مستشرقین و جانشینی
به گفته دو مستشرق محمود ایوب و فرد دانر، اینکه محمّد (ص) ظاهراً موفق نشده برای خودش جانشینی تعیین کند و قرآن هم در این زمینه سکوت کرده، احتمالاً به انتظارات آخرالزمانی او مرتبط است؛ از آنجا که قرار بوده جهان هر لحظه به پایان برسد و نابود شود، اساساً مسائل بلندمدتی مثل جانشینی بیاهمیت میشوند، زیرا محمّد (ص) انتظار نداشته پیروانش عمری درازتر از خودش داشته باشند.
در نظر مستشرق رابینسون، یکی از احتمالات این است که محمد (ص) با توجه به اعتقادش به نزدیکی آخرالزمان، مأموریت خود را پایان یافته میدیده و به همین دلیل برای خویش ، جانشینی تعیین نکرده، ولی او همچنین میگوید شواهد برای چنین دیدگاهی ضعیف است و میتوان این احتمال دوم را هم در نظر گرفت که محمد که جنبش خود را سست مییافته و برای همین جانشینی مشخص نکرده تا قویترین فرد به این مقام برسد .
در جواب دو مستشرق اول : محمد ایوب و فرد دانر گوییم روایات آخر الزمان ، از بیاعتبار ترین روایات موجود در کتب احادیث شیعه و سنی است ، بطور که به گزارش سیوطی در الاتقان جلد چهارم صفحه ۲۰۹ از احمد بن حنبل نقل میکند در زمینه فتنههای آخر زمان ، روایت صحیحی بدست ما نرسیده است .
اما در جواب رابیسون مستشرق سوم گوییم اصل مسئله همین است حضرت رسول خدا صلیالله علیه وآله برای خود در غدیر خم جانشین انتخاب کرد چرا که دین کامل و تمام برای بشریت آورد و عقل بشر به کمال خود رشد کرده بود و خوب توانست این جانشینی را درک کند و لذا در سقیفه نشستند ، تا ، جانشین را که قوی ترین مسلمان زمان خود بود خلع کنند ، و یکی از خود را سر جای او نصب کردند ، چرا که دین و حکومت ی تشکیل شده بود بسیار قوی و آینده دار ، که حتی افراد کوته بین هم متوجه پایداری و استمرار ابدی دین اسلام و حکومت اسلامی شدند .
واقعاً اینان مستشرق هستند ؟
محمدباقر معرفت
استاد حوزه علمیه قم
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
کریم السجایا جمیل الشیم
نبی البرایا شفیع الامـــــم
امام رسل، پیشوای سبیل
امین خدا، مهبط جبرئیـل
شفیع الوری خواجه بعث ونشر
امام الهدی، صدر دیوان حشـــر
کلیمی که چرخ فلک طوراوست
همه نورها پرتو نــــــور اوست
یتیمی که ناکرده قــــرآن درست
کتب خانهٔ چنـــــــد ملت بشست
چو عزمش برآهخت شمشیربیم
به معجز میان قمر زد دو نیــــم
چو صیتش در افواه دنیا فتــــاد
تزلزل در ایوان کسری فتـــــــاد
به لاقامت لات بشکست خــــرد
به اعزاز دین آب عزی ببـــــرد
نه از لات و عزی برآورد گـــرد
که تورات و انجیل منسوخ کرد
شبی برنشست ازفلک برگذشت
به تمکین وجاه ازملک برگذشت
چنان گرم در تیه قربت برانـــــد
که در سدره جبریل از اوبازماند
بدو گفت سالار بیتالحــــــــرام
که ای حامل وحی برتر خــــرام
چو در دوستی مخلصم یافتــــی
عنانم ز صحبت چرا تافتـــــــی؟
بگفتا فراتر مجالم نمانـــــــــــد
بماندم که نیروی بالم نمانــــــد
اگر یک سر مو فراتر پــــــــرم
فروغ تجلی بسوزد پــــــــــــرم
نماند به عصیان کسی در گـرو
که دارد چنین سیدی پیشـــــرو
چه نعت پسندیده گویم تـــورا؟
علیک السلام ای نبی الـوری
