eitaa logo
شوق پرواز🕊
263 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
115 فایل
❇کانال در راستای ترویج 🔊فرهنگ ایثار وشهادت وسبک زندگی ؛شهدا در فضای مجازی📱📲 وهمچنین هماهنگی جهت اجرای🎤 پرده خوانی(چندرسانه ای)💻شهیدان در فضای حقیقی ایجاد شده است. ایدی :ارسال نظرات.. @A1B2C37 تلفن تماس جهت هماهنگی اجرا برنامه ؛☎️ ۰۹۱۵۸۱۸۱۰۶۴
مشاهده در ایتا
دانلود
شوق پرواز🕊
محمد حسین نامدارمحمدی در یکی از روزهای بهاریسال ۱۳۳۹ در یکی ازمحلات فقیرنشین شهر تهران بهدنیا آمد . خانواده او مذهبی، متدین و به شدت پایبندبه دین بودند، ایشان از همان کودکی به همراه مادرشدر مراسم مذهبی شرکت می نمود. محمد حسین همراه خانواده خود عازم کرمان می شودو تقریبا تا زمان شهادت درهمین شهر زندگی می کند. سالهای آخر دبیرستان با سالهای انقلاب مصادف میشود اولین حضور ایشان شرکت در واقعه ۱۷ شهریور۱۳۵۷ است که زخمی می شود و دومین حضورش درحادثه آتش سوزی مسجد جامع کرمان است . با شروع  در سال ۱۳۵۹ خود را برای میداندیگری از مبارزه آماده می کند و از طریق  وارد صحنه جنگ شده و در واحد حساس اطلاعات و عملیات مشغول به فعالیت می شود. سرانجام در تابستان ۱۳۶۱ به همراه شهید محمد علی ایرانمنش در اثر تصادف در منطقه عملیاتیدارخوین به  رسید 👉 join 👇 ایتا🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
🔘حضور یک در میان شهدای دفاع مقدس است؛🦋 آری تنها 🌷شهید اروپایی دفاع مقدس ملت  ایران در مقابل ارتش بعثی؛ شهید . 👉 join 👇 ایتا🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
  تاریخ تولد : 1340 محل تولد : چوپانان تاریخ شهادت:1/9/1361 محل شهادت : منطقه عمومی عین خوش (شرهانی) ، عملیات محرم ایتا🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
شوق پرواز🕊
برنامه جذاب ؛(چندرسانه،ای_#پرده_خوانی)جهت دهه امامت ولایت، برای ولایتمداران وهمچنین محافل ومجالس بز
حداقل انتظار ما ازاعضای کانال این است، که در اطلاع رسانی و تبلیغ همت بالایی به خرج بدهند.از طریق ارسال این بنر در یا ایتا🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/763166741Cc686430aa7
فرمانده ای که با خدا دوست بود - کودکانه معرفی شهید ولی الله فلاحی به
شوق پرواز🕊
#کودکانه_قصه فرمانده ای که با خدا دوست بود - کودکانه معرفی شهید ولی الله فلاحی به #کودکان
گنجشک کاکلی در جبهه ، روی یک خاکریز بلند نشسته بود .آقای فرمانده و چند نفر از رزمندگان داخل خاکریز جلو می آمدند. کاکلی خوشحال شد چون فرمانده را می‌شناخت و وقت‌ها کنارش می‌نشست. اسمش آقای فلاحی بود. آقای فلاحی گاهی وقت‌ها برایش تکه‌های ریز نان خشک می‌ریخت و با او حرف می‌زد. کاکلی گفت: «بروم به دوستانم خبر بدهم تا آنها هم بیایند و فرماندهی مهربان را ببینند.» پرید و خیلی زود چند تا از دوستانش رابه آن‌جا آورد . فرمانده پشت خاکریز و با دوربین به تانکهای دشمن نگاه کرد . آن‌ها می‌خواستند به طرف خاک کشور ما بیایند. فرمانده با دیدن کاکلی و دوستانش خندید و گفت : سلام کاکلی زیبا ! اینها دوستان تو هستند؟ فوری یک مشت نان ریزه از جیبش در آورد و جلوی آن‌ها ریخت . بعد گفت: «بخورید و زودتر از اینجا بروید. اگر تانک‌های دشمن حمله کنند، ممکن است آسیب ببینند.» صدای اذان ظهر بلند شد . فرمانده فوری دوربین خود را به دوستش داد و گفت : «الآن وقت نماز است . هیچ کاری مهم تر از خواندن، در اول وقت آن نیست.» او ایستاد و نمازش را خواند. صدای گلوله‌ای تانک‌ها بلند شد. فرمانده رو به یارانش فریاد زد: «با شجاعت، جلوی دشمن می‌ایستم؛ خدا یار و یاور ماست !» معرفی شهید ولی الله فلاحی به کودکان سر لشکر شهید ولی الله فلاحی در سال ۱۳۱۰ در کولج طالقان به دنیا آمد. او در زمان جنگ، فرماندهی شجاع بود. سرانجام در هفتم مهرماه ۱۳۶۰، همراه دوستانش در حادثه‌ای سقوط هواپیما به شهادت رسید. او از کودکی به نماز و روزه زیاد می‌داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا