#چراغی تو دستش داشت، بهش گفتند با این چراغ باید تا انتهای این #بیابان ده کیلومتری رو بری. #معترضانه نگاهی کرد و گفت این چراغ فقط یک کیلو متر از راه رو برای من #روشن میکنه، چه #توقعی دارید از من؟👨🦯
نگاه مهربانی به او کرد و گفت، وقتی من #سرپرست و #ضامن توام، از چی میترسی؟
تو اون یک قدمی که برات نور روشن میکنه رو برو #جلو، میبینی قدم #بعدی هم برات روشن میشه، چون اون چراغ بلده چطور قدم بعدی رو #نشونت میده ...👣
📚 طرح کلی اندیشه اسلامی، حضرت آقا