درود ملک بر روان تو بـــاد
بر اصحاب و برپیروان توباد
نخستین ابوبکر پیر مریـــــد
عمر، پنجه بر پیچ دیو مرید
خردمند عثمان شب زنــدهدار
چهارم علی، شاه دلدل سوار
خدایا به حق بنی فاطمــــــه
که بر قول ایمان کنم خاتمه
اگر دعوتم رد کنی ور قبول
من و دست ودامان آل رسول
چه کم گردد ای صدرفرخنده پی
ز قدر رفیعت به درگاه حــــــی
که باشند مشتی گدایان خیـــل
به مهمان دارالسلامت طفیــل
خدایت ثنا گفت و تبجیل کــرد
زمین بوس قدر تو جبریل کرد
بلند آسمان پیش قدرت خجـــل
تو مخلوق و آدم هنوز آب وگل
تو اصل وجود آمدی از نخست
دگر هرچه موجود شد فرع تست
ندانم کدامین سخـــــــــن گویمت
که والاتری زانچـــــه من گویمت
تو را عز لولاک تمکین بس است
ثنای تو طه و یس بـــــــس است
چه وصفت کند سعدی ناتمـــــام؟
علیک الصلوة ای نبی الســــــلام
حدیث قرطاس ، مهمترین سند مظلومیت رسولالله صلیالله علیه وآله
برخی گفتهاند اسناد حدیث قرطاس همه بر میگردد به صحیح بخاری و صحیح مسلم و هر سندی که از شیعه نقل شده است، همگی بر میگردد به صحیح مسلم و بخاری و یا تاریخش بعد از نقل آن از قول این دو نفر است و حتی یک حدیث نیز از ائمه اطهار وجود ندارد که کوچکترین اشارهای به این حدیث (حدیث قرطاس) داشته باشد و این درحالی است که امامان ما برای تمام ظلمهایی که به حضرت علی و حضرت زهرا شده است سخن گفتهاند. اما در مورد این واقعه که اگر راست باشد کوچکترین حدیثی نداریم. مطلب دیگر اینکه اگر راوی حدیث سنی باشد میتوان حدیثی را پذیرفت یا نه؟
در پاسخ به این شبهات عرض میکنیم:
اولاً: حدیث قرطاس و یا دوات و قلم در منابع شیعه نیز ذکر گردیده که در ذیل مطرح میگردد.
ثانیاً: استناد ما و یا دیگر علمای شیعه به منابع و متون اهلسنت نه از سر اعتبار و یا وثوق آنها برای ما و یا دیگر علمای شیعه باشد بلکه از باب قاعده «الزام» (الزموهم بما الزمو به انفسهم) است.
عین عبارت قاعدة
قاعده الزام: یکی از قواعد مسلّمه عقلائیه است که: اگر شخصی یا قومی بر حسب ضوابط و مطالب معین و مورد قبول خودشان به چیزی ملتزم شد، شخص دیگری که آن ضابطه از نظر او صحیح نیست، میتواند با کسی که به آن ضابطه ملتزم است، عمل کند و لازم است طرف مقابل هم به این قاعده عقلائی عمل کند و الّا نزد عقلاء محکوم خواهد بود.
لذا علّت این که دیده میشود در موضوع مورد بحث (حدیث قرطاس) علمای ما به روایات وارده در کتب اهلسنت استناد میکنند همین است.
ثالثاً: در خصوص این سئوال که گفته شد: اگر حدیثی در کتابهای اهلسنت ذکر شد میتوان پذیرفت؟
عرض میکنیم: اگر روایتی در کتب اهلسنت باشد و با اصول مسلّم و مورد قبول شیعه تضّاد و مقابله نداشته باشد و در راستای اثبات مطالب حقّه شیعه باشد آن را قبول کرده و میپذیریم و از آن در استدلال با خودشان استفاده میکنیم.
ولی مهمتر این که: اگر روایتی که در کتابهای اهلسنت آمده مورد قبول ما نباشد و یا با اصول مسلّم نزد شیعه موافق نباشد آن را فقط با استفاده از کتابهای خودشان ردّمی کنیم تا هیچ راه فرار و توجیهی باقی نمانده و نتوانند اشکال کنند که: کتابها و نظرات شما فقط برای خودتان محترم است و نزد ما اعتباری ندارد.
