته بودن، اما اخلاق ، هیچی
اما عمل صالح ، هیچی
کمک به دیگران ، هیچی
بسیار هم سخت گیر بود و خشک ! فقط حرف خودش رو قبول داشت ،
فکرش رو بکنین ! رفت مکه اما همسرش رو نبرد !
گفتن بهش تو که پول داشتی ، چرا زنت رو نبردی؟
میگفت زنها به استطاعت فکری نرسیدن برن حج !
👈 یعنی در این حد خشک و بی روح و البته متعصب بی سواد !
همون آفت همیشگی دین ، خشک مذهبهای بی سواد بی فکر !
✳️ آقا هادی همیشه باهاش بحث می کرد ، اما گوش این آقا منصور به این حرفها بدهکار نبود
میگفت من قرائت خودم از دین رو دارم و به تفسیر کسی نیاز ندارم
🌀 روز اول مدرسه با معرفی خانم معلم حمیدی به بچه ها و آشنایی ابتدایی بچه ها با همدیگه تمام شد
اما #محمد_مهدی اون روز تمام حواسش به یکی از همکلاسی هاش بود...
ادامه دارد...
✍ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
@shahidSeyedMohsenGhoreishi
1036_50554567812276.mp3
9.83M
🎧 #شور فوق زیبا🖤
🎵 و صلی الله علی الحسن
🎵 بنازم شیر جمل حسن
🎤 کربلایی #حسین_طاهری
🏴 #شهادت_امام_حسن (ع)◼️
💯 #پیشنهاد_دانلود✔️
1026_50548558492224.mp3
5.21M
🎧 #زمینه فوق زیبا🖤
🎵 ضرب الاجل ای شیر جمل
🎤 حاج #امیر_کرمانشاهی
🏴 #شهادت_امام_حسن (ع)◼️
💯 #پیشنهاد_دانلود✔️
حاج حسین یکتا میگه :
تک تک شهدای ما وقتی به شهادت رسیدن که
«مَن عشَقَنی عَشَقتُه.» حدیث قدسیهِ.
حدیث قدسی میگه هر کی عاشق من (خدا)
بشه عاشقش میشم!
@shahidSeyedMohsenGhoreishi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری شهادت
▪️فرارسیدن سالروز شهادت پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد▪️
کاش تو مدینه داشتی صحن حضرت زهرا سلاماللهعلیها
برا تو بارونی میشد چشم همه دنیا…
آه رسوال الله 😭😭
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
🇵🇸🏴🇾🇪🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/2165637351C4f3a5d7677
🎗🌷کانال جهادی شهدا 🌷🎗
@xshohada
یا رسول الله
اِنـیّ وُلدَت،لـکی أحـِبـّک،
زاده شدم تا تو را دوست بِدارم...
#شهادت_پیامبر_اکرم
@shahidSeyedMohsenGhoreishi
سربسته است قتلِپیمبر ، فـقط بدان؛
مثلِ حسن به خانه پیمبر شهـید شد💔!
#شهادتیکهرحلتنمیشود
@shahidSeyedMohsenGhoreishi
در نقلی آمده:
لحظات آخر عمر مبارک رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود که رو به امیرالمومنین علیهالسلام نمودند و فرمودند:
أتَصبِرُ إذا قادوكَ بِحَمائلِ سَيفك؟ أو تَصبِر إذا قادوكَ في مِحرابِك؟ أو تَصبِرُ إذا هُتِكتِ الحُرمة؟
آن دَم که تو را شمشیر بر کمر، میکشاندند، آیا صبر میکنی؟ یا آن ساعتی که حُرمت ها هتک شده و کشان کشان تو را به سمت محرابت میبرند، صبر میکنی؟!💔
نَكَسَ بِرأسِه و هُوَ يَبكي . .
در این هنگام امیرالمومنین علیهالسلام سرش را به زیر انداخت و گریه میکرد . .💔
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ادامه داد:
أو تَصبِرُ إذا حَرَقوا بابَ دارِك ؟ أو تَصبِر إذا ضَرَبوا فاطمة؟ أو تَصبِر إذا أنبَتوا المِسمارَ في صَدرِها ؟ أو تَصبِر إذا أسقَطوا جَنينها؟
آیا آن دَمی که درب خانهات را به آتش میکشند و فاطمه سلاماللهعلیها را کتک میزنند، صبر میکنی؟! آیا بر آن لحظهای که میخ، در سینهٔ فاطمهات جا کرده و جنین او را سقط میکنند، صبر میکنی؟!💔😭
در این هنگام امیرالمؤمنین علیهالسلام با چشمی گریان فرمود:
أصبِرُ يا رسول الله!
آری صبر میکنم ای رسول خدا💔!
-منبع؛
الطریق،کاشی، ج۳ص ۴۱
@shahidSeyedMohsenGhoreishi
مادر كه زمين خورد تن پاك تو لرزيد؛
تنها كمكت اشك بصر بود حسن جان💔!
از طعنه و از زخم زبانهاي پياپي؛
هر دم به دلت زخم دگر بود حسن جان💔!
در كوچه و در مسجد و در خانه مغيره؛
پيوسته تو را پيش نظر بود حسن جان💔!
هرشب حسن در خواب میگوید مغیره؛
دست از سرش بردار کُشتی مادرم را💔!
#برقاتلینحضرتزهرالعنت
@shahidSeyedMohsenGhoreishi