متن روایت قرطاس در صحیح بخاری تالیف محمد بن اسماعیل البخاری متوفای ۲۵۶ هجری قمری ، چاپ قاهره مصر ، دار ابن الجوزی ، سال نشر ۲۰۱۰ ، طبع اول ، حدیث شماره ۱۱۴ ، باب ۳۹ ، نوشتن علم ، از کتاب علم :
عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:« لَمَّا حُضِرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ وَفِي الْبَيْتِ رِجَالٌ فِيهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ قَالَ هَلُمَّ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ قَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمْ الْقُرْآنُ فَحَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ وَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَيْتِ وَاخْتَصَمُوا فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ قَرِّبُوا يَكْتُبْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَا قَالَ عُمَرُ فَلَمَّا أَكْثَرُوا اللَّغَطَ وَالِاخْتِلَافَ عِنْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ قُومُوا عَنِّي قَالَ عُبَيْدُ اللَّهِ فَكَانَ ابْنُ عَبَّاسٍ يَقُولُ إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبَيْنَ أَنْ يَكْتُبَ لَهُمْ ذَلِكَ الْكِتَابَ مِنْ اخْتِلَافِهِمْ وَلَغَطِهِم»
ترجمه : پسر عباس گفت: وقتي رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم در حال احتضار بود، و در خانه [آن حضرت] مرداني بودند و در بين آنها عمر بن الخطاب نيز حضور داشت، رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: بياييد بنويسم براي شما نوشته اي که بعد از آن گمراه نشويد، عمر گفت: درد بر رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم غلبه کرده و نزد شما قرآن هست، پس کتاب خدا ما را کفايت ميکند، و کساني که در خانه بودند اختلاف کردند و با هم خصومت و دشمني کردند، پس برخي مي گفتند: بياوريد تا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم کتابي بنويسد، که بعد از آن گمراه نشويد، و برخي حرف عمر را مي زدند، پس وقتي همهمه و سر و صدا را زياد کردند ونزد آنحضرت اختلاف نمودند، رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «از نزد من برخيزيد» عبيداللَّه [راوي حديث]گويد: پس ابن عباس مي گفت: بدرستي که مصيبت و همه مصيبتها آن است که حائل شد بين رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و بين اينکه براي آنها آن نوشته را بنويسد از جهت اختلاف آنها و همهمه و سر و صدايشان .
هدایت شده از مرتضی
.
سلام بزرگوار
پاسخ علمای اعلام به این سئوال مربوط به حدیث قرطاس چیست؟
چگونه شما دلیل بر اعجاز قران و صدق نبوت را عدم سواد پیامبر دانسته، ولی الان در حدیث قرطاس می گویید، پیامبر قدرت بر نوشتن داشته است. بالاخره پیامبر از نظر شما سواد داشته یا نه؟ یا گاهی سواد داشته (مسئله جانشینی) و گاهی نه (مسئله اعجاز قران) ؟ 🤔🤔
.
هدایت شده از محمدباقر معرفت
وعلیکم السلام در آیه ۴۸ سوره عنکبوت آمده است کسی ندید او بنویسید و یا از روی متنی بخواند ،
و این ، با باسواد بودن رسولالله صلیالله علیه وآله و سواد داشتن ، هیچ منافاتی و تضادی ندارد .
وَمَا كُنتَ تَتۡلُواْ مِن قَبۡلِهِۦ مِن كِتَٰبࣲ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِيَمِينِكَۖ إِذࣰا لَّٱرۡتَابَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ
هدایت شده از محمد
با سلام و احترام
پیامبر اکرم(ص) سواد داشته ولی معلم نداشته یعنی درس نخوانده است. ضمنا دلیل اعجاز قرآن بیسوادی پیامبر نیست. چراکه انسانهای با سواد نیز از آوردن مثل قرآن عاجزند.
از وصایای بسیار مهم خداوند متعال به رسولالله صلیالله علیه وآله آن است که فرمود : کسی که به تو ظلم کرد ، ببخش .
مثالهای زیادی از چنینی رفتار ی از اهلبیت علیهمالسلام با کسانی که به آنان ظلم کردهاند ، در تاریخ ثبت شده است .
مثلاً : امامرضا علیهالسلام و جلودی
هارون به یکی از فرماندهان سخت گیر خود به نام "جلودی" فرمان داد که خانه های "آل علی" را غارت نماید و برای زنان آنها جز یک لباس باقی نگذارد.
"جلودی" وارد مدینه شد و با لشکر خود به خانۀهای آلعلی و از جمله امام رضا (علیه السلام) هجوم برد .
امام رضا (علیه السلام) همه زنان خانه را در اتاقی جمع کرد و خود جلوی آن ایستاد.
"جلودی" گفت :
" باید وارد این اتاق شوم و لباس های زنان را غارت نمایم"
امام (علیه السلام) فرمود:
"من خود لباسهای آنها را میگیرم و به تو تحویل میدهم"
جلودی قبول نکرد ولی امام مقاومت کرد.
سرانجام "جلودی" تسلیم پیشنهاد امام رضا (علیهالسلام) شد.
امام رضا (علیهالسلام) وارد اتاق شد و لباسهای اضافی زنان و حتی گوشوارهها و زیورآلات و آنچه در خانه بود، همه را به جلودی تحویل داد.
چند سال بعد ، پس از اینکه امام رضا (علیهالسلام) مجبور به پذیرش ولیعهدی مأمون شد ، عده ای از افسران و فرمانده ها، شورش کردند و مورد غضب مأمون قرار گرفتند. مأمون همه آنها را دستگیر کرد و قرار شد جلوی مأمون محاکمه شوند . یکی از آنها "جلودی" بود .
همین که "جلودی" برابر مأمون حاضر شد امام رضا (علیه السلام) به صورت محرمانه به مأمون فرمود:
"این شخص را به خاطر من ببخش و اعدامش نکن !"
مأمون با تعجب گفت :
"این همان کسی است که در مدینه به بانوان خاندان رسالت جسارت کرد و هرچه داشتند غارت نمود! چرا برای او شفاعت میکنید!؟"
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
"به هر حال او را عفو کن"
"جلودی" گمان کرد که امام رضا (علیه السلام) در گفتگوی محرمانهاش با مأمون اصرار میکند که او را اعدام کنند به همین جهت رو به مأمون کرد و گفت :
"ای امیر مؤمنان! شما را به خدا و به خدمتی که به پدرتان هارون الرشید کردهام سوگند میدهم سخن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را در مورد من نپذیرید!!!"
مأمون گفت :
"به خدا سوگند سخن او را دربارۀ تو نمیپذیرم. ولی بدان که علی بن موسی الرضا (علیه السلام) به من گفت که تو را ببخشم و من هم طبق خواستۀ خودت حرف او را نمیپذیرم ! جلاد ! گردنش را بزن ! "
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا امام رئوف
محمدباقر معرفت
استاد حوزه علمیه قم
۱۳ شهریور سال ۱۴۰۳
۲۹ صفر ۱۴۴۶
سهشنبه
قم مقدس
رضوی ، مدیر هیئت انصارالمحسن قم در مصاحبه با ایرنا گفت : مداحها برای هر یک از روضه و سینهزنی و شور و و و ده میلیون دستمزد میگیرند ، و مداحی دعوت کردیم تا بیست و پنج میلیون بهش ندادیم حاضر به مداحی نشد .
نکته : ولی مدیر این هیئت در پیتی نگفت این پولا را از کجا میآورد که به این مداحها داده است .
🌷🌹🌺🥀💐🌸🌸🌻🌹🥀🥀💐🌸🌻🌹🌺🥀💐🌸🌷🌹🌺
ماه ربیع الاوله هر که نخنده تنبله
🌷🌹🌺🌺🥀💐🌸🌻🌷🌹🌺🥀🥀💐🌸🌻🌻🌺🥀💐🌸🌸🌷🌹🌺🥀💐🌸🌻🌻💐🥀🌷
حجیت ظاهر قرآن
در اینکه ظاهر قرآن حجت است ، شکی نیست ، چرا که وحی منزل است و کلام خدا است .
اما بحث در مقدار وسعت این حجیت است . شخصی است ؟
بعبارتی هر فردی که قرآن را خواند ، آیا حق دارد طبق آن عمل کند ؟
مثلا آیات جهاد با کافرین را خواند ، و برود اسلحه دست بگیرد و هر کافری را بکشد ؟
آیا منظور از حجیت ظاهر قرآن این است ؟
خوارج ، داعش ، طالبان ، القاعده ، اخوانالمسلمین ، تندروها ، وهابیت ، افراطیها و اخباریها ، چنین نظریه دارند و عمل هم کردند . مانند فاجعه یازدهم سپتامبر که پانزده نفر از اخوانیها و وهابیها ، آن را خلق کردند .
پس منظور از حجیت ظاهر قرآن این نیست ، چرا که سنگ روی سنگ بند نخواهد شد .
این جاست که متوجه میشویم چرا باید از طریق اهلبیت علیهمالسلام وارد قرآن شویم ، و هر جا روایت نداشتیم ، دست نگه داریم تا خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تشریف بیاورند و به آن عمل کنند .
محمدباقر معرفت
استاد حوزه علمیه قم
اول ربیع الاول ۱۴۴۶
و ۱۵ شهریور ۴۰۳
پنج شنبه
قابیل چرا هابیل را کشت ؟
هر دو نذر کردند که برای برآورده شدن حاجتشان ، گوسفندی قربانی کنند .
قابیل ، یک گوسفند لاغر ذبح کرد و هابیل گوسفندی چاق و پروده و حسابی ، وحی بر حضرت آدم نازل شد که از هابیل قبول کردیم ، و از قابیل بواسطهی لاغر بودن گوسفندش را ، قربانیش ، قبول نکردیم .
پس سبب قتل ، پذیرفته شدن نذر هابیل ، و رد شدن نذر قابیل است .
و علت رد شدن نذر قابیل ، لاغر و مردنی بودن گوسفندش بود .
نتیجه : اگر برای یکی از اهلبیت علیهمالسلام نذر کردید ، گوسفند چاق و چله و حسابی ، قربانی کنید تا پذیرفته شود . و الا پولتان را دور ریختهاید .
گویند خب نداریم .
گوییم خب نذر نکنید .
محمدباقر معرفت
استاد حوزه علمیه قم
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
متن سخنرانی بعد از نماز مغرب و عشا
مسجد امام علینقی علیهالسلام
قم مقدس
شارع عباسآباد
نرخ خرید تضمینی گندم اعلام شد
🔹وزیر کشاورزی: نرخ تضمینی هر کیلوگرم گندم برای سال آینده ۲۰ هزار و ۵۰۰ تومان تعیین شد.
@Farsna
نکته : نرخ بسیار عالی و عادلانه ، خدا را شکر .
به مناسبت یازده سپتامبر ، یاد کنیم از سخن پر مغز علامه محمدتقی جعفری اعلی الله مقامه :
«دین، برادر بزرگتری دارد به نام اخلاق. وقتی دین، این برادر بزرگتر یعنی اخلاق را کنار میگذارد و با قدرت همدم میشود صاحب فرزندی میگردد به نام مصلحت که این فرزند هم دین را میکشد هم اخلاق را.»
نکته : رحمت واسعه الهی بر آن بزرگ مرد ایران زمین
امروز رفتم بازار برای خرید لباس زیر ، ما شا الله چه جمعیتی ، و ما شا الله چه تنوعی در کیفیت و کمیت ، یعنی مصداق اتم و اکمل هر چه پول بدهی آش میخوری . مغازه داران بازار قم ، خیلی خیلی نسبت به چند دهه قبل ، خوش اخلاق تر و مودب تر ، و با کلاس تر شدند . آنان که من به مغازهشان رفتم ، برخورد خوب و محترمانه داشتند . از پاساژ صاحبالزمان در گذر خان شروع کردم و بعد به پاساژ حضرتی رفتم سپس طول میدان آستانه را که سایهبان گذاشتند طی کردم به چهار بازار ، از درب آنجا وارد بازار بزرگ قم شدم ، سپس به پاساژ حجت و از آنجا به تیمچه رفتم و عظمت سقف بینظیرش را لمس کردم و بر روح سازنده این سازه ، رحمت فرستادم ، سپس از درب سه راه بازار ، از بازار خارج شدم و به آن سمت خیابان رفتم و یک اسپرسو دبل نوشیدم ، بیست هزار تومان ، چقدر ارزان ، درود بر بازاریان قم که هم کاسب هستند و هم متدیین ، والا یک جای دیگر ما همین اسپرسو را میل کردیم ، هشتاد هزار تومان گرفت ، بنده متخصص مزه اسپرسو هستم ، این بیست هزار تومان ی خیلی بهتر از آن هشتاد هزار تومان ی بود ، البته آن هشتاد هزار تمامی در یک جای خیلی با کلاس مشهد بود پاساژ خورشید ، ولی اینهمه تفاوت برای چه ؟ بعد از آن سوار تاکسی شدم ، و به منزل رسیدم ، ناشران .
این هم داستانک امروز
محمدباقر معرفت
استاد حوزه علمیه قم
۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴
چهار شنبه
بیست و یک شهریور ۱۴۰